بهرام امیر احمدیان - روزنامه اطلاعات| آیا جشن ها و آئین های نوروزی که دارای اندیشه ها و آرمان های انسانی و یزدانی است و سال هاست که پابرجا مانده، توانایی آن را دارد که ملل و اقوام گوناگونی را که بدان باور داشته و همه ساله آن را پاس داشته و برپا می دارند، بهم نزدیک سازد؟ این وظیفه را کدام کشور یا ملتی می تواند به انجام رساند؟
جشن های سال نو مسیحی صبغه دینی و مذهبی دارد ولی همه پیروان مسیحیت چه آنهایی که اعتقاد مذهبی و دینی ندارند و بدان پایبند نیستند و چه مومنان و پیروان راستین حضرت عیسی مسیح(ع)، آن را گرامی می دارند. آیا نوروز می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟ اگر سال نو مسیحی که در نیمه زمستان نیمکره شمالی و در سرمای طاقت فرسا می تواند میلیون ها انسان را به یک حس و باور مشترک رهنمون شود، آیا نوروزی که در آغاز بهار طبیعت همین نیمکره برگزار می شود و خنده طبیعت دل هر موجود زنده ای را به تپش وا می دارد، می تواند ملل و اقوام مسلمان را از هر مذهب اسلامی از سنی و شیعه به هم نزدیک سازد؟
با نگرش به بزرگی و اهمیت نوروز و نقش فرهنگی گسترده آن که در بین ملل مختلف شرق گرامی داشته می شود، آیا می توان از آن به عنوان یک عامل فرهنگی - سیاسی برای اعمال دیپلماسی فرهنگی در راستای همگرایی های منطقه ای بهره گرفت؟
در غرب، نمونه های زیادی از آیین ها از جمله کارناوال های مذهبی و فستیوال هایی که با اهداف نزدیکی فرهنگ ها برپا می شود، در راستای دیپلماسی فرهنگی بکار گرفته می شود. برای نمونه می توان از جشن کریسمس و جشن ژانویه در سال نو مسیحی یاد کرد. در سراسر جهان مسیحیت، این جشن ها و آیین ها گرامی داشته می شود.
با وجودی که جهان مسیحیت شامل یک دین و مذاهب گوناگون است، ولی کشورها، ملل، تمدن ها و فرهنگ های گوناگونی را در سراسر گیتی در بر می گیرد. آیا نوروز که یک آیین است و سابقه تمدنی آن دیرپا تر از مسیحیت است می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟ در این مقاله سعی بر این است که ضمن شناخت نوروز و جنبه های مادی و معنوی آن و گستره جغرافیایی آن، به سوالهای مطرح شده پاسخ داده شود.
قلمرو فرهنگی نوروز
نوروز آیینی است کهن و ماندگار با تاریخی شکوهمند که در گستره جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بینالنهرین در غرب و از سین کیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنه های شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غربی را شامل میشود که دورتا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی در بر می گیرد.
این آیین کهن و ارزشمند با جشن ها و مراسم معنوی و مادی علاوه بر ایران زمین در همه جمهوری های آسیای مرکزی و استان سین کیانگ در غرب چین، با شکوه تمام برگزار می شود. ترکمن ها، ازبک ها، قره قالپاق ها، قزاق ها و قرقیزها، آذربایجانی ها، ترک های شمال قفقاز از جمله ترک های دربند در داغستان، افغانها، پشتونها، بلوچهای پاکستان و بلوچها و تاجیکهای آسیای مرکزی، کردهای ترکیه، عراق و سوریه و تاتها و تالشهای قفقاز، و ترکهای آناتولی همه در باور به این آیین شکوهمند و در برگزاری آن با هم سهیمند و از مراسم «میر نوروزی» در قزاقستان تا کردستان عراق، تا سبز کردن گندم در تمامی این گستره عظیم، تا پختن سمنو در جای جای این قلمرو در پیشباز به نوروز باستانی و عید نوزایی طبیعت و دگرگونی جان و تن و نبات و جماد به هم می پیوندند و تازه میگردند.
این ویژگی های رحمانی و الهی و فرهنگی و خدایی، راز ماندگاری این سنت از قرن ها پیش تا همین امروز و سال ها و دهه ها و سده های آینده است که آیین ها، سنت ها، باورها و جشن های آن سرشار از معنویت و نوع دوستی و شکران نعمات الهی و دوستی و مهربانی و احترام به هم نوع و زدودن کدورت ها و پاک و تازه گردانیدن دل ها و الهی شدن قلب هاست.
بی جهت نیست که سازمان فرهنگی و هنری سازمان ملل متحد (یونسکو) این جشن را به عنوان میراث مشترک به ثبت رسانده است. این میراث بشری شکوهمند، زنده است و زنده خواهد ماند. نوروز از معدود آیین هایی است که در آن رابطه انسان و طبیعت و پاسداری از محیط زیست متجلی میشود. آیین های نوروزی آن چنان در دل مردم نشاط میآفریند که از گذشته دور تا کنون نه تنها از بین نرفته بلکه بر شکوه آن افزوده شده است.
کمتر آئینی را میتوان یافت که ضمن برخورداری از جنبههای مردمی توانسته باشد بر روح و جان مردم ریشه دواند. آیینی است توحیدی که هم ویژگی های مردمی و انسانی در آن وجود دارد و هم آیین دینی و مذهبی پنداشته میشود. این آیین ها که از دوره باستان وارد قلمرو امپراتوری ایران شد، پس از اسلام نیز به حیات روحانی خود ادامه داد. گذشت زمان هر آنچه روشها، باورها و آیینهایی که مخالف با اندیشههای روز آن زمان بود، در قلمرو خود منسوخ کرد، ولی نوروز با تمام قدرت خود ماندگار شد. راز این ماندگاری چیزی نبود جز ویژگیهای آئینی آن که مظاهر شرک و بت پرستی در آن نبود.
هر چند سرزمین ایران سرزمین بت پرستی نبود. اینجا سرزمین توحیدی بود. آئین نوروزی سپاسگزاری به درگاه یزدان، بپاس نعماتی است که در اختیار انسان گذاشته شده است. با نگاهی به آیین های نوروز از جمله خانه تکانی، چارشنبه آخر سال، سفره هفت سین، مراسم تحویل سال، دید و بازدیدهای نوروزی، اهدای عیدیانه، و مراسم سیزده بدر، همه به نحوی با روابط انسان و طبیعت و روابط بین انسان هاست.
در مراسم نوروز سبزکردن گندم در یک بشقاب جزو سنت معمول است که در تمام کشورهایی که در حوزه نوروز قرار دارند بدون هیچ گونه تفاوتی انجام میگیرد. سبزی گندم نشانه احترام به طبیعت و رستنی است. از طرفی گویای این واقعیت است که برای پاسداری از نعمات الهی باید آن را عزیز داشت. در آئین زرتشت آمده است که «هر کس که گندم میکارد راستی میافشاند». زحماتی که دهقان برای رویاندن گندم می کشد عبادت شمرده می شود. بنا به فرموده پیامبر گرامی اسلام «نان را گرانی بدارید» به نوعی گرامی داشتن نعمات الهی است.
قلمرو جغرافیایی نوروز
قلمرو جغرافیایی حوزه نوروز در ناحیه کم آب کره زمین واقع شده است. در اینجا آب ارزش بسیار دارد و حیات انسان و طبیعت مستقیما بدان وابسته است و با یکدیگر پیوند عمیق دارند. در کتیبه بیستون آمده است که «اهورمزادا این سرزمین را از خشکسالی در امان نگاهدارد».
این قلمرو گستره سرزمین میترائیسم و مهر پرستی بود و تمام عناصر آن را اکنون نیز می توان بازشناخت. دین مبین و انسان ساز اسلام نیز ارزش زیادی به آب قائل است و بهشت وعده داده شده خداوند یکتا در قران کریم جایی است که نهرهای فراوان در آن جاری است و باران نعمت الهی که به امر خداوند بر زمین می بارد و به اذن پروردگار دانه را در خاک می رویاند و تازه شدن طبیعت در هر سال بعد از زمستان سخت، نشانه و نمادی از رویش و حیاتی دوباره برای انسان و برپایی رستخیز است.
نوروز در ادبیات و هنر
در آثار تمامی شاعران و هنرمندان و نقاشان، آب عنصر اساسی است. همین طور در کنار آب رستنی و گیاهان به ویژه «باغ» عنصری نمادین است. به همین سبب در آئین نوروزی در سفره هفت سین سبزی یا گندم سبز شده عنصر اساسی و نمادی از حیات دوباره طبیعت است و تنگ آب و برخی اوقات که تخم مرغ در آن می نهند، نشانی از زندگی است.
سمنو که یکی از عناصر اصلی سفره هفت سین است، از آرد جوانه گندم تهیه میشود همان گندمی که با خوردن آن آدم از بهشت رانده شد و در زمین مستقر و سرآغاز حیات بشر در زمین شد. سمنو سرشار از ویتامین «ئی» است که اکسیدانی قوی و بی اثر کننده رادیکالهای آزاد در بدن است. سمنو علاوه بر آن دارای انواع ویتامینهای «بی» است که مصرف آن ضمن تأمین کالری برای حفظ جوانی، سلامتی و رفع افسردگی بسیار مفید بوده و ضد پیری است. بنا بر آنچه گفته شد در این حوزه گندم و در نهایت نان دارای ارزش مادی و معنوی بسیار است. تکه نان را کسی زیر پا نمیگذارد. نان را با چاقو نمیبُرّند و به گرسنه نان میدهند و هزاران پند و امثال حکم در باره نان گفته شده است.
پیامبر گرامی اسلام فرموده است:«اکرم الخبز»(نان را گرامی بدارید) بی جهت نیست که گندم سبز زینت بخش سفره هفت سین است. هم نعمت و هم سبزی است. از قول پیامبر اسلام گفته شده است که نگریستن به رنگ سبز بینایی را تقویت میکند، چیزی که امروزه جهان علم بدان باور رسیده و آن را توصیه می کند. آئین نوروز چنان با اسلام در آمیخت و با آن عجین شد که امام ششم ما شیعیان آن را آئینی مبارک و مقدس برشمردند و پیروان خود را به برگزاری و بزرگداشت آن دعوت کردند. در آثار تمام شاعران حوزه نوروز به نحوی به عید نوروز و آئینهای آن اشاره رفته است. فردوسی طوسی، ناصر خسرو قبادیانی، حکیم عمر خیام، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، نظامی گنجوی، منوچهری دامغانی، و بسیاری دیگر در وصف بهار و نوروز سخن گفتهاند.
نوروز عامل دیپلماسی فرهنگی
اکنون که بیش از سه دهه از فروپاشی اتحاد شوروی می گذرد، جمهوری اسلامی ایران در زمینة مسائل سیاسی و اقتصادی در قفقاز و آسیای مرکزی که از گذشته های دور در حوزه تمدن ایرانی قرار داشتهاند، در کنار رقبای قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای نتوانسته است به آرمان ها و اهداف اعلامی خود دست یابد. با وجود زمینه مشترکات عمیق تاریخی و فرهنگی ایران با این حوزه، نتوانسته است در قبال زمان و هزینه های صرف شده، موفقیت چشمگیری بدست آورد.
علت این عدم کامیابی های عرصه های مختلف فرهنگ و دانش و سیاست و اقتصاد را می توان در گام نخست در عدم شناخت این حوزه های پیرامونی تمدن ایرانی جستجو کرد. نبود سیاست خارجی تدوین شده (به جهت فروپاشی ناگهانی بلوک شرق) و عدم تحرک آن در دهه اول پس از فروپاشی شوروی در زمینه گوناگون و ظهور و حضور قدرت های فرامنطقهای و شرکت های چند ملیتی در این قلمرو، که با استفاده از مطالعات علمی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی عمیق کارشناسان برجسته خارجی از قبل از فروپاشی تا کنون بوده است، جای اندکی برای بازیگری ایران بجا مانده بود. اما از آنجایی که فرهنگ و تمدن ایرانی در این عرصه ها از استواری و پایداری بر خوردار است، می توان با تکیه بر عناصر فرهنگی و آئین ها و مراسمی که به نحوی بر شالوده فرهنگ ایرانی استوار است، نسبت به تقویت حضور اقتصادی و فرهنگی ایران در این گستره اقدام کرد. برای نمونه می توان از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نام برد که در تمام قفقاز و آسیای مرکزی و افغانستان با آن آشنایند و آن را می خوانند، چه به فارسی و چه ترجمه های آن به زبان های گوناگون از گرجی، آذری، ارمنی، ترکی، آذری، ازبکی، قزاقی، هندی، بنگالی، روسی و . . .
مراسم عید نوروز از غرب چین (در بین تاجیکان منطقه خودمختار سین کیانگ اویغور) تا شرق بالکان از پیرامون دریای خزر و «ورارود»(ماوراء النهر اسلامی و آسیای مرکزی کنونی) تا شرق شبه قاره و جمهوری های مسلمان قفقاز و آسیای مرکزی و خلاصه در بسیاری از نقاط برپا داشته می شود.
اکنون که ازبک ها سمرقند و بخارا و مشاهیر ایرانی را مصادره کرده و منکر ایرانی بودن آنها میشوند و مانع آموزش و گسترش زبان فارسی دری، زبان مادری مردم محلی میشوند، رودکی و ناصر خسرو را تاجیک ها در تاجکیستان مصادره و از آن خود می دانند و منکر ایرانی بودن آنها می شوند، خوارزمی آن نابغه ریاضی دان را ازبک ها از آن خود می دانند و فارابی را قزاق ها مصادره می کنند، چرا ما آرام نشسته ایم؟
مولوی را ترک های آناتولی و گاه بلخی های افغانستان از آن خود می دانند و نظامی و خاقانی و خواجه نصیرالدین طوسی و فضل الله همدانی و بهمنیار و صائب را ترک های آذری مصادره می کنند و آنها را ترک می دانند و سلسله صفوی را سلسله پادشاهی آذربایجان قلمداد می کنند و برای قلمروهای کنونی خود تاریخ مجعول می سازند و منکر ایرانی بودن این سرزمین ها می شوند و غربی ها استخری و خردادبه را عرب می دانند، در این زمینه چه اندیشیده ایم؟
آیا نه اینکه اینها همه در گستره ای جغرافیایی در سرزمینی به نام «ایران زمین» زیستهاند؟ زبان آنها فارسی بوده است و آثار خویش را بزبان پارسی سروده اند. جغرافیای مکانی و زمانی که آنها در آن زیسته اند، ایران زمین بوده است. اگر مولوی در قونیه زیسته و آثار جاویدان خود، «دیوان شمس تبریزی» و «مثنوی معنوی» را به زبان فارسی سروده، به یقین در همان قلمرو پیروان او به زبان فارسی آشنایی داشته و آن را مردم منطقه می دانستند و از آثار آنان سود می جسته اند. چرا در آثار مولوی، نظامی گنجوی، خاقانی شیروانی، بیلقانی و مهستی گنجوی، هیچ یک بیت یا واژه ای غیری فارسی سروده نشده است؟ چون در این قلمرو ها مردمان از زبان فارسی به عنوان زبان ادبی، زبان دین، زبان دیوان و زبان ارتباطی بهر می گرفتند و بدان آشنایی داشته اند.
حملة صدام به ایران برای تشکیل حکومتی عرب در خوزستان نباید فراموش شود. ذره ذره این سرزمین بایستی چون مردمک چشم نگهداری و پاسداری شود و تمام این توطئه ها با ابزار ها و شیوه های مناسب پاسخ داده شود تا از تنبلی شیر بیشه، روبهان بر در خانه مان پارس نکنند. چرا ما حتی از چاپ یک نقشه تاریخی ایران بزرگ به زبانهای مختلف پرهیز کردهایم؟ چیزی که میتوانست پاسخگوی بسیاری از این کج فهمی ها و بی خردی ها باشد.با این فعالیت های مخربی که در شبکه های اجتماعی لگام گسیخته و گستره ای به پهنای گیتی، صورت می گیرد، کودکان و جوانانی در کشورهای پیرامون ما بزرگ میشوند و نشو نما می کنند که آینده کشورشان را رقم خواهند زد.
اگر با این ذهنیات خطا پرورش یابند، در آینده همسایگانی پر تنش خواهیم داشت که نسبت به ایران ادعای ارضی خواهند داشت. برای تدوین استراتژی ملی خود، لازم است قبل از انسجام یافتن این کج فهمی ها و بدنبال آن بروز تنش ها و اختلافات، و به خطر افتادن وحدت ملی و تمامیت ارضی، میتوانیم در این موضوع برنامه ریزی داشته باشیم. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر دارای ابزارهایی است که میتواند در این زمینه بکار گیرد. شاید در آینده نتوانیم از این ابزارها بهره گیریم. بهتر است از همین حالا در این زمینه بیاندیشیم.
نوروز آیینی است کهن و ماندگار با تاریخی شکوهمند
نوروز در سال های اخیر توجه بسیاری از محققان در سراسر حوزه فرهنگ ایران را به خود معطوف کرده است. این توجه از یک سو از نقشی که نوروز در سیاست ناسیونالیستی و استقلال یافتن کشورهای تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و کشورهای آسیای میانه و تعارضات قومی در افغانستان دارد نشأت می گیرد، و از سوی دیگر ناشی از جهانی شدن و اهمیت یافتن آیین های قومی در فرایندهای جهانی از جمله مهاجرت اقوام ایرانی به غرب است.
اما علیرغم گستردگی نسبی این مطالعات، اغلب آنها یا از منظر ادبی است و به ستایش نوروز و بهار اختصاص دارد، یا از منظر تاریخی است و به ریشه های تاریخی و اسطوره ای آن می پردازد. برخی نیز مطالب سرگرمی، تجاری و تبلیغی هستند که اغلب در مطبوعات و رسانه ها منتشر می شوند. تاکنون کمتر برای تبیین نوروز در بافت و ساختار جهان مدرن نظریه ای ارائه شده است، زیرا گفتمان نوروز پژوهی اساساً مبتنی بر نگرشی تاریخی- ادبی و فولکلوریک است، نه انسان شناختی. از این رو حتی مطالعات انسان شناختی این حوزه نیز یا به همان بررسی های تاریخی محدود می شود یا آنکه به گزارش های فولکلور شناختی در زمینه گردآوری آداب و رسوم نوروزی در مناطق مختلف، یا در لا به لای متون ادبی و تاریخی اختصاص دارند.
نوروز یکی از عناصر فرهنگ ایرانی است که در چند دهه اخیر توانسته است بیش از هر زمانی در تاریخ گذشته به خارج از مرزهای سرزمین ایران بزرگ یا سرزمین های حوزه فرهنگ ایرانی - یعنی آسیای مرکزی، هند و کشورهای شبه قاره - گسترش یابد. این فرایند را می توان فرایند جهانی شدن مجدد نوروز نامید زیرا پیش از این نیز در دوره ای از تاریخ نوروز گستره جهانی داشته است.
اگرچه نوروز از جهاتی، جشنی منطقه ای و سرزمینی شناخته می شود و بیش از هر چیز با نام سرزمین ایران پیوند خورده است اما در واقعیت همواره گستره ای بیش از ایران داشته است. از این منظر می توان دو مرحله اساسی در تاریخ نوروز را از هم تفکیک کرد. نخست، دوره باستانی که تقریباً در تمام جهان متداول بوده است. با رواج مسیحیت، ظهور اسلام و افول دین های ایرانی میترایسم و زرتشت، گستره نوروز محدود می شود. دوم، دوره اخیر که همگام با فرایند های جهانی شدن و مهاجرت اقوام ایرانی از ایران، افعانستان، تاجیکستان و آسیای مرکزی به کشورهای غربی و سراسر جهان، مجدداً آیین های نوروز نیز در سراسر جهان توسط این مهاجران برپا می شود(نعمت ا... فاضلی، نوروز و جهانی شدن).
گوناگونی ملل و اقوام برگزار کننده نوروز
نوروز در میان ترکان
اقوام ترک زبان بعد از اقوام ایرانی از جمله مسلمانانی هستند که نوروز را برپا می دارند و در گسترش و زنده نگه داشتن آن کوشا بوده و هستند. بطوری که برخی از ملل و اقوام ترک تا بدانجا پیش رفته اند که نوروز را از منشاء ترکی می دانند. اگرچه نام و معنی نوروز ایرانی و فارسی و خود گویای منشاء ایرانی است ولی به هر جهت باید این موضوع را پاس بداریم که این عنصر وحدت بخش می تواند ما را بهم نزدیک کند.
نوروز جشن آغازین سال نو بوده که از سوی ملتهای مختلفی در دوران حاکمیت اسلامی و ترکها آن را برگزار میکردهاند و شکلی غیر مذهبی به خود گرفته است. به همین دلیل گفتگوها در زمینه الهیات، در باره تاریخ نوروز که با موضوع مهمی در میان گروههای مختلف زرتشتی در دو قرن گذشته بوده است، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب نکرده است. اما موضوع آیینهای نوروز بسیار جبرگرایانه دنبال میشده است. ممکن است تصور کنیم که پریدن از روی آتش که نه تنها در جشن نوروز بلکه در جشنهای «خیدرالیاس» (خضر الیاس)که در ماه می برگزار میشوند، دیده میشود به عنوان یاد بود از آن آیینها باقی مانده باشد. به گفته بویجه، هفت عنصر روی سفره نوروز که در ایران و آذربایجان و ازبکستان دیده میشوند، مربوط به هفت امشاسپندان زرتتشتی است. بنا به باورها، نوروز روزی است که در آن خورشید شروع به حرکت میکند.
باور به نوروز در ارتباط با آغاز سال نو و بیداری طبعیت، موجب شکلگیری برخی افسانهها در میان ترکها شده است. حتی یکی از این داستانها که در آذربایجان به ثبت رسیده، نوروز را با شخص اسطوره ای به نام «اوغوزخان» مرتبط میداند. یکی از سرزمین های نوروز از گستره جهانی فرهنگ و میراث نوروز بهاری، جمهوری آذربایجان است. سرزمینی که موسیقی ایرانی و دستگاه های آن از چارگاه و سه گاه و همایون و بیات ترک و شور، در آن به جاودانگی رسیده است.
شعر و ادبیات از نظامی، حکیم گنجه و خاقانی آن نابغه شیروان و از فردوسی طوسی و ملای رومی و حافظ شیرین سخن گرفته تا همین اواخر، و مذهب شیعه و هزاران واژه پارسی و تعداد زیادی نامهای جغرافیایی، برخی باورها، مثلها، چیستان ها و آیین ها و چهره و قیافة ظاهر تا پندارهای مردمان سخت کوش و صمیمی آن با ایرانیان پیوستگی عمیق تاریخی و فرهنگی دارد.
نوروز با گذر از مرزها، به عید ملی و بشری ملل و اقوام تبدیل شده است، هر ملتی کوشش میکند نوروز را عید ملی خود بشمار آورده و بدین ترتیب در جهان شرق درباره نوروز ملاحظات گوناگون، آداب و آیینها، مراسم، افسانهها و روایتها پدید آمده است.
حتی در جهان تُرک نیز، اقوام گوناگون به نوروز آرایههای هنری داده، آن را عید ملی عمومی خود بشمار میآورند. ولی بدون در نظر گرفتن همه این موارد، نوروز در بین مللی که آن را برگزار میکنند، ویژگیهای اصلی خود را حفظ و نگهداری کردهاست. ملل شرق، نوروز را آغاز سال نو خود به شمار آورده، آن را چون رمز فراوانی و برکت میدانند(آزاد نبییف، ایل آخیر چرشنبه لر (چهارشنبههای آخر سال)، باکو ۱۹۹۲(به زبان آذری، ترجمه به فارسی دکتر بهرام امیراحمدیان).
ترکمن ها پس از دستیابی به استقلال و در راستای احیای آداب و سنن ملی خود، نوروز را یکی از جشنهای ملی اعلام کردند. مطبوعات ترکمنستان با اشاره به آمادگی مردم این کشور برای برپایی این جشن ملی نوشتند که در ترکمنستان، جشن بهار برپا می شود. در طول قرون متمادی ترکمن ها این جشن را به عنوان «روز اعتدال بهاری» بر گزار می کردند. رئیس جمهور فقید ترکمنستان، در مورد نوروز گفته است که «نیاکان ما برای نوروز اهمیت زیادی قائل بوده اند زیرا در ایام نوروز سال دگرگون شده و طبیعت دوباره زنده می شود، حقیقتاً نوروز عید واقعی ملتهاست».
ترکمنستان در جریان اجلاس دوازدهم مجلس مصلحت خلق با تغییر اسامی ماههای میلادی به ایجاد «تقویم ترکمنی» اقدام کرد و در این راستا نام ماه «مارس» را به دلیل همزمانی با ایام این جشن به «نوروز» تغییر داد(روزنامه اطلاعات ۱۵/۱۲/۱۳۸۱).
چند روز پیش از بر پایی جشن های نوروز مردم شروع به منظم کردن زندگیشان می کنند و لباس های نو به تن می کننند و با لباس های نو به سال نو خوش آمد می گویند. همه چیزهای خانه پاکیزه می شوند. ظروف مسی و تیرها، برق انداخته می شود. تشک ها و قالیچه ها و قالی ها را تکان داده و تمیز می کنند. هنگامی که نوروز می آید، گلها ی خانه منظم شده و میز غذاخوری آماده می شود. برای نوروز هفت نوع غذا که نام آنها با حرف«س» شروع می شود، بر روی میز چیده می شود که «هفت سین نوروز» نامیده می شود. این هفت نوع غذا عبارتند از: سنجد، سیر، سرکه، سماق، سنبل، سبزی، سمنو. ادامه تهیه سمنو، یعنی پختن بدون نمک تا کنون، نشان دهنده شاخص کهن ترین جشن نوروز است. بعد از چیدن میز غذا خوری با غذاهایی که با هفت سین شروع می شوند، کلوچه کامل و کاسه آب که با برگ سبز پوشیده شده، و یک شمع نیز گذاشته می شوند. کتاب قرآن و گل سرخ در بشقاب روی میز قرار می دهند. ابتدا کوچکترین فرد به والدین و برادران و خواهرانش، اقوام، همسران، و دوستان تبریک می گویند. آنها به همدیگر هدیه می دهند. بر اساس سنتی قدیمی «قونشی اوکارا» غذاهایی بین همسایگان توزیع می شود.
والدین به عنوان یادگاری این روز و که تبدیل به شکل باورها شده است، به فرزندانشان هدیه می دهند. وقتی نوروز جشن گرفته می شود، تمام کدورتها و خشم ها به سال گذشته داده می شود و سال نو با دلی روشن و لباسهای نو دیده می شود، که در زمره بهترین و با شکوه ترین رسم ها می باشد (آمدن نوروز به جهان، پروفسور دکتر آتا ساری یف ).
در قرقیزستان که قریب به ۷۰ سال حاکمیت نظام کمونیستی شوروی سابق بر این جمهوری این عید و مراسم مربوط به آن منسوخ و فراموش شده بود، از سال ۱۹۹۱ میلادی که قرقیزستان مانند دیگر جمهوریهای شوروی، به استقلال رسید، این مراسم هر سال باشکوهتر از سالهای قبل برگزار میشود.
در قرقیزستان ملاحظه ساعت تحویل سال، سفره هفت سین، دید و بازدید و پذیرایی با آجیل و شیرینی، زیاد متداول نیست. عید نوروز از اولین لحظه بامداد بیست و یکم مارس شروع میشود و تا غروب همان روز ادامه دارد. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. محل برگزاری مراسم در شهرها بزرگترین میدان مرکزی شهر و در روستاها در بیابانهای اطراف میباشد. البته در شهرها علاوه بر میدان مرکزی، بسیاری از برنامههای ورزشی و هنری را در سالنها و استادیومهای ورزشی و یا سالنها و آمفی تئاترها، نیز برگزار میکنند.
اکثر خانوادههای قرقیزی در شهرها و تمامیخانوادههای قرقیزی در روستاها از ساعات اولیة صبح روز عید از خانه هایشان خارج میگردند و در مکان هایی که قبلاً در نظر گرفته شده است، گرد میآیند. در شهرهای بزرگ مانند بیشکک و اوش و جلال آباد و تالاس، در حواشی میدان بازارهای موقت ایجاد میشود و انواع اجناس از قبیل خوراکی و پوشاک و وسایل بازی بچهها، خصوصاً بادکنکهای رنگارنگ در اندازههای گوناگون، عرضه میشود.
در شهرهای کوچک و روستاها که وجود بازار آن چنان رونقی ندارد، بعضی خانوادهها به پختن غذاهای سنتی در حاشیة میدانها اقدام میکنند و به طور رایگان بین حاضران توزیع مینمایند. در بعضی از روستاها، پختن غذاهای سنتی به صورت مسابقه انجام میشود. بدین ترتیب که عدهای از بزرگان و سالمندان بین خانواده هایی که اقدام به پختن غذا کردهاند، گردش میکنند و از هر نوع، مقداری میخورند و بعد درباره کیفیت و نوع غذا نظر میدهند، و برای کسی که خوشمزهترین غذا را ارایه داد جایزه در نظر میگیرند.
از معروفترین غذاهای ملی و سنتی در قرقیزستان میتوان از «بِش بارماق» و «مانْنَه» و از نانهای مخصوصی که در این روز پخته و عرضه میشود میتوان از «کالاما» و «بُرسک» و «کاتَما» نام برد.
امروزه بسیاری از مردم در یک منطقه جغرافیایی که مرزهای آن آنقدر وسیع است که نمیتوان برایش حدی قائل شد، عیدی را جشن میگیرند که نوروز نامیده میشود. تا سال ۱۹۹۱ نوروز در ازبکستان به ویژه در مناطق روستایی به طور غیر رسمی برگزار میشد. هنگامی که ازبکستان در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را اعلام کرد، نوروز به عنوان یکی از اعیاد ملی پذیرفته شد. پس از روز استقلال، این عید با شور و شوق بیشتری نسبت به گذشته برگزار میشود.
در مناطق مختلف ازبکستان نامهایی همچون «ییلباشی» و «جیلباشی» به نوروز دادهاند. دادن و گرفتن هدیه، دیدار خویشاوندان و همسایگان در کشور ازبکستان در زمان نوروز رسم است.
نکته دیگر این است که همه چیزهای زنده و طبیعت به نوروز سلام و خوشامد میگویند. نزدیکی طولانی مدت محیط فرهنگی ایران و ازبکستان و آشنایی با ادبیات ایران، موجب تشابهاتی در بسیاری از رسوم شده است. مهمترین این تشابهات، اهمیتی است که به سفره نوروز داده میشود و آن خویشاوندی و همبستگی که در سفره مراسم نوروز بوجود میآید یکی از مهمترین این رسوم در ازبکستان پختن «سومنَک»(سمنو) است.
بسیاری از غذاهایی که برای نوروز تهیه میشوند از این غذا که از حبوبات تهیه میشود، پیروی میکنند. شاخه هفت درخت روی سفره نوروز قرارداده میشوند که به اهمیت آن پیشتر اشاره کردیم نامهای این درختان که شاخهای از آنها روی سفره نوروز قرارگرفته عبارتند از: ۱) شاخه درخت «بید مجنون» ۲) شاخه درخت زیتون ۳) شاخه درخت به «گینجه» ۴) شاخه درخت فندق «گردو» ۵) شاخه درخت بادام ۶) شاخه درخت دیزتا ۷) شاخه درخت انار.
به همین تعداد هفت نوع غذای مختلف باید بر روی سفره نوروز وجود داشته باشد. در پایان هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع میشوند باید روی سفره قرار بگیرند که هفت سین نامیده میشود «هفت سین» ۱)سیر ۲) سماق ۳) سرکه ۴) سنبل ۵) سبزه ۶) سمنو ۷) سنجد.
از نظر مطالعات و تحقیقات نوروزی باشقیردستان یکی از جالبترین کشورهاست. جمهوری باشقیردستان، در ترکیب فدراسیون روسیه و در بخش اروپایی آن در منطقه ولگا واقع شده است. منابع نوشتاری و گفتههای افرادی که در باشقیردستان از آنها نظر خواهی شد نشان میدهد که نوروز را در آنجا جشن میگرفتهاند. اما امروزه هیچ جشن نوروزی که بتوان آن را جشن نوروز در دیگر کشورها (جمهوریها) مقایسه کرد وجود ندارد.
علاوه بر جمهوری باشقردستان، در جمهوری تاتارستان به مرکزیت قازان نیز نوروز جشن گرفته می شود. در سال ۱۷۸۰ در قازان کتابی به نام «نوروز نامه» به زبان تاتاری منتشر شده است. تاتارهای مسلمان نوروز را با شکوه تمام جشن می گیرند. دولت ترکیه از چندی پیش توجهی خاص به نوروز معطوف میدارد و به برپایی کنفرانس ها و سمینارها و انتشار مقالات و کتاب ها دست میزند.
در سال ۱۹۹۱ میلادی نوروز به عنوان عید و روز مشترک دنیای ترک اعلام شد و دولت خاطرنشان ساخت که نوروز را به عنوان عید و تعطیل رسمی قبول خواهد کرد. رئیس جمهور در قبول هیأتی مرکب از وزیران، سفیران، ورزشکاران و هنرمندان جمهوری های ترکنشین از عید نوروز با عبارت «امیدی تازه» در راه تحقّق آرمان تشکیل دولت بزرگ ترک یاد کرد.
تشکیل مجمع دنیای ترک همزمان با مراسم نوروزی سال ۱۹۹۶ نیز نشان داد که ترکیه میخواهد از این جشن برای همبستگی بیشتر با جمهوریهای آسیای میانه استفاده کند. ترکیه از عنصر نوروز به عنوان دیپلماسی فرهنگی سود جسته است و جشنواره های نوروزی چندی را با جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز که نوروز را گرامی می دارند، برگزار کرده و از آن بهره گرفته است و به نزدیک کردن دیدگاههای فرهنگی این قلمروهای نوروز اقدام کرده است. در سالهای اخیر شرکت رئیس جمهور و نخست وزیر تکیه در مراسم رسمی نوروز نشان از بکارگیری این دیپلماسی دارد. قلمروهای ایرانی تباران
قلمرو ایرانی تباران (در بیرون از مرزهای سیاسی ایران) عبارت است از افغانستان، تاجیکستان، و مناطق تاجیک نشین ازبکستان(سمرقند، بخارا، و مناطق خوارزم)، کردستان (عراق، ترکیه، سوریه).تاجیکان اول بهار را که ایام برابری شب و روز و هنگام احیای طبیعت و موسم کشت و کار بود جشن میگرفتند. از نظر آنها جشن نوروز نسبت به دیگر جشنها اعتبار بیشتری داشت.
مسلّم است که نوروز یکی از جشنهای ایرانیان بوده و رسم و سنتهای خوبی را تجسم میکند. در بدخشان هم که یکی از بخشهای ایران بوده عید نوروز را به شکل گستردهای برگزار میکنند. عید نوروز که برای بدخشانیان عید ملی اجدادی است به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات به شمار میرود و به اسم «خیدیر ایام» یعنی عید بزرگ معروف است. معمولاً بدخشانیان به ویژه در محلات «روشان» و «شغنان» عید را «ایام» میخوانند و هر یـک از آنها سنـتهای خاصـی دارند، از جـمله این که در بعضی از مناطق نوروز را در نیمة دوم ماه فوریه یا همزمان با مراسم «خفت براران» (یعنی براوردن برزگاوان گاو نر) برای شدگار (شخم زدن) جشن میگیرند.
اما معمولاً جشن عید نوروز هنگام برابری شب و روز به وقوع میپیوندد. چنان که از پیشینیان میراث مانده است هر خانواده چند روز قبل از نوروز برای برگزاری عید آماده میشود. خانه را پاک کرده، تمام ظرفهای خانه را تمیز میکند تا گردی از سال کهن باقی نماند. روز نوزدهم را خلیفة ده (خادم مذهبی) معین نموده به همة مردم اعلام میدارد. برابر رسم، دو روز قبل از نوروز کدبانوی خانه وقتی که خورشید به اندازة یک قد نیزه بالا آمد دو جارو را بسته آن را جایی راست میگذارد. میگویند که این جارو از جاروهای معمولی نیست رنگش سرخ است و آن را در فصل پاییز از کوه و پشته برای نوروز جمع کرده و تا جشن نوروز نگاه میدارند. این به آن خاطر است که رنگ سرخ برای بدخشانیان رمز نیکی و پیروزی است و جارو را هم در سر چوبی که ارتفاع آن به اندازة یک نیزه است با پارچة سرخ میبندند. کودکان،جوانان و کهنسالان با بیقراری منتظر فرا رسیدن نوروز هستند.
با دمیدن صبح کاذب همه از خواب بلند میشوند که این نیز رمز خاصی دارد. یعنی تا پایان سال جسم و روح انسان پاک، سالم و نیرومند خواهند ماند(اصل بیگم منظر شاه آرا). آغاز سال نو سنتی در میان تاجیکان چین، نوروز را روز «شگون» نیز می نامند. پیش از رسیدن روز شگون، نخست خانه تکانی می کنند و بر دیوارها نقاشیهای نمادین و نشانههای خوشبختی میکشند که معنای آنها، شکوفایی و از نو زاده شدن جهان هستی، انسان، حیوان و گیاه است. در بامداد نوروز، بر پایة یک سنت بسیار کهن، گاوی را به درون خانه یا چادر کوچ نشینی می کشند، آن را به دور اتاق می گردانند و سپس کمی آرد گندم را به نشانة خیر و برکت به روی گاو میپاشند. آنگاه کمی نان به گاو میدهند و آن را از خانه بیرون میبرند. پس از آن، کلان سالترین دهگان یا کدخدای ده بیرون میآید و در میان خانوادهها که یک جا، گرد آمدهاند، نخست نیایش نوروزی میخواند و سپس نوروز را به همه خانوادهها شادباش گفته، سالی خوش و پر برکت را برای مردم آرزو میکند. نیایش نوروزی که کوچ نشینان تاجیک میخوانند این گونه است و لازم به یاد آوری است که از این نیایش روایات چندی موجود است که با هم تفاوتهایی اندک دارند:
فاتح کار فاتح کار مبارک شگون بهار-سال نو، ماه نو، روز نو، ساعت نو، کار نو، عمر نو مبارک
یک دانه هزار دانههزار دانه بیشمار -عمر دراز، بنیاد سبزمبارک باد -هر بلا، هر قضا که از پیش آیددفع کن پروردگار -از کل پریشاندر امان -کارهای گَنِدگی بماند و کارهاب خوب برآید -از یک دانه هزار دانه، از هزار بیشماراللّه اکبر .
سپس دید و بازدیدهای نوروزی آغاز می شود و خانوادهها به دیدار یکدیگر می روند و نوروز را شادباش می گویند. تاجیکان به جای هفت سین «هفتی» می گویند و نوروز در میان اینان بر شگون عدد هفت استوار است. هنگام آمدن مهمانان نوروزی اگر تعدادشان زیاد باشد، هر هفت نفر، هفت نفر، در یک جا می نشینند، نان را که مقدس ترین خوراک آنان به شمار می رود، هفت تکه کرده بر خوان نوروزی می نهند و هفت تکه نان سرخ کرده را از خانه بیرون میاندازند.
در نیایش نوروزی حتماً نام هفت تن از نیکان را می برند و بر خوان نوروزی، هفت ظرف یا سینی که در آنها انواع خوراکیها، گوشت، شیرینی و میوه چیده شده است، مینهند و بر پایة کهن ترین سنت نوروزی، هفت چین می گذارند نه هفت سین! به هنگام رسیدن میهمان، بانوی خانه در کنار میایستد و کمی آرد گندم را به روی شانة مهمان میریزد که به معنای آرزوی سالی خوش و پر برکت است.
روز سوم نوروز، مراسمی ویژه برگزار میگردد که همانند چهارشنبه سوری است. در این روز به هنگام فروخفتن خورشید، هر خانواده به تعداد اعضای خود مشعل آماده میکند و هنگام آغاز مراسم، همه افراد خانواده گرد هم می آیند و نام هر فرد خانواده را میخوانند. هر کس که نامش خوانده میشود بر میخیزد و یکی از مشعلها را به نام خود روشن میکند و شامگاهان مشعلهای روشن را بر پایههای چوبی بلند قرار میدهند و بر بام خانه میگذارند و سپس در حیاط یا فضایی باز، آتش می افروزند و ضمن پریدن از روی آتش در زیر پرتو مشعلها و در کنار آتش تا بامداد دست افشانی و پایکوبی می کنند و شام را به بام میرسانند و چنان که در باورهای آیینی کهن آمده است، در نوروز «فروهر» رفتگان از آسمانها به زمین میآیند تا هنگام فرارسیدن سال نو در کنار خانواده و فرزندان خود باشند و به همین دلیل در روزگاران گذشته، بر فراز خانهها مشعل یا آتش میافروختند تا فروهران را نیک آید.
در وادی فرغانه که بنا به نوشته حدود العالم من المشرق الی المغرب(قرن چهارم هجری)«درِ تُرکستان است» و موزائیکی است از اقوام، نوروز پرفروز را تاجیکان، ازبکان، ترکها، قرقیزها و اویغورها با هم جشن میگیرند. زیرا آنها مردمانی هستند که در طول چند عصر همزیستی و از فیض دوستی و برادری با هم قرین گشتهاند. ساکنان موضع «سوخ» نوروز عجم را «عیدِ سرِسال» نام میبرند. آنها به مثل اکثر مردم ایرانینژاد هفته پیش از آغاز نوروز آمادگی میگیرند. مردان بام و دیوارها را ترمیم کرده، زنها در نوبت اول آتشدان(اُجاق) را با گِلِ سرخ، اندوده میکنند.
چونکه آتشدان تمثال زندگی است. کدبانوان بالین و بستر، لباس و پلاس را بیرون برآورده، آفتاب میدهند. خانه را تازه و تمیز میکنند. مردها با همیاری یکدیگر جویبارهای دیه را ترمیم میسازند. سوخیان، سومنک(سمنو) را «بیبیسومنک» میگویند و زنها با پای طهارت به طبق پرگندم، که رویش با پارچه پوشیده شده است، نزدیک میشوند و تا نیش زدنِ آن، هر روز یک پنجه آب میپاشند.
در بخارا آن سرزمین شریف و ایرانی، واقع در ازبکستان کنونی و سرزمینی پارسی زبان و ایرانی تبار، در فاصله سه کیلومتری شهرک «کاگان» استان بخارا، روستایی به نام «زیرآباد» واقع شده است. مردم این روستا را «ایرانیان» و یا به تعبیری دیگر «فارسها» یا «فارسیان» می خوانند. مردم این روستا رسوم فراوانی دارند که از سرزمین آبا و اجدادیشان به این دیار کشاندهاند. یکی از این مراسم «جشن نوروز» است که جایگاه ویژهای در بین مردم دهستان دارد.
ایرانیان بخارا و ایرانیتباران «زیرآباد» گرامیداشت سال نو را به زمان خلافت حضرت علی(ع) نسبت میدهند. نقل است: آن روز که حضرت محمد (ص) خلافت را به داماد خود حضرت علی شیرخدا میسپارند، دوستداران و پیروان امام علی(ع) بینهایت شادمان میشوند و با خرسندی جشن میگیرند و هم آن روز را نوروز میخوانند.
مردم «زیرآباد»، به ویژه زنان و کودکان، دو سه ماه مانده به جشن نوروز، آمادگی خود را برای برگزاری جشن تدارک میبینند. والدین به مناسبت عید برای فرزندان و اهل خانواده، لباسهای نو میدوزند یا میخرند.مردم ده اعتقاد دارند که باید در روز عید لباس نو بپوشند. افراد فقیر نیز که توانایی خرید لباس نو را ندارند با دوختن یک پارچه نو بر روی لباس کهنه به استقبال جشن نوروز میروند. خرید لباس نو و پوشیدن آن، یکی از برنامههای گوناگون عید نوروز است و آن را «عید لباسپوشی» میخوانند. به مناسبت نوروز، ۴۰ تا ۸۰ نوع شیرینی و غذاهای نوروزی تهیه میشود. خانمها، یک هفته پیش از فرا رسیدن عید نوروز، در بشقابهایی گندم را سبز میکنند و خانه و ایوانها را ترمیم و تمیز میکنند. تازه عروسها به آرایش و تزئین میپردازند و موهایشان را میبافند که در اصطلاح محلی به آن «میدهبافی» میگویند.
در آستانه عید، دامادها به نامزدهایشان به مناسبت عید نوروز تبریک میگویند و برای آنها هدایای عیدی میفرستند. صبح نوروز، هر یک از افراد خانواده، با فرارسیدن بهار نازنین، به همدیگر مبارکباد میگویند و آرزو میکنند ارزانی و امانی (امنیت) برقرار شود، فیض و برکت افزایش یابد، خانوادهها آباد و افراد خانواده شاد و خرم باشند، گرانی و سختی، رنج و محنت و مرارت و غم و درد از سر مردم دور گردد(قاسم مولودآوا، نوروز در بخارا).اما در افغانستان آن سرزمین آریایی و ایرانی تبار و جهان ایرانی، از هزاران سال پیش، روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاری مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانی جشن می گرفتند و سرور وشادمانی در این روز را به فال نیک گرفته و به برکت فیوضات آن، سالی را که پیش رو داشتند، نیک بخت می پنداشتند.
از روزگاران قدیم تاکنون ساکنان این سرزمین باستانی و ساکنان سرزمین آریانا(ایران، افغانستان و تاجیکستان)، قدرشنانی و بزرگداشت از نوروز تاریخی را فراموش نکرده و درهر عصر و زمانی از آن قدردانی وتجلیل می کنند.(عبدالحکیم صافی پژوهشگر افغان).تا قبل از بروی کار آمدن طالبان در سال ۱۴۰۰جشن نوروز در بسیاری از نقاط افغانستان، باشکوهمندی خاصی برگزار می شد، در مزارشریف، در زیارتگاه منسوب به حضرت علی(ع)، جشن بزرگی به نام« میلههای گل سرخ» برگزار می شد و همه ساله، هزاران نفر از زایران آن زیارتگاه و علاقه مندان نوروز از نواحی مختلف کشور، حتی از کشورهای ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه به شهر مزارشریف می رفتند و این جشن ملی و پارینه را با شکوهمندی هرچه بیشتر برگزار می کردند. ترانه معروف «ملاممد جان» منتسب به همین شهر و همین مکان زیارتی که از وعده دیدار دو دلداده سخن می گویند و از مولی علی(ع) طلب حاجتمندی دارند.
نوروز در ترکیه، عثمانیها یا مردم ترکیه امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده است که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه دانسته اند.
پس از ترکها اعراب بین النهرین نیز از دیگر اقوام غیر ایرانی هستند که نوروز را بر پا می داشتند. می دانیم که بین النهرین در دوره ساسانیان بخش غربی امپراتوری ایران را تشکیل می داد و پایتخت زمستانی شاهان ایران در تیسفون واقع بود. ایوان مداین یاد آور شکوه و عظمت ایران بود. ایوان مدائن را طاق کسری هم می گویند ولی ایوان کسری شهرت بیشتری دارد. ساکنان تمامی نواحی ایوان کسری را که امروزه به «سلمان پاک» شهرت دارد و از بهترین نواحی کشاورزی اطراف بغداد است، از سال ۱۶ قمری تا عصر حاضر، شیعیان تشکیل می دهند.
شیعیان نواحی مجاور ایوان کسری در سال دو مرتبه یکی در نیمة شعبان که ولادت حضرت حجة بنالحسن (عج) است و دیگری در نوروز، مراسم با شکوهی بر پا میداشتند و در این ایوان عظیم تجمع می کردند و خطبا و شعرا مناقب اهل بیت(ع) را میخواندند. این مراسم در ایام نوروز بیش از ۱۵ روز طول میکشید. در اطراف چادرهای زیادی برپا میکردند و شیعیان از بغداد و دیگر شهرهای عراق برای اقامت در آن ایام در اطراف ایوان کسری سکنی میگرفتند.
جهانی شدن نوروز
پس از سالها انتظار و ارائه درخواست ثبت جهانی نوروز به سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) سرانجام هشتم مهر ماه ۱۳۸۸ مهمترین جشن باستانی ایرانیان به ثبت جهانی رسید.در سالهای اخیر برگزاری نوروز جنبه جهانی تری به خود گرفته و برخی از شهرهای اروپایی نیز آن را به رسمیت شناخته اند اما در جالب توجه ترین آنها سفره هفت سین در کاخ سفید و پیام نوروزی رئیس جمهوری امریکا است که چند سالی است نوروز را به طور رسمی شادباش می گوید و از برگزاری آن در آمریکا که به تنوع فرهنگی این کشور کمک می کند، مباهات می کند.
آیین و رسوم نوروز به عنوان میراث معنوی جهانی و نماد فرهنگ صلح در سال ۱۳۸۸ در سازمان یونسکو و در سال ۱۳۸۹در مجمع سازمان ملل به ثبت رسید. به ابتکار جمهوری اسلامی ایران اولین جشن جهانی نوروز در ایام نوروز ۱۳۸۹ در تهران برگزار شد. جلال طالبانی، رییس جمهور عراق، امامعلی رحمان، رییس جمهوری تاجیکستان، حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان و قربانقلی بردیمحمداف، رییس جمهور ترکمنستان در جشنی که روز شنبه هفتم فروردین ماه ۸۹ به مناسبت نوروز در کاخ سعدآباد تهران برگزار شد حضور پیدا کردند.آیین آغاز رسمی سال نو خورشیدی، شاهنامهخوانی، بازدید از غرفههای صنایع دستی و نمایشگاههای آیینهای بومی کشورهای شرکتکننده در جشن و ثبت عکس یادگاری از دیگر برنامههای این مراسم بود.
جمع بندی و ارائه توصیههای سیاستی
-سخن پایانی
با توجه بر آنچه گذشت، معلوم می شود که برای جمهوری اسلامی ایران نوروز می تواند به عنوان عنصر اساسی دیپلماسی فرهنگی در دیپلماسی عمومی بکار گرفته شود، عنصری بی بدیل که در کنار اشتراکات دینی(هر چند مذهب نتوانسته نزدیکی بین ملتهای این قلمرو را فراهم آورد) در کنار سازمان همکاری های منطقه ای (اکو) با یاری موسسه فرهنگی این سازمان، به حوزه نفوذ فرهنگی ایران یاری رساند. آموزش زبان فارسی، تغییر استراتژی فرهنگی و تجدید نظر کلی یا انحلال رایزنی های فرهنگی ایران که فاقد توان امور فرهنگی است، و سپردن امور بدست وزارت امور خارجه، می تواند ایران را در رسیدن به جایگاه شایسته خود رهنمون شود.
نکته قابل تامل آن است که در راستای این دیپلماسی ابتدا باید در داخل کشور وحدت رویه ایجاد شود. بدون وجود این وحدت در داخل که سیاست داخلی است، سیاست خارجی کارا و توسعه گرا فراهم نمی شود. برای نمونه کوشش های شهرداری تهران برای زدودن نام نوروز با نصب تابلوهایی تحت عنوان «استقبال از بهار» (ونه استقبال از نوروز) بسیار شگفت انگیز است.
این شهرداری با دهن کجی به مردم چارشنبه سوری را به «چارشنبه سوزی» تغییر نام می دهد و در شهر تهران حتی کوچه ای، خیابانی، میدانی و پارکی به نام «عید نوروز» نامگذاری نکرده است. خیلیها اینگونه تلاشها را تجربه کردند و حاصلی بدست نیاوردند.
برای ارتقاء جایگاه ایران در محیط بین الملل باید به نمادهای فرهنگ ایرانی، شامل نوروز اهمیت بسیار قایل شد. آیینهای نوروزی در قلمرو وسیعی که معرفی شد، پابرجاست و گرامی داشته می شود. این قلمرو فرهنگی بر چندین منطقه همکاریهای اقتصادی نیز انطباق دارد که از آن جمله می توان به سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان همکاری شانگهای، بخش وسیعی از اوراسیا و سازمانهای مرتبط با آن، سازمان همکاریهای اقتصادی(اکو) و مهمتر از همه قلمرو سه کشور همزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان اشاره داشت.
توانمندیهای نهفته در جوهره نوروز برای جلب همکاری در چارچوب دیپلماسی فرهنگی برای ایران به عنوان خاستگاه نوروز بیش از همه و بیشتر از گذشته فراهم است. برگزاری نشستها و همایشهای مربوط به فرهنگ نوروز نظیر آنچه در کمیته ملی یونسکو در تهران در سال ۱۳۸۳ برگزار شد، می تواند در بهره گیری از نوروز برای نزدیکتر کردن ملل منطقه و همگرایی ملل و اقوام حوزه نوروز یاری رسان باشد.
برگزاری جشنوارههای نوروزی و اشاعه فرهنگ نوروز از طریق تهیه فیلمهای مستند تلویزیونی و نمایش آن از شبکههای ماهواره ای، به ویژه آداب و رسوم و آیینهای زیبای آن در بین نواحی مختلف ایران و در میان اقوام ایرانی از جمله فارس زبانان، آذری ها، بلوچ ها، کردها، ترکمن ها، لرها، گیلک ها، مازنیها و طبری ها، خوزیها و دیگر اقوام ایرانی جاذبههای بسیاری برای نشان دادن همبستگی بین اقوام ایرانی و الگوی قابل تعمیم و توسعه آن به ملل منطقه دارد. اکنون که سازمانهای فرهنگی و رسانه ای دولتی و خصوصی ایران توانایی پرداختن بدان را دارا هستند و به کمک وزارت امور خارجه و نهادهای مرتبط با مسائل فرهنگی باید در راستای دیپلماسی فرهنگی و با توجه به استعدادهای ملل و اقوام حوزه نوروز گام بردارند و از این عنصر فرهنگی، آئینی و مذهبی و دینی برای گسترش نفوذ ایران و نشان دادن دوستی ملل ایران با ملل منطقه در همگرایی بهره گیرند. ملل منطقه اکنون بیش از هر زمان دیگری به وحدت و همگرایی فرهنگی نیاز دارند و برای دوری از نایره جنگ سردی دیگر، می خواهند با یکدیگر در ارتباط باشند و از فرصتهای همگرایی بهره مند شوند.
از اهمیت نوروز علاوه بر عامل همگرایی بین ملتها و فرهنگها به نوعی می توان آن را به عنوان عاملی برای وحدت منطقه ای و افزایش ارتباطات فرهنگی و در عین حال جلوگیری کننده از دشمنیها دانست. بی دلیل نیت همان طور که گفته آمد، سرانجام نوروز به عنوان جشنی جهانی در مهر سال ۱۳۸۸ از سوی سازمان ملل بهرسمیت شناخته شده و در تقویم جهان ثبت شده است و به عنوان جشنی بین المللی در سازمانملل به ثبت جهانی رسیده است.
هنگامی که ملل منطقه متوجه شوند که دولت و ملت ایران در راستای همگرایی با آنان می خواهد سیاست فرهنگی پیش گیرد و در راستای هم افزایی فرهنگی و گفتمان بین فرهنگی گام بردارد بطور یقین نظر آنان در باره کج فهمی ایجاد شده از سوی رسانههای مغرض در باره ایران کاملا تغییر خواهد کرد. نگارنده در دیدار با گردشگران خارجی در سراسر ایران همیشه سعی کرده است با گفت و گو با گردشگران خارجی تفاوت دیدگاه و نظر آنان را پیش و پس از آمدن به ایران جویا شود. اغلب آنان اظهار داشته اند که هرگز فکر نمی کردند که مردم ایران اینگونه خوب و مهمان نواز باشند. آنان می گویند ایران برایشان بسیار جالب و صمیمی بوده و آرزو می کنند که باری دیگر به ایران بیایند.
این موضوع می رساند که برای جلب و جذب ملتهای همسایه و اقوام حوزه نوروز برای رسیدن به همگرایی منطقه ای نوروز قابلیتهای زیادی دارد. هر گاه در زمان برگزاری آیینهای نوروزی بتوانیم گردشگرانی را برای دیدار از کشور جلب کنیم می توانیم در این زمینه موفقیتهای بی شماری بدست آوریم. در این صورت نفوذ فرهنگی ایران در منطقه و در جهان افزایش می یابد. این دیپلماسی فرهنگی سبب خواهد شد که کشورهای حوزه نوروز به نوعی همگرایی فرهنگی دست یابند.
در این زمینه انجام کارهای زیر پیشنهاد می شود:
- تاسیس سازمانی مردم نهاد به نام«سازمان فرهنگی نوروز» مرکب از فعالان فرهنگی کشورهای نوروز و ثبت بین المللی آن
- ترغیب کشورهای حوزه برای تولید فیلمهای تلویزیونی در باره نوروز و مبادله این فیلمها برای نمایش در تلویزیونهای کشورهای عضو
- برقراری تورهای گردشگری ارزان قیمت
- تسهیل در صدور روادید
- اعمال سیاست هایی برای برگزاری جشنهای مشترک و دوره ای در کشورهای حوزه
- انتشار تمبرهای مشترک یادبود نوروز
- برگزاری همایشهای مشترک فرهنگی در این زمینه
- گنجاندن مفاهیم و آداب نوروز در کشورهای نوروز در کتابهای درسی کشورهای حوزه
- تاسیس پایگاه اطلاع رسانی نوروز به زبانهای فارسی، انگلیسی از سوی مردم و سازمانهای مردم نهاد و تشویق ملتها به مبادله اطلاعات نوروزی .