فرهیختگان نوشت: محمدرضا باهنر گفت:ما اعتقاد داریم تمامی تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور یا مستقیم یا با یک واسطه با رای مردم انتخاب میشوند و طی 46 سال ما بیش از 40 انتخابات داشتیم.
مهمترین محورهای گفت و گوی باهنر با فرهیختگان را می خوانید:
*مشکلات مردم زیاد است و تحریمها فشار آورده و نگرانیها بالاست. شاید مساله مهسا که پیش آمد، یک زایمان زودرس برای اینها پیش آمد و شاید برنامهشان برای چند ماه بعدتر بود که جامع و کامل بشود. این داستان که پیش آمد، حمله کردند.
*مقاممعظمرهبری 15 سال قبل بحث کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها را مطرح کردند اما این نهایتا به کلاسهایی تبدیل شد که برخی اساتید میرفتند درس میدادند تا رتبه بگیرند که مثلا استادیاریشان بشود دانشیاری و دانشیاریشان بشود استادی. اینکه یک کرسی باشد؛ یک کرسی آزاداندیشی باشد که هر کسی بتواند حرفش را بدون دغدغه بزند و استدلال و بحث کند و یک چالش پیدا شود، متاسفانه وجود ندارد.
*من به مسئولان نظام باز توصیه میکنم که اگر این اغتشاشات تمام شده، معلوم نیست ریشهای تمام شده باشد. ممکن است بعضی جاها آتش زیر خاکستر باشد. همین کرسیهای آزاداندیشی و سکوهای اعتراض میتوانند مساله را حل کنند.
*در همین مساله شفافیت آرا من یکی از مخالفان جدی هستم. موقعی که بنده بهعنوان کسی که 28 سال در مجلس بودم، بخواهم یک رای بدهم، این رای من میشود نظرات کارشناسی شخصی بر اساس استدلالهایم و بین خودم و خدایم یک رایی میدهم اما اگر قرار باشد این رای شفاف باشد، شروع میکنم جستوجوکردن، یعنی مثلا از خانم در خانه میپرسم آیا او با این رای موافق هست یا نه، آقای وزیر یا استاندار منطقه یا سپاه پاسداران موافق هست یا نه. صد عامل این بین قرار میگیرد و آنوقت من باید جستوجو کنم و مرتب تنظیم کنم که رای را چطور بدهم که ناراضیها کم و راضیها زیاد باشند. این از ضررهاست و آرای نمایندگان هم مخدوش میشوند.
*حاکمیت موظف است کارهای سخت را انجام دهد اما این کار مقررات و آییننامه میخواهد و کار سادهای نیست. حاکمیت باید برای این کار ریلگذاری کند. من یادم هست در آن زمان رئیس قوه قضائیه و رئیس قوه مجریه و جناب رئیسجمهور وعده دادند که ما مساله سکوهای اعتراض را دنبال کرده و آن را راهاندازی میکنیم. الان یکسال گذشته؛ چه کردیم؟
* با خبرهایی که آمد، هیاتهای اجرایی بعضا خوب عمل نکردند؛ مثلا نمایندهای که پنج دوره نماینده بوده یا یک دوره نایبرئیس مجلس بوده، حالا هیات اجرایی آمده صلاحیتش را رد کرده است. انشاءالله هیات نظارت مساله را حل و تمام میکند ولی شروع شروع خوبی نیست و من به هیات اجرایی واقعا نقد دارم که جاهایی خردمندانه برخورد نکرده است.
*در مساله بررسی صلاحیتها در قانون نیامده که اگر کسی اصلاحطلب بود صلاحیتش رد شود. اگر کسی ضدانقلاب است نباید بیاید. این بحث دیگری است اما اگر بگوییم تو چون رقیب من هستی، نباید بیایی، حرف بیمنطقی است. من معتقدم برای عزیزان اصلاحطلبی که هستند و فتنهگر و اغتشاشگر و ضدانقلاب نیستند، باید میدان باز شود و بیایند در انتخابات شرکت کنند.
*در انتخابات پیش رو باید هیاتهای اجرایی و نظارت و نهایتا شورای نگهبان با سعه صدر برخورد کنند و در حداکثر امکان کاندیداها را تایید کنند. ممکن است یکی بگوید این آقا که میخواهیم تایید کنیم، 100 رای بیشتر ندارد اما این تعداد هم برای ما غنیمت است. شاید انتخاب نشود اما این رایها جمع میشوند و مجموع اینها برای نظام غنیمت است.
* اگر در مجلس اکثریت اصولگرا و اقلیت قدرتمند اصلاحطلب را داشته باشیم هم خوب است. قدم اصلاحطلبان به روی چشم. من این حرفها را که میزنم، میگویند نکند باهنر میخواهد با اصلاحطلبان ائتلاف کند. نه، من در جریانات سیاسی با اصلاحطلبان رقابت میکنم اما به همین رقیب هم خوشامد میگویم و برای یک رقابت جدی از آنها دعوت میکنم.
*از این 200 حزب حدود 150 حزب برگهای گرفتهاند که در جیب یک آقا یا در کیف یک خانم است- شاید برای روز مبادا- و فعالیتی ندارند. عدهای هم که فعالند، چهارسال تعطیل هستند و موقع انتخابات کارهایی انجام میدهند، بعد چون کوچک هستند، چندتا چندتا به هم میپیوندند و جبهه تشکیل میدهند که یکی از آنها هم خود ما هستیم؛ جبهه پیروان خط امام و رهبری.
*اصلاحطلبان درمجموع دو گروه کلی هستند؛ یک گروه دم از بیمهری و بیوفایی میزنند که در انتخابات شرکت نکنید و نمیگذارند و فایدهای ندارد و اصلاح نمیشود- حالا اسم نمیبرم- برخی هم نه. من درمورد اینها واژههای بدخیم و خوشخیم را به کار میبرم.
*در جریان اصولگرایی پنج، شش خردهگفتمان وجود دارد. دکتر قالیباف که رئیس مجلس است و قبلا هم سرلیست تهران بوده و نفوذ دارد، ممکن است بگوید من لکوموتیوی هستم که اگر 25 واگن به من ببندند، میتوانم به مجلس بروم. شورای ائتلاف که رئیس آن دکتر حدادعادل است، به اضافه آقایان چمران و سروری مدعی هستند که دوره گذشته لیست ما رای آورده و آقای قالیباف را هم ما در لیست گذاشتیم که رای آورد، بنابراین ما باید لیست را ببندیم. یکسری جریانات هم هستند که از نظر من رادیکالند، مثل پایداری، شریان و... که میگویند ما میخواهیم برای خودمان لیست مستقل بدهیم. خود نمایندگان فعلی تهران هم که 30 نفرند، مدعی هستند و میگویند ما هستیم.
*حدود 300، 400 نفر ادعای جدی دارند که باید در لیست اصولگرایان وارد شوند و هر دو هم استدلالی دارند. یکی میگوید من سابقه وزارت دارم. یکی میگوید من سه دوره نماینده مجلس بودم.
*ما اشکالی مهم داریم و آن این است که در کشور کادرسازی و جانشینپروری نکردیم، یعنی اگر حزبی قدرتمند بود، یک رئیسجمهور داشت و هشت معاون رئیسجمهور و 25 وزیر و 290 نماینده که اینها را میتوانست پرورش دهد و بالا بیاورد.