یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۷
نظرات: ۰
۰
-
خطراتی که کودکان نازپرورده را تهدید می‌کند

فرآیند یادگیری، نیاز به آزمون و خطا دارد. بسیاری از کودکان چون نازپرورده‌اند خودشان نمی‌توانند کارهایشان را انجام دهند و مشکلاتشان را حل کنند، درنتیجه هرگز نمی‌توانند با محیط سازگار شوند.

شیما فتح‌نجات - روزنامه اطلاعات| بسیاری از افراد در رابطـه با کودکـان دیرآمـوز به انـدازه کافـی بـردبـاری به خرج نمی‌دهند و گمـان می‌کننـد ایـن کودکان، صلاحیـت آموزش ندارند و به اندازه کافی تلاش نمی‌کنند؛ درحالی‌که گاهی باید بپذیریم برخی از کودکان به‌راستی چیزهای مختلف را دیرتر یاد می‌گیرند.

یکی از دلایل رایج برای دیرآموز بودن کودکان، پدران و مادرانشان هستند که بیش از حد طبیعی به آن‌ها رسیدگی می‌کنند. فرآیند یادگیری، نیاز به آزمون و خطا دارد. بسیاری از کودکان چون نازپرورده‌اند خودشان نمی‌توانند کارهایشان را انجام دهند و مشکلاتشان را حل کنند، درنتیجه هرگز نمی‌توانند با محیط سازگار شوند.

یکی دیگر از دلایل دیرآموزی، می‌تواند دلیل پزشکی باشد که شامل بیماری‌های مغزی یا سیستم عصبی است و مشکلاتی را در یادگیری ایجاد می‌کند که اغلب قابل درمان هستند. اگر هم درمان نشوند، می‌توان آن‌ها را کنترل کرد.یکی دیگر از دلایل دیرآموزی، تولد زودرس است. کودکانی که زودتر به دنیا می‌آیند، رشد مغزی آهسته‌تری دارند، ازاین‌رو فشار بر آن‌ها به هنگام آموزش، ظلمی ناآگاهانه بر این فرشتگان کوچک است.

دکتر ارسلان کریمی بهرآسمانی، دکترای روانشناسی و کارشناس اختلالات یادگیری و رفتاری، به خبرنگار  اطلاعات در کرمان می‌گوید: از لحاظ علمی، کودکان دیرآموز، دارای بهره هوشی بین ۷۰ تا ۸۵ هستند و هوش آنان، حد فاصل یک تا دو انحراف معیارِ پایین‌تر از میانگین قرار گرفته است؛ به عبارتی، در حد فاصل کودکان با نیازهای ویژه ذهنی (کم‌توان ذهنی) و کودکان عادی قرار دارند.

بعضی از این بچه‌ها از لحاظ شناختی، یکی‌ دو سال از همسالان خود عقب‌ترند. چنین است که به آن‌ها دانش‌آموزان با «هوش‌بهر مرزی» هم گفته می‌شود.

 از لحاظ آماری، حدود ۶/ ۱۳ درصد کودکان و دانش‌آموزان در دامنه «هوش مرزی» قرار می‌گیرند.

دکتر کریمی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث دیرآموزی خواهد شد می‌گوید: عوامل بروز دیرآموزی در کودکان دقیقا معلوم نیست، همچنین از کودکی به کودک دیگر متفاوت است.
معمولا وارد آمدن آسیب‌های سبک و اندک به مغز کودک در دوره بارداری، هنگام زایمان و در دوران نوزادی، می‌تواند سبب دیرآموزی وی در بزرگسالی شود، چنان‌که نبود محیط غنی و بدون تحریک کافی از نظر کلامی، حرکتی، انجام بازی و مسائل عاطفی ـ اجتماعیِ خانواده در تأخیر رشد آنان تأثیرگذار است.

در وهله بعد، ضعف‌های آموزشی، غیبت‌های کلاسی و شیوه نامناسب در پرورش فرزند در دیرآموزی تأثیرگذارند.

تفاوت دیرآموزی و اختلال یادگیری 

دکتر کریمی می‌گوید: اگرچه برخی از نشانه‌های دیرآموزان با کسانی که اختلال یادگیری دارند، از جهاتی شبیه به هم هستند ـ چنان‌که ممکن است هر دو  در دیکته یا ریاضی مشکل داشته باشند ـ اما از لحاظ تشخیص و مداخله با هم تفاوت‌های اساسی دارند. 

آنچه برای تمایز میان دیرآموزان و دانش‌آموزان دارای اختلال ویژه یادگیری درنظر گرفته می‌شود یکی بهره هوشی است که بچه‌های دارای اختلال ویژه یادگیری، هوش عادی یا نرمال دارند یا حتی ممکن است تیزهوش باشند، اما دیرآموزان در بین بچه‌های عادی، نمرات پایین هوشی را کسب می‌کنند؛ یعنی همان بچه‌های عادی ضعیف هستند.

یکی دیگر از تفاوت‌های این دو گروه آن است که دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه، در یک یا چند زمینه تحصیلی خواندن، نوشتن یا ریاضی مشکل دارند، درصورتی‌که دیرآموزان در تمامی زمینه‌های تحصیلی و همه درس‌ها مشکل دارند و پایین‌تر از سطح موردانتظار عمل می‌کنند.

وی همچنین درباره رشد جسمانی این دسته از کودکان می‌گوید: آنان از نظر ظاهری و جسمانی با دیگر همسالان، تفاوت جدی ندارند و تا زمانی که وارد مقطع پیش‌دبستانی یا مدرسه نشده‌اند، دیرآموز بودن آن‌ها برای والدین و اطرافیان مشخص نیست. اگرچه در مواردی، ممکن است از نظر رشد استخوانی، رشد حرکتی، هماهنگی ماهیچه‌ای و درآمدن دندان‌ها نسبت به همسالان خود تأخیر داشته باشند، اما این نشانه‌های ظاهری آن‌قدر قوی نیستند که بتوان پیش از دوره دبستان آن‌ها را شناسایی کرد. می‌توانیم بگوییم رشد ناکافی مغز این کودکان و عوامل مختلف دیگر بر رشد مهارت‌های حرکتی آنان نیز تأثیرگذاراست.

این روانشناس در رابطه با تفاوت بیش‌فعالی و دیرآموزی می‌گوید: اختلال بیش‌فعالی و نقص توجه، یک اختلال عصبی ـ تحولی است که در آن، کودکان در زمینه‌های پرحرکتی و فزون‌کنشی، کنترل رفتار و همین‌طور توجه و تمرکز، مشکلات جدی دارند اما دیرآموزان چنین نیستند. هرچند توانایی عمومی دیرآموزان، اندکی پایین است، ولی دچار اختلال نیستند، بلکه مشکلات رفتاری آنان زمانی آشکار می‌شود که درک نشوند و در طول زمان، حمایت آموزشی لازم را دریافت نکنند. ناگفته نماند برخی از دانش‌آموزان دیرآموز، ممکن است اختلالاتی در توجه و تمرکز یا بیش‌فعالی داشته باشند.

کریمی می‌افزاید: این کودکان در یادگیری و کسب مهارت‌های تحصیلی نسبت به کودکان دیگر کندتر هستند و پیش‌بینی می‌شود در پایه‌های بالاتر، عملکرد درسی آن‌ها با مشکلات اساسی مواجه شود، بنابراین ضرورت دارد اولا مفاهیم آموزشی برای آنان بیشتر توضیح داده شود، از شیوه‌های گوناگون برای آموزش مفاهیم به آن‌ها استفاده شود و در طول زمان نیز مفاهیم آموزشی مرور و تکرار شوند. ثانیا به‌صورت منظم یا دوره‌ای با متخصصان، ارتباط برقرار شود تا حمایت‌های آموزشی و روانشناختی برایشان فراهم شود.

کودکان مظلوم

این کارشناس اختلالات یادگیری و رفتاری می‌گوید: پدران و مادران باید بدانند با آن‌که دانش‌آموزان دیرآموز از سطح متوسط پایه تحصیلی خودشان پایین‌تر عمل می‌کنند، اما درصورتی‌که مشاوره و حمایت مستمر دریافت کنند، توانایی پیشرفت تحصیلی در مدرسه عادی را دارند.

نکته مهم دیگر این است که برای آنان اصطلاح «دانش‌آموزان نیازمند توجه خاص آموزشی» مناسب‌تر است و توصیه می‌شود برای پیگیری امور آموزشی و مداخله در گفتگوها یا مکاتبات، از این اصطلاح استفاده شود. این دانش‌آموزان اگرچه در یادگیری، سرعت کمتری نسبت به یک فرد عادی دارند، اما نباید کم‌توان ذهنی درنظر گرفته شوند، زیرا قادرند به درجات متوسطی از موفقیت تحصیلی دست یابند.

دکتر کریمی تأکید می‌کند: کودکان دیرآموز، به‌نوعی مظلومند؛ چرا که نشانه‌های ظاهری و جسمی مشخصی ندارند و قضاوت‌ها و گاهی انتظارات اطرافیان و مدارس از آن‌ها همانند دیگر همسالان و همشاگردی‌های آن‌هاست؛ درصورتی‌که توانایی آنان مثل بقیه دوستانشان‌نیست؛ بنابراین موفقیت‌هایشان هم مانند بقیه نیست. والدین تحت هیچ شرایطی، نباید آنان را با همکلاسی‌ها، فرزندان بستگان و حتی خواهرها و برادرها مقایسه کنند و اگر مقایسه‌ای هم باشد باید با گذشته خودش مقایسه شود، پیشرفت او را برجسته و تقویت کنند و به خاطر پیشرفت‌هایش به او پاداش بدهند و برای برطرف کردن ضعف‌هایش برنامه‌ریزی کنند.

خیلی مهم است ‌که پدران و مادران، آگاهی خودشان را درباره ویژگی‌ها و نقاط قوت و ضعف فرزندشان بالا ببرند و با کمک کارشناس و متخصص دانش‌آموزان دیرآموز، برنامه مداخله را تنظیم کنند. باید کاری کرد تا اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس آنان تقویت شود.

دکتر کریمی در رابطه با تشخیص سن دیرآموزی می‌گوید : والدین باید وضعیت رشد کودک خود را از آغاز تولد، دنبال کنند و به آن حساس باشند و هرگونه تأخیر را به‌ویژه در زمینه‌های کلامی، ارتباطی و حرکتی در شش سال اول زندگی و مسائل آموزشی و مهارتی دوران مدرسه جدی بگیرند. درصورت وجود مشکل، مداخله بهنگام و زودهنگام خیلی مهم است. ارزیابی‌ها به تشخیص نوع مشکل و نحوه مداخله، کمک می‌کند. برای ارزیابی، علاوه بر متخصصان، مراکز جامع بهداشت و مراکز جامع سنجش، آموزش و توانبخشی وابسته به آموزش و پرورش استثنایی، خدماتی را ارائه می‌دهند.

وی با اشاره به موارد زیاد مراجعه والدین در رابطه با دیرآموزی فرزندان می‌افزاید: از شیراز تماس گرفتند و گفتند دانش‌آموزی از شهر شما به اینجا مراجعه کرده و با ارزیابی ما دیرآموز است. پس از صحبت اولیه، نتیجه تست تخصصی دانش‌آموز را برایم ارسال کردند. نمره تست هوش او ۷۴ بود. بالاخره مادر به همراه فرزندش به من مراجعه کرد.

گویا مادر نگران، راهی برای مشکل نیافته و راهی شهرهای مجاور شده بود. فرزندش علاوه بر ضعف آموزشی و درسی، دچار اعتمادبه‌نفس پایین و مشکلات رفتاری و لکنت شده بود. جلسه اول به مشاوره والدین اختصاص یافت و جلسه‌ای هم برای ارزیابی‌های تکمیلی و تحصیلی داشتیم، سپس برای او برنامه مداخله تنظیم و اجرا شد. اکنون پس از سه ماه، خوشبختانه دانش‌آموز پایه سوم ما به روال عادی زندگی بازگشته است. این جمله مادر خیلی برایم ارزشمند است که ‌گفت «خدا شما را در مسیر زندگی‌ام قرار داد. من اکنون نسبت به فرزندم احساس تکلیف بیشتری می‌کنم». البته این کودک همچنان به‌صورت پاره‌وقت، مشاوره‌های لازم را دریافت می‌کند و چهره خوشحال و شاداب او را می‌بینم.
والدین بدانند که دیرآموزی پدیده پیچیده‌ای نیست و همواره قابل شناسایی و مداخله است.
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی