جماران نوشت: مسعود پزشکیان نماینده تبریز در خصوص صحبتهای علم الهدی که مهمترین آسیب در کشور دو قطبی سازی است، گفت: وقتی رقیبی مقابل آدم نباشد، هر کار اشتباهی صورت بگیرد بهترین است. مثل شرکتهای تولید خودرو چون ایران خودرو و سایپا که هر بنجلی را تولید کنند و به مردم بدهند آنها مجبور هستند در صف بایستند و به اجبار خرید کنند و هزینه آن را بپردازند ولی اگر رقیبی بیاید آنها میتوانند در بازار بمانند؟ ما اگر میخواهیم اسلام و اعتقاد ما رونق پیدا کند باید اجازه بدهیم رقبا ما را نقد کنند و جواب آنها را با منطق، عقل و علم بدهیم نه آنکه هر که حرف زد. بگوییم تو کافر و ضوابط ولایت هستی و نتیجه آن این است که بیعرضگیهای خود را به اسم اسلام و دین و انقلاب تمام کنیم.
ردصلاحیت برای من مهم نیست!
اگر قرار باشد به خاطر وزیر یا نماینده شدن از اصول و اعتقاد خود کوتاه بیایم و سرخم کنم هیچ وقت آن را نمیخواهم.
پزشکیان در واکنش به اعتراض رد صلاحیت خود گفت: برای من مهم نیست، راهی که ما تا امروز آمدیم برای پست نبوده است من زمانی که وزیر بودم و آنها میخواستند من را استیضاح کنند وسایل خود را جمع کردم تا دیگر به وزارتخانه برنگردم. اگر قرار باشد به خاطر وزیر یا نماینده شدن از اصول و اعتقاد خود کوتاه بیایم و سرخم کنم هیچ وقت آن را نمیخواهم.
از مردم بپرسیم که ما در این چند دهه که قدرت به دست داشتیم آیا آنها را به دین علاقهمندتر کرده یا خرابتر کرده است؟!
وی در پاسخ به این سوال که روند این مسیر را چگونه خواهد دید، گفت: از مردم بپرسیم که ما در این چند دهه که قدرت به دست داشتیم و چپ یا راست بوده اما دست مسلمانان بوده، حال آیا آنها را علاقهمندتر کرده یا خرابتر کرده است؟! من قدرت داشتم و خراب کردم اما کسانی که در بیرون، مسجد، صداوسیما و مدارس بودند با دین مردم چه کردند؟! چرا اینطور شد، دین باور ما منطق و دلیل دارد. چون سواد نداریم و نمیتوانیم با دلیل مردم را قانع کنیم و راحت انگ میزنیم و چون آقا گفته شما حق ندارید حرف بزنید. مگر آقا حرف غیرمنطقی میزند! وقتی حرف زده باید آن را توجیه کنیم و نگوییم تو حرف نزن شما به جای جواب دادن و به دلیل اینکه بیسوادی میگویی آقا این حرف را نزده و چه ربطی دارد؟!
یک سال و نیم است که از وزیری درخواست کردیم به صحن بیاید اما نیامد و تا آخر دوره هم نخواهد آمد!
نماینده مردم تبریز درباره صحبتهای رئیس مجلس از نمره قبولی مجلس، افزود: مجلس دو کار دارد؛ ابتدا قانون بنویسد و دوم نظارت کند. ما بر قانونهای نوشته شده نظارت نکردیم و آنها هم اجرا نکردند و حال دوباره قانون نوشته شود و وقتی کسی قرار نیست اجرا کند و سوالی بپرسد، پس نوشتن آن به چه درد میخورد؟! باید انباشت از قانونها را درست کنیم مگر قانون ششم چه مشکلی داشت که قانون برنامه هفتم را نوشتیم. و این را مانند آن اجرا نمیکنند و در خصوص اینکه چرا اجرا نمیکنند سوالاتی داریم اما به نوشتن ادامه میدهیم!. یک سال و نیم است که از وزیری درخواست کردیم به صحن بیاید اما نیامد و تا آخر دوره هم نخواهد آمد!.