جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸
نظرات: ۰
۰
-
استاد کزازی این طوری دزد کیف خود را تنبیه کرد

استاد کزازی روایتی از چگونگی ربودن کیف خود توسط یک جوان موتورسوار را بازگو می کند.

صفحه اینستاگرام دکتر جلال الدین کزازی روایتی از سرقت کیف استاد را منتشر کرده است. بخوانید:

روزی دکتر جلال الدین کزازی ادیب مشهور ایرانی در خیابانی در تهران به خانه‌ی خود در کرج بازمی‌گشت. رباینده‌ی جوانی سوار بر موتور، از کنار استاد می‌گذرد و کیف دستی او را می‌رباید. در این هنگام، استاد با خشم و اندوه به آن رباینده می‌گوید:

ای کژپویِ دژم‌رویِ تباهی‌جوی و ای رهزنِ به دور از فرّ و فروغ که بیراهه‌پویی هستی گسسته‌تار و پود، کیف مرا وانِه و دل و جانِ خداوندگار آن را آسوده بدار. تو را که تیره‌رایی هستی ناستوده‌کردار، به دادارِ دادگسترِ دستگیر می‌سپارمت.

گویند آن رباینده به هنگام شنیدن این گفته‌ها که گمان می‌برد خداوند این کیف از گونه‌ی پریان است، از ترس جان خویش، کیف را وامی‌نهد و چنان می‌گریزد که در دَم ناپدید می‌شود.

می‌شاید و می‌برازد که سپاسی ویژه نیز از سامانگر تاربرگ استاد، دوست گرامی‌ام مردان رحیمی داشته باشم. کسی که بیش، دلبسته‌ی نهان بودن است تا در نمایان بودن.

امید که یزدانِ دادار، کلاهش را ز ایوان، به کیوان رساناد و از اختر، او را گردش هور دهاد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی