اکبر ثبوت - ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات: پیغمبر اکرم (ص) در روز جمعه آخر ماه شعبان خطبهای خواند به این مضمون:
قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرالله، ماه خدا به شما روی آورده، بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ، با برکت و رحمت و مغفرت، شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ، ماهی که در نزد خدایتعالی فضیلتش از همه ماهها بیشتر است، روزهایش از همه روزها با فضیلتترند، شبهایش از همه شبها و ساعاتش از همه ساعات برتر است، شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ، ماهی که در این ماه شما دعوت شدید به میهمانی خدا و به ضیافت الاهی، وَ جُعِلتُم فیه مِن اَهلِ کِرامَة الله، و قرار داده شدید شما در این ماه از کسانی که شایسته کرامت الاهی هستند، و شایسته آنند که از جانب خدایتعالی مورد تکریم و اکرام قرار بگیرند، فَسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُم بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ، پس از پروردگارتان خدایتعالی درخواست کنید با نیتهای صادق و راست و دلهای پاک، چه درخواست کنید؟ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ قَرائه کِتَابِهِ، که شما را موفق بدارد به روزه داشتن در این ماه، یعنی روزه به معنی واقعی که آن اوج عبادت روزه است، و شما را موفق بدارد به قرائت کتاب او، قرائت به معنای واقعی و در اوج قرائت، أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ، از برکت این ماه همین بس است که نفس کشیدنهای شما در این ماه حکم تسبیح را دارد، و خواب شما حکم عبادت را دارد، و اعمال شما مقبول خواهد بود، و دعای شما مستجاب خواهد بود، و در آخر میفرماید إِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حَرُمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ، شقی و تیره بخت و بدبخت کسی است که این ماه بر او بگذرد و از غفران و مغفرت الاهی نصیب و بهرهای نبرد و نگیرد.
این ماه اختصاص دارد به روزه واجب، همین طور که در این خطبه مبارک هم به آن اشاره شد.
۱- دو نکته درباره روزه: آن طور که از کتاب الاهی و احادیث شریفه و کلمات اولیاء خدا بر میآید، روزه ابعاد و جهات مختلف دارد:
دو حدیث بخوانم: امام سوم ابی عبداله (ع) می فرماید: لِمَ فَرَضَ اللهُ الصَّوم، خدا برای چه روزه را واجب کرد؟ بعد میفرماید: لِیَجِدَ الغَنِّیُ مَسَّ الجُوع، تا اغنیاء و توانگران و دارندگان لمس کنند گرسنگی را، وَ یَعُودُ بِالفَضلِ عَلَی المِسکِین، و وقتی لمس کردند گرسنگی را در مقام این برآیند که به مستمندان احسان کنند.
حدیث دیگری که با حدیث اول هممضمون است از امام عسکری (ع) روایت شده: لِمَ فَرَضَ اللهُ الصَّوم، خدا برای چه روزه را واجب کرد؟ پاسخ این است: لِیَجِدَ الغَنِّیُ مَسَ الجُوع فَیَمُنَ عَلَی، تا توانگران لمس کنند رنج و آزارگرسنگی را و احسان کنند در حق تهیدستان و تنگدستان، و شاید به همین لحاظ هم در دعایی که در ماه رمضان بعد از هر نماز وارد شده بخوانیم، ذکری هست از غالب نیازمندان با نیازهای مختلفشان:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، ا َللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ، اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ، اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ، اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ.
این دعاها یک وجهش هم این است که ما محرومانی را که در دنیا هستند از یاد نبریم و پیوسته اینها را به یاد بیاوریم.
۲- نکته دیگر: در اینگونه دعاها جالب است که به هیچ وجه دایره را تنگ نگرفته؛ یعنی یک دایره خیلی باز است و هر گرسنه، هر برهنه، مال هر جا و معتقد به هر آیین را شامل میشود.
نکته دیگری که باز در احادیث به آن اشاره شد، یعنی حکمت دیگر روزه این است که وابستگی انسان به شهوات و هواهای نفسانی کم بشود و تقلیل پیدا کند، آن صولت و قدرت شهوت و آن سلطهای را که هواهای نفسانی بر انسان دارند، به وسیله عمل روزه درهم شکسته شود.
نکته دیگری که در کلمات اولیاء خدا به آن اشاره شده، درباره حکمت روزه التَّخَلُق بِخلقٍ مِن اَخلَاقِ الله وَ هُوَ الصَّمَدِیَّه، متخلق شدن به یکی از خوبیها و خویها و خلقهای خدایتعالی که صمدیت باشد. صمدیت یعنی صمد بودن. صمد یعنی چه؟ صمد معانی متعددی دارد؛ یک معنیاش بینیاز از خوردنی و نوشیدنی است، همین طور که در دعای جوشن هم آمده است یاصَمَداً لَایُطعَم؛ معنای دیگر صمد هم پناه نیازمندان است.
میفرماید کسی که روزه میگیرد، در حقیقت میخواهد متخلق بشود به خوی صمدی الاهی؛ یعنی از یک طرف نزدیک بشود به آن صفت بینیازی از خوردن و نوشیدن و از یک طرف متخلق بشود به صفت صمدی الاهی به معنی پناه نیازمندان بودن؛ حالا ما اینجا در مرحله تخلق هستیم، در مرحله تخلق به اخلاق الاهی، در مرحله خوی خدا گرفتن، خوی الاهی گرفتن؛ و این مرحله تخلق و خوی الاهی گرفتن مقدمه است برای مرتبه دیگر که مرحله تعلق باشد، مرحله تعلق به حق، مرحله وابسته شدن به حق تعالی؛ البته همگی موجودات وابسته به حق هستند، ولی این یک وابستگی دیگر است؛ این از قبیل وابستگی اولیاء خداست؛ یعنی اوج وابستگی را بالاختیار برگزیدن؛ و بعد از مرحله تعلق و وابستگی مرحله تحقق است؛ یعنی انسان به مرتبهای برسد که در همه شخصیتش چیزی بهجز حق تعالی نمود و تحقق نداشته باشد. گفت:
چنان بستم خیال تو ، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
یک قدم برنفس خود نهِ یک قدم درکوی دوست
هر چقدر از این طرف سبک شود، از آن طرف سنگین میشود.
۳- در روایات دارد که الصَّومُ لِی وَ اَنَا اَجزِی بِه حدیث قدسی است. حق تعالی فرمود: روزه مال من است، و روزه برای من است و پاداش آن هم با من است.
بعضیها این حدیث را جور دیگری خواندند که معنای عالیتری دارد الصَّومُ لِی وَ اَنَا اُجزَی بِه، روزه مال من است و پاداش آن هم من هستم و این یعنی همان مرحلهای است که روزهدار خودش را در مرحله تخلق به اخلاق الاهی قرار میدهد، و بعد از مرحله تخلق، خودش را به مرحله تعلق میرساند و میرساند به مرحله تحق؛ و در همین مرحله تحقق است که آنچه در حدیث قدسی دیگر آمده، مصداق پیدا می کند.
یک حدیث قدسی معروف است که هم از طریق اهل سنت و هم از طریق شیعه روایت شده در کافی است، و هم از طریق اهل معرفت روایت شده به عنوان حدیث قدسی که حضرت اقدس حق تعالی میفرماید، لَا یَزَالَ یَتَقَرَّبُ عَبْدی إِلَیَ بِالنَّوَافِلِ، بنده من همچنان با کارهای نیک به من تقرّب میجوید، میجوید، میجوید، میجوید، حَتَّی اُحِبُّه، تا در مرتبه محبوبی من قرار بگیرد، محبوب من بشود، محبوب حق تعالی بشود، وَ اِذَا اَحبَبتُهُ، و موقعی که به مرتبه محبوبی من رسید، آنگاه کُنتُ سَمعَهُ الَّذِی بِهِ یَسمَع، من گوش او میشوم که با آن گوش میشنود، وَ بَصَرَهُ الَّذِی بِهِ یُبصِر، و من چشم او میشوم که با آن چشم میبیند، اینها همه با کاسته شدن از وابستگیها به شهوات و هوای نفس است؛ و در همین مراحل است که انسان با لسان استعداد و نه فقط با زبان ظاهری از خدا درخواست میکند که صفات الاهی منعکس شود در وجود او و در شخصیت او؛ و مثل آینهای بشود که کمالات الاهی هرچه بیشتر در این آیینه نشان داده شود.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِن بَهائِکَ کُلِّهِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمالِکَ جَمِیلٌ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِن جَمالِکَ کُلِّهِ، ما اینها را با زبان ظاهری اداء میکنیم؛ ولی اگر روزه آنگونه که باید باشد تحقق پیدا کند، آنگاه با زبان استعداد و با زبان استحقاق و شایستگی است که این درخواستها بیان میشود و وقتی با زبان استعداد و استحقاق و شایستگی بیان شد، مسلماً دعا مستجاب خواهد بود.
۴- میگویند روزه سه مرحله دارد:
یک مرحله، روزه عامه است؛ همین روزهای که همه میشناسیم؛ خودداری از یک سلسله کارهایی که برای همه شناخته شده است.
می گویند بالاتر از این مرحله، روزه خواص است یا روزه خاص؛ روزه خاص، روزه کسانی است که نه فقط از کارهایی که به عنوان مبطل روزه معمولی شناخته شده، پرهیز و خودداری میکنند، بلکه از هر آنچه که عنوان مخالفت با حق تعالی را داشته باشد، میپرهیزند؛ حالا چه مفطر و مبطل روزه باشد و چه نبوده باشد.
بالاتر از این مرحله، روزه خاصالخاص است؛ روزه خاصالخاص متعلّق به آن کسانی است که آنچنان مراقبت دارند نسبت به دروازه قلب و دلشان، که جز خدا و جز آنچه خدایی است، در دلشان راه پیدا نمیکند و راه را بر هر آنچه که جز خدا و خدایی است، سد کرده و بستهاند.
نکته آخر اینکه: میگویند در روزه اَلإقتِداُء بَالمَلائکَتِه فِی الکَفِّ عَن الشَّهَوَات، روزه اقتداء کردن به فرشتگان است در پرهیز از شهوات و هواهای نفسانی، بِحَسَبِ الامکَان، به آن اندازهای که برای انسان امکان دارد فَإنَّهُم یَکُفَّونَهُم عَن الشَّهَوات، چرا که در عالم فرشتگان پیروی از شهوات، اعمال شهوات و گردن نهادن به هواهای نفسانی وجود ندارد.