هم میهن نوشت: جالب اینکه حتی در شوخیها هم یکی از مداحان میگوید، خدایا اسلام را از دست مداحان نجات بده.
گرچه تلویزیون بدترین دوران خود را از حیث بحران ریزش مخاطب میگذراند، اما حاشیههایی که از پس برنامههایش به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی راه مییابد و بسیاری از آنها وایرال و پربازدید هم میشود، آن را در کانون توجه مخاطبانی قرار میدهد که حالا بازتاب تلویزیون را در آینه فضای مجازی میبینند.
بهنظر میرسد خود تلویزیون هم با آگاهی به این مسئله و اینکه اگر حاشیهها، پررنگتر از متن برنامهها شود، در شبکههای اجتماعی انعکاس یافته و با واکنشهای کاربران فضای مجازی همراه میشود. همچنین بدش هم نمیآید که بهواسطه این حاشیهها، برنامههایش در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفتع و دیده شود.
برخی از این حاشیهها به سخن یک مجری یا کارشناس برنامه درباره یک موضوع برمیگردد و برخی دیگر هم بهاصطلاح به سوتیهایی که از لحاظ فنی بهوجود میآید. بهعبارت دیگر اظهارنظرهای عجیب و غریب، سوتیهای کلامی مجریان و مشکلات فنی؛ سه زمینه اصلی حاشیههای رسانهای است که در رسانه ملی رخ میدهد و به دستمایهای برای نقد یا طنز در شبکههای اجتماعی تبدیل میشود.
اما در هفتهای که گذشت شاهد دو حاشیه از برنامههای تلویزیونی بودیم که چندان به عوامل و زمینههایی که به آن اشاره شد، مرتبط نبود. اینبار پوشش متفاوت و ساختارشکنانه یک مجری خانم و شوخیهای دو مداح در یک برنامه تلویزیونی، حاشیهساز شد که بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت و با واکنشهای تند و تیز اغلب کاربران همراه شد.
حاشیههای لباس خانم مجری
ژیلا صادقی که پس از چهارسال دوری به اجرا در صداوسیما بازگشته، با پوشش متفاوت خود در آنتن زنده تلویزیون، واکنشهای زیادی را برانگیخت. او با کت سفید، دامن و شلوار و یک روسری رنگارنگ در برنامه «سلام صبحبخیر» شبکه سه سیما ظاهر شد و این اتفاق بیسابقهای محسوب میشد، زیرا تا پیشازاین تمام مجریان زن صداوسیما با چادر یا مانتوهای بسیار بلند و مقنعه روبهروی دوربین قرار میگرفتهاند. حتی حراست صداوسیما هم از ورود افرادی با این پوشش، جلوگیری میکند.
جالب اینکه این مجری پرحاشیه دوسال پیش ادعا کرده بود بهخاطر «چین سرآستین» مانتوی خود که مشکلساز شده بود، از اجرا در یک برنامه در شبکه پنج سیما کنارهگیری کرده است. او در پاسخ به نقدهایی که نسبت به پوشش متفاوتش صورت گرفت، واکنش نشان داد و در صفحه شخصیاش نوشت: «من سالهاست متفاوت اجرا کردم، متفاوت پوشیدم، متفاوت رفتار کردم و همیشه مورد اعتراض مدیران قرار میگرفتم تا جایی که زمانی هم ممنوعازتصویر شدم. درست و استاندارد لباس پوشیدن و شیک و خوش رنگ و لعاب انتخاب کردن لباس مجری، نه ازنظر من که ازنظر کارشناسان رسانه یعنی احترام به مخاطب و این نکته برای من حائز اهمیت است.
تا جایی که در پروژهای قید اجرا را زدم، فقط بهخاطر یک سرآستین و جالب است که بدانید، همان لباس را در برنامه دیگری پوشیدم. این قصه نشان میدهد کاملاً پای سلیقه مدیران شبکهها در میان است؛ نه استاندارد رسانه. لباسی که در پُست شما رؤیت میشود، کت و دامن نیست، یک مانتوی ساده است که رنگ بالاتنه متفاوت است.قصه چیز دیگری است که حتماً مفصل درخصوصاش ویدئویی پست خواهم کرد.»
بااینحال آنچه اغلب کاربران در واکنش به این اتفاق داشتند، نه درباره پوشش و لباس مجری برنامه که درباره تغییر رویه ناگهانی و متحولانه صداوسیما درباره پوشش مجریهای زن بود. تغییری که اغلب مخاطبان آن را ناشی از نزدیکشدن به زمان انتخابات و تمهید نمایشی رسانه ملی برای گرمکردن تنور انتخابات تفسیر کرده اند.
این واکنشها، فارغ از درست یا غلط بودناش، نشان میدهد که اعتماد جمعی به رسانه ملی همچنان در پایینترین وضعیت خود قرار داشته و بحران مخاطب در صداوسیما، درواقع بحران اعتماد به رویکرد و گفتمان مسلط بر تولیدات صداوسیماست؛ نه فرم و ساختار فرمی و اجرایی برنامهها. این بیاعتمادی البته چندان بیمنطق هم نیست و مسبوق به سابقه است که هربار در ایام انتخابات، سیاستگذاریهای صداوسیما و ناظران فنی برنامههای آن، سختگیریهای قبلی در رعایت برخی ملاحظات را کمتر کرده و با کمرنگشدن خطقرمزها مواجه بودیم.
شوخیهای پرحاشیه ۲ مداح
چند روز بعد از حاشیههای پوشش خانم مجری، نوبت به شوخیهای پرحاشیه دو مداح معروف در یک برنامه تلویزیونی رسید که باز هم با واکنشهای زیادی ازسوی کاربران در شبکههای اجتماعی همراه شد. این اتفاق به بخشی از برنامه «حسینیه معلی» شبکه سه سیما برمیگشت که در آن میثم مطیعی و مجید بنیفاطمه به تقلیدصدا از یک کاراکتر کارتونی پرداختند که حتی با انتقاد برخی از طرفدارانشان مواجه شد و معتقد بودند، آنها حرمت برنامهای که نامش «حسینیه معلی» است را نگه نداشته و در شأن آن مکان و منزلت حرفهای مداحی، رفتار نکردند.
البته دامنه انتقاد به این قاب از برنامه «حسینیه معلی» و شوخیهای دو مداح، فراتر از اینها رفت و مصداقی از بیدقتی و ابتذال در تولیدات برنامههای تلویزیونی تفسیر شد. جالب اینکه حتی در شوخیها هم یکی از مداحان میگوید، خدایا اسلام را از دست مداحان نجات بده.
مجید بنیفاطمه قبلاً هم با حضور در برنامه خنداونه، حاشیهساز شد و خاطراتی که از دو جانباز تعریف کرد، با انتقاد برخی از خانوادههای ایثارگران همراه شده بود. او در آن برنامه گفته بود: «من با دو جانباز آشنا بودم و یکبار حسابی اذیتشان کردم، آنها هم آمدند در خانه و تا در را باز کردم، دو تخممرغ تو صورتم پرتاب کردند و تا آمدم به خودم بیایم، یک گوجه هم گذاشتند تو صورتم و منم به شوخی گفتم، یک کره هم بزنند تا املت دور هم باشیم.»
واقعیت این است که در چندسال اخیر شاهد ظهور مداح-مجریانی هستیم که اجرای برخی از برنامههای مذهبی بهویژه با محوریت مرثیه و مداحی را بهعهده گرفته و برخی از آنها به مداح-سلبریتی هم تبدیل شدند. رویکردی که موجب شده نقدهای جدیتری ـ نهفقط ازسوی مردم عادی که حتی ازطرف برخی مداحان سنتی هم ـ نسبت به حضور مداحان در مقام مجری در برنامههای تلویزیونی شود و آن را موجب بیاعتباری یا کاهش تقدس معنوی این حرفه بدانند. حالا شوخیهایی ازایندست هم به آن اضافه شده که نشان میدهد، نگرانی این قشر بیدلیل هم نبوده است.
در چندماه گذشته این دومینبار است که جامعه مداحان کشور در کانون نقدهای عمومی قرار گرفته اند. یکی مربوط به هیئتعلمی شدن یکی از مداحان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود که بهویژه با انتقاد جامعه دانشگاهی کشور و افکار عمومی همراه شد و حالا شوخیهای این دو مداح در یک برنامه تلویزیونی با انتقادهای تندتری همراه شد. هم ازسوی مردم، هم از سوی مداحان و اقشار مذهبی کشور که میگویند، آنها شأن و منزلت مداح و مداحی را رعایت نکرده و رفتارهایی ازایندست موجب بیاعتمادی یا انزجار مردم از مداحان خواهد شد.
شوخیها یا برخی طنازیها و ادا و اطوارهایی که به ذهنیت عمومی درباره مداحی لطمه زده و آن را مخدوش میکند. ضمن اینکه باز هم این رفتارها در ذیل تمهیدات صوری صداوسیما برای جلب مخاطب تعبیر شده که میخواهد با ساختارشکنیهای نامتعارف، مخاطبان ازدسترفته و ریزشکردهی خود را برگرداند. تمام این اتفاقات و حاشیههای جنجالی دیگری که هرازچندگاهی حول تولیدات و برنامههای صداوسیما رخ میدهد، نشان میدهد که این رسانه، بدترین دوران خود را از حیث مشروعیت رسانهای میگذراند که اتفاقاتی ازایندست بر عمق آن میافزاید. حالا رسانه ملی با مخاطبانی همراه است که خود، صاحب رسانه هستند و دیگر نه تماشاگر که کنشگرند و بهراحتی نمیتوان رضایت آنها را بهدست آورد.