ضمیمه دانش امروز روزنامه اطلاعات نوشت: والدین همواره به دنبال این هستند که بدانند مؤثرترین راه برای محافظت از سلامت روان فرزندانشان کدام است. پاسخی که در دو دهه گذشته از جانب اهالی سیاست به گوش آنها میرسد این است که دسترسی فرزندانشان به رسانههای اجتماعی را ممنوع کنند. تصمیماتی از این دست نتیجه و بازخورد مطلوبی نداشته است.
پلیس با بررسی علت قتل هولناک یک دختر نوجوان 16 ساله بریتانیایی درمییابد که قاتلان او مدام ویدئوهای خشن را در اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذاشتند. به عقیده عدهای، بهویژه افرادی که در عرصه سیاست فعالیت میکنند، این اتفاق گویای تهدید شبکههای اجتماعی برای امنیت کودکان و نوجوانان و آسایش و آرامش زندگی آنهااست.
در نگاه نخست، موافقت کردن با این دیدگاه آسان به نظر میرسد. بدون شک همه پدرها و مادرها خواهان این هستند فرزندانشان در امنیت باشند و عنوانهای سرصفحه روزنامهها در طول سالها حکایت از این داشتهاند که رسانههای اجتماعی عامل اصلی بحرانی هستند که در سلامت روانی نوجوانان بهوجود آمده است.
با این حال، جالب است بدانیم که شواهد علمی موجود این روایتهای مطبوعاتی را پشتیبانی نمیکنند.
نباید فراموش کنیم که رسانههای اجتماعی مدتی است با زندگی ما آمیخته شدهاند و بیشتر کاربرها طی دو دهه گذشته استفادههای مثبتی از آنها کردهاند.
در زمانه فعلی، قشر نوجوان و جوان از رسانههای اجتماعی برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده میکند یا سرگرمیهایشان را از این طریق دنبال میکنند و فعالیتهای مورد علاقهیشان را گسترش میدهند. وقتی اتفاقات ناگواری مثل قتل رخ میدهد، آنها از درون شبکههای اجتماعی حمایت و همدلی خود را به افرادی که سوگوار شدهاند ابراز میکنند.
دادههای بهدست آمده از بررسیها و پرسشنامههای سلامت روان در سطح جهان که طی 18 سال از 168 کشور جمعآوری شدهاند حاکی از این هستند که هیچ رابطه علت و معلولی بین اینترنت و سلامت روانی کودکان و نوجوانان وجود ندارد. در مجموع، این دادهها نشان میدهند که6/99 درصد از سلامت و بهداشت روانی یک کودک یا نوجوان با این که چه مدت زمانی را با تلفن هوشمند یا تبلت و رایانه سپری میکنند ارتباطی ندارد.
بدیهی است که اگر در رده سنی 10 تا 20 سالگی باشیم، در صورت کاهش رضایتمندی از وضعیت زندگی، میزان استفاده ما از رسانههای اجتماعی افزایش مییابد اما عکس این امر لزوماً صادق نیست. در بیشتر موارد، سپری کردن ساعات زیاد در رسانههای اجتماعی به این معنا نیست که رضایتمندی آنها از زندگی کم شده است.د
در واقع، شواهد محکم بسیار کمی وجود دارند که ثابت میکنند رسانههای اجتماعی سلامت روان فرزندان یک خانواده را دچار مشکل میکنند. باید پذیرفت که بدون وجود یک رابطه سببی و علیتی روشن، ممنوعیت استفاده از رسانههای اجتماعی کاملاً بیمعنی و غیرمنطقی است. مانند این است که چون کیسه هوا با تصادف مرتبط است برای کیسههای هوای خودروها ممنوعیت گذاشته شود.