خبرآنلاین نوشت: اجلاسیه اخیر گروه بیست یک خبر مهم به همراه داشت؛ جایی که رئیسجمهور آمریکا در کنار سران کشورها (به جز چین و روسیه) از پروژهای زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی سخن گفت و حتی اعلام کرد که علاوه بر این کشورها اردن و اسرائیل نیز در این پروژه بزرگ حضور خواهند داشت.
این در واقع یک کریدور آمریکایی است که از جنوب ایران عبور میکند.
درباره این رویداد نکات زیر قابل طرح است:
1- میدانیم که آمریکا این پروژه را در تقابل با پروژه عظیم ابتکار کمربند و جاده Belt and Road Initiative چینیها در دستور کار قرار داده است. پروژه عظیمی که به لحاظ عدد و رقم بزرگترین سرمایهگذاری یک کشور در سایر کشورهای جهان به حساب میآید. تاریخ تکمیل این پروژه سال 2049 مصادف با یکصدمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین خواهد بود. چین در این پروژه در 150 کشور جهان در زمینه زیرساختها سرمایهگذاری میکند و کریدورهایی را شکل میدهد که در واقع تنها به حمل و نقل خلاصه نمیشود. ارقام مربوط به این سرمایهگذاری عظیم از 900 میلیارد دلار ابتدایی هم فراتر رفته است. نکته حائز اهمیت این است که آیا آمریکا تنها با یک کریدور که از جنوب ایران میگذرد، میتواند چین را با هفت مسیر تعیینشده برای BRI شکست دهد؟
2- این مسیر از جنوب ایران میگذرد که رهبری آن با هند و آمریکاست. در منطقه شمالی ایران نیز کریدور دیگری وجود دارد که همکاری چین و ترکیه را در آن شاهد هستیم که از زنگزور میگذرد و به راحتی ایران را دور زده و آینده ایران را کاروانسراهای متروک دوران صفوی ترسیم میکند.
در بحرانیترین شرایط حساس ایران قرار داریم که دور شدن از مسیر جهانی و فرآیندهای توسعه بینالمللی که با همکاریهای بینالمللی صورت میگیرد آیندهای ترسناک را برای ایران رقم خواهد زد. تصمیم ایران در این زمینه چیست؟ ایران قصد دارد در کدام مسیر قرار بگیرد؟ آیا ایران قصد دارد از هر دو کریدورهای آمریکایی و چینی دور بماند و در عوض با همکاری روسیه، کریدور شمال به جنوب را اجرا کند؟ آیا نشانهای از اینکه چنین تصمیمی وجود داشته باشد، دیده میشود؟ اساساً کسی در ایران هست که بداند، کلان پروژه ایران برای آینده چیست؟
3- نزدیکترین و بهترین راه کریدوری شرق به غرب عالم به ترتیب از چین، افغانستان، ایران، عراق و سوریه میگذرد و بهراحتی به دریای مدیترانه میرسد. این کوتاهترین و در عین حال مسیری با کمترین هزینه است که در آن سرعت انتقال و حمل و نقل افزایش مییابد. از طرف دیگر، ایران برای امنیت تمام این کشورها هزینههای بسیاری را متحمل شده است. از عراق و سوریه گرفته و حتی چشم بستن بر روی رفتارهای طالبان در افغانستان و یا همکاری در زمینه مهاجران افغان. هزینههای ایران برای امنیت این کشورها نهتنها نقد نشده است، بلکه درحال از دست رفتن است. ایران میتوانست با قدرت خود و ایجاد امنیت در این کشورها، شرایط مناسبی را برای سرمایهگذاری چینیها در کریدور مرکزی ایجاد کند اما با صرف هزینههای بسیار در تولید امنیت برای این کشورها، از ایجاد زمینه راهاندازی این مسیر و جذب سرمایه چینیها ناتوان مانده است.
4- مسئله خطرناکتر برای ایران این است که این کشورها نیز آرامآرام از سمت ایران کنار میکشند و خود را به یکی از کریدورهای بینالمللی متصل میکنند. به یاد آوریم که دوران باشکوه صفویه با هزاران کاروانسرا زمانی به پایان رسید که ایران دیگر مسیر عبور کالاهای غرب به شرق نبود. عثمانی سرزمینهای زیادی را تحت سیطره خود داشت. اما کیفیت خدمات و امنیت در داخل ایران، بازرگانان شرق (چین) و غرب (ایتالیایی و انگلیسی و فرانسوی) را مشتاق همکاری با ایران عهد صفوی میکرد. در ایران امروز کسی هست که خطر تبدیل شدن به یک بیابان متروک به وسعت ایران بزرگ را احساس کند؟