رضا صائمی در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: از معضلات تولید سریال های تلویزیونی، مسأله تهیه کنندگی است. دو شیوه عمده در این زمینه وجود دارد:
یا طرح داستانی و سریالی از سمت تلویزیون یعنی شبکهها، مدیر شبکهها یا مدیرگروه فیلم و سریال شبکهها به تهیهکنندهها پیشنهاد میشود که به آن طرح سفارشی هم می گویند. یعنی سفارشی است که شبکه به تهیهکننده می دهد.
مدل دیگر برعکس این است؛ یعنی تهیهکننده ایده خود را به تلویزیون پیشنهاد میدهد که البته آنجا هم باز لزوماً تهیهکننده مستقیماً پیشنهاددهنده نیست.
یا کارگردان، نویسنده و فیلمنامهنویس، تهیهکنندهای را پیدا میکند و میگوید چنین فیلمنامهای دارم و شما کارهای اجرا و تهیهکنندگی را انجام دهید و بعد به سراغ تهیهکننده میروند؛ یا این که زمانی تهیهکننده طرحی را با نویسنده و فیلمنامهنویسی که رفیق است، پیگیری میکند. بعد از این که فیلمنامه نوشته شد، به تلویزیون ارائه میدهد و جلسات و روند را طی میکند.
غالباً پیشنهادها از سمت تهیهکنندهها به تلویزیون است. اگر بخواهیم سهمیهبندی کنیم، شاید بشود گفت که۲۰ درصد سفارشهای تلویزیون باشد و ۸۰ درصد پیشنهاد از سوی تهیهکننده است.
وقتی سفارش از سمت تلویزیون باشد، با توجه به این که وضعیت اقتصادی و معیشتی،ازجمله تهیهکنندههای تلویزیون خیلی رضایتبخش نیست، معمولاً آنها به کیفیت اثر به لحاظ نمایشی فکر نمیکنند. به این فکر میکنند که طرح و بودجه را بگیرند. به همین دلیل تهیهکنندگی از مفهوم تخصصی و حرفهای خود تهی میشود و بیشتر به سمت مدیریت مالی میرود.
در واقع، تهیهکنندگی از دغدغه هنری به مشغله تجاری تبدیل میشود. در واقع ما از تهیهکننده مؤلف دور میشویم و به سمت تهیهکنندۀ خرجکننده میرویم. نقشی که تهیهکنندگی الآن در تلویزیون دارد، مادرخرجی است. یک بودجهای را دریافت میکند، تیمی را دعوت و بودجه را تقسیم میکند. برای همین نظارتی وجود ندارد.
هم دغدغهای برای کیفیت کار وجود ندارد و هم نظارتی نیست. اگر تهیهکننده ای دغدغهمند باشد، اولین ناظر کیفی کار، خود اوست. اما حالا انگار تلویزیون تبدیل به بنگاه اقتصادی شده است که کالای آن یک کالای فرهنگی است. برای همین دغدغه در تهیهکننده وجود ندارد و تهیهکننده میانجی و واسطه است که کار را هندل میکند تا برای او اهمیت داشته باشد که کیفیت کار چگونه است.
البته این بنگاه کارآفرینی یا بنگاه تجاری در حوزه فرهنگ، در همه حوزهها اتفاق میافتد. در سینما، در نمایش خانگی و... نیز همینطور است. نکتۀ قابلتوجه در اینجا این است که تهیهکنندۀ تلویزیونی، بهخاطر این که پول خود را از تلویزیون میگیرد، نگران بازگشت سرمایه همانند تهیهکنندۀ خصوصی در سینما نیست که باید فیلم او اکران شود، دیده شود و فروش برود تا سرمایه او بازگردد.
برای همین، دغدغه مالی برای تهیهکننده تلویزیون نیست و میگوید هرچه بسازیم، شبکه قبول میکند و پخش میشود و ما پول خود را گرفتهایم. حتی مخاطبان هم ابراز نارضایتی کنند، برای آنها اهمیت ندارد.
در نمایش خانگی، این نکته بسیار دیده میشود که تهیهکنندهها در تولید، سود خود را میکنند و نیاز به اکران و نمایش هم ندارند. برای همین نگران بازخورد یا رضایت مخاطب نیستند. بهدلیل سازوکارهایی که در چند سال اخیر به اسم پولهای کثیف و پولشویی اتفاق میافتد، از طرق دیگری این هزینهها تأمین میشود و سودآوری اثر وجود دارد.
اما مسأله ای که بسیاری از تهیه کنندگان و صاحبان مالی یک سریال به آن توجه نمی کنند و همین هم گاه باعث شکست آنها می شود، این است که حتی اگر دغدغۀ مالی هم باعث ساخت یک اثر شود، یک تهیهکننده نسبت به کیفیت کار خود باید حساس باشد. چون اگر کیفیت خوب نباشد، اثر دیده نمیشودو درنهایت بازگشت سرمایه و سود برای تهیهکننده نیست.
برای همین است که حالا تهیهکننده به تدارکاتچی تبدیل شده است. بسیاری معتقدند کار تلویزیون به اسم تهیهکننده نیست، مدیر مالی یا مدیر پشتیبانی یا مدیر اجرایی است. به این دلیل که در تلویزیون، تهیهکننده از جیب خود سرمایهگذاری نمیکند بلکه سرمایه را از تلویزیون میگیرد و به نوعی حسابدار است.
وقتی در حوزۀ سینما برای یک فیلم، مسالهای حقوقی یا مالی ایجاد میشود، تهیهکننده باید پاسخگو باشد. چون مالکیت فکری و معنوی آن اثر با تهیهکننده است. اما تهیهکننده در تلویزیون مالکیتی ندارد. یعنی سریالی بخواهد در آیفیلم بازپخش شود، از تهیهکننده اجازه نمیگیرند. ربطی به تهیهکننده ندارد و او را مالک اثر نمیدانند و میگویند شبکهای که ساخته، مالکیت معنوی و مادی و فکری برای آن است.
برای همین، تهیهکننده تلویزیون، هویت عقیم و ناقصی در تعریف تهیهکنندگی دارد و بیشتر یک مدیر مالی یا تدارکچی است که فهمی تخصصی از حوزه نمایش و رسانه ندارد. در نقد و تحلیل مجموعه های تلویزیونی و سریال ها، کمتر به نقش تهیه کننده ها پرداخته می شود. این در حالی است که بسیاری از ضعف های یک اثر، ناشی از مخدوش بودن تهیه کنندگی آن است.