چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۲
نظرات: ۰
۰
-

مهندس قلابی وقتی فهمید دستش برای دختر جوان رو شده و به قلابی بودن دلارها پی برده دست به جنایتی هولناک زد.

رکنا نوشت: مهرماه سال ۱۴۰۰ زن میانسالی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن دختر ۲۷ ساله‌اش به نام سارا خبر داد.

وی در تشریح شکایتش گفت: دخترم دانشجوست و مدتی است به فکر مهاجرت افتاده. او همه پس‌اندازهایش را تبدیل به دلار کرده و قصد دارد به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کند. دخترم دیروز وقتی به خانه آمد خیلی عصبانی بود و می‌گفت یکی از دوستانش دلارهای قلابی به او داده است .او دیروز عصر با حالتی عصبانی از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت.حالا  گوشی موبایلش خاموش است و هیچ اطلاعی از او ندارم.

ردیابی مهندس قلابی

با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن دختر جوان آغاز شد و ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست ریز مکالمات تلفنی وی پرداختند و به رابطه او با یک مرد جوان به نام میلاد پی بردند. میلاد در خانه مجردی اش در شمال تهران ردیابی و بازداشت شد.

این مرد که مدعی بود مهندس است گفت: سارا را از قبل می‌شناختم و با او رابطه دوستانه داشتم اما او یکباره ناپدید شد و من اطلاعی از او ندارم.

 ماموران در بازرسی خانه مجردی این مرد آثار باقیمانده خون روی دیوارها را کشف کردند و در انباری خانه وی یک کلت کمری و ۵ فشنگ جنگی کشف کردند.

در ادامه تحقیقات روشن شد میلاد تحصیلات دانشگاهی ندارد و مهندس نیست.

با افشای این ماجرا میلاد بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل دختر جوان اعتراف کرد.

 وی گفت: بعد از قتل ، جسد را با تبر مثله کردم و با همدستی یکی از دوستانم به نام  بهنام آن را در حاشیه تهران رها کردیم.

بهنام نیز ردیابی و بازداشت شد و به همدستی در اخفای جسد اعتراف کرد.

به این ترتیب برای میلاد به اتهام قتل و جنایت بر میت و  برای بهنام به اتهام مشارکت در قتل، اخفا جسد و خرید و نگهداری اسلحه کیفر خواست صادر شد و دو متهم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

در دادگاه

 در ابتدای جلسه مادر سارا درخواست قصاص را مطرح کرد.

وی با اشاره به دو متهم گفت: این دو مرد دخترم را فریب دادند و او را به خانه مجردی‌شان کشاندند. سپس همه پول و طلاهایی را که پس انداز کرده بود از او دزدیدند و در عوض دلارهای قلابی به دخترم دادند. سارا که متوجه ماجرا شده بود می‌خواست از آنها شکایت کند اما آنها بی‌رحمان او را کشتند و جسد تکه تکه اش را در بیابان رها کردند. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و برایشان اشد مجازات می‌خواهم.

سپس میلاد روبه روی قضات ایستاد و گفت: من از طریق بهنام که دوست صمیمی‌ام بود با سارا آشنا شدم. سارا و بهنام با هم همدانشگاهی بودند. سارا گفته بود قصد مهاجرت دارد. به همین خاطر بهنام او را به من معرفی کرد تا برای مهاجرت به او کمک کنم.

 وی ادامه داد: من کارهای مربوط به مهاجرتش را انجام می‌دادم که در این رفت و آمدها به یکدیگر علاقمند شدیم. او گاهی اوقات برای دیدنم به خانه‌ام می‌آمد. یک بار با کیف پر از سکه و دلار به خانه ام آمد او می‌گفت سکه‌ها پس‌انداز چندین ساله‌اش است و می خواهد آنها را بفروشد و سکه بخرد. من در یک فرصت تعدادی  از سکه‌ها را از کیفش برداشت و چند روز بعد با ترفندی  خاص از  او خواستم تا همه پول و سکه‌ها را به من بدهد تا برایش دلار تهیه کنم اما من به او دلارهای قلابی دادم. دوستم بهنام هم در جریان سرقت ها بود اما پس از چند روز سارا متوجه ماجرا شد.او با حالی عصبانی به خانه‌ام آمد و  شروع به داد و فریاد کرد. او می‌گفت متوجه شده دلارها قلابی است. سعی کردم او را آرام کنم اما نشد. من که ترسیده بودم با کلتی که از قبل داشتم چند تیر به او شلیک کردم. سپس جسد او را در حمام با تبر مثله کردم. آنها را در کیسه‌های نایلونی گذاشتم و همراه بهنام به بیابان‌های حاشیه تهران بردیم و رها کردیم.

این متهم گفت: باور کنید من سارا را دوست داشتم و نمی‌خواستم او را بکشم. ولی وقتی فهمیدم به حقیقت پی برده و آبرویم در خطر است تصمیم اشتباهی گرفتم و به او شلیک کردم . من در آن لحظه کنترلی بر اعصابم نداشتم و حالا پشیمان هستم.

وقتی بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد گفت: من واسطه آشنایی سارا و میلاد بودم و می‌دانستم میلاد قصد دارد پول و طلاهای او  را سرقت کند. اما هرگز فکر نمی‌کردم او دست به جنایت بزند. من اسلحه را قبلاً خریده بودم و آن را در انباری خانه میلاد گذاشته بودم و  نمی‌دانستم او با اسلحه دست به قتل می‌زند.

 وی ادامه داد :میلاد بعد از اینکه دست به قتل زده بود با من تماس گرفت و از من کمک خواست و من هم از ترسم در حمل جسد به او کمک کردم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی