محمد علی مهتدی - اطلاعات: آنچه در روزهای اخیر در سوریه اتفاق افتاد تنها یک شورش و یک تغییر رژیم در داخل مرزهای سیاسی یک کشور نبود بلکه زلزله ای بود که کل منطقه موسوم به خاورمیانه را لرزاند و پس لرزه ها و عواقب آن تا مدت ها در این منطقه ادامه خواهد یافت. این رویداد را می توان در دو زمینه بررسی کرد: یکی طراحی دقیق و کم نظیری از جنک ترکیبی عمدتا توسط آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه که لازم است در آکادمی های نظامی و مراکز تحقیقاتی مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ و دیگر تغییرات ژرف در جغرافیای سیاسی منطقه که خود زمینه ای برای کشمکش های جدید حتی در سطح بین المللی فراهم آورده است.
در ریشه یابی این رویداد باید به تحولات پس از فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر دهه هشتاد قرن گذشته و عنوان "خاورمیانه جدید" و سپس به اشغال عراق در ۲۰۰۳ و حوادث سال ۲۰۱۱ وبعد از آن در سوریه بازگردیم که این یادداشت کوتاه اجازه ورود در آن را نمی دهد اما ویران کردن زیرساخت های کشور سوریه و فشار اقتصادی از طریق محاصره آن با تحریم های شدید طبق قانون قیصر و گسترش فقر در این کشورو آوارگی میلیون ها نفر از ساکنان و در نتیجه فرسایش و بی انگیزه کردن ارتش ۴۵۰ هزارنفری سوریه و تضعیف نظام حاکم و ترویج فرقه گرائی در کل منطقه، مهمترین عوامل در موفقیت توطئه جدید محسوب می شوند .
از این گذشته، عملیات روانی در جنگ نرم و موج خبرهای دروغین و عکس ها و ویدئوهای ساختگی که نه فقط مردم عادی بلکه بسیاری از نخبگان نیز آن ها را باور کردند نقش بسیار مهمی در پیشبرد اهداف طراحی شده بازی کرد. در همین راستا، آنها از شخص بشار اسد یک " دیکتاتور خونخوار" ساختند در حالیکه او یک سیاستمدار اصلاح طلب بود که اصلاحات زیادی هم در زمینه های مختلف در سوریه اجرا کرد هرچند نتوانست به فساد و ستمگری موجود در مراکز قدرت بویژه در حزب بعث و دستگاه های امنیتی پایان دهد. گناه بشار اسد این بود که به مقاومت در برابر اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطین ایمان داشت و تا آخرین لحظه نیز به این عقیده پایبند ماند و تسلیم پیشنهاد های پر زرق و برق مادی مبنی بر خروج از محور مقاومت در مقابل دریافت ده ها یا صدها میلیارد دلارهای نفتی و گازی نشد.
مورد دیگردر عملیات روانی، افسانه های ترسناکی است که در باره زندان صیدنایا توسط عوامل آمریکا موسوم به " کلاه سفیدها" ساخته و پخش شد که بعد ها معلوم شد همه یا اکثر آنها دروغ بوده است. وانگهی باید پرسید مگر رژیم های خودکامه جهانی و منطقه ای که این افسانه ها را ترویج کردند، آیا رفتارشان با مخالفین درزندان های خودشان بویژه در زندان های گوانتانامو و ابو غریب، بهتر از زندان صیدنایا بوده است؟
به هر حال، اینک سؤال مهم مربوط به آینده سوریه و جغرافیای سیاسی منطقه است. این تصور که ممکن است در آینده با همه پرسی و تدوین یک قانون اساسی جدید یک نظام مردمی در سوریه روی کار آید و کشور گل و بلبل شود بیشتر به یک رؤیا در یک شب داغ و کوتاه تابستانی می ماند. هیئت تحریرشام به سرگردکی ابومحمد جولانی که اکنون روش مدارا با دیگر مذاهب و ادیان را در سوریه در پیش گرفته معلوم نیست در آینده نیز بتواند به این روش ادامه دهد.
این هیئت از بیش از سی تشکیلات تکفیری تشکیل شده که اختلافات زیادی با یکدیگر دارند و موقتا پیرامون یک هدف یعنی سرنگون کردن رژیم بشار اسد با یکدیگر متحد شده اند اما پس از این، اختلافات و سهم خواهی ها بین خودشان آشکار خواهد شد، بگذریم که آنها درروزهای قبل از سقوط دمشق نیز بدترین جنایت ها را علیه شیعیان در شهر حمص مرتکب شدند و تعدادی از شخصیت های مهم مکتب اهل بیت را زیر شکنجه های وحشیانه زجرکش کردند.
رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از شرایط جاری، بخش جدیدی از خاک سوریه شامل شهر قنیطره و شهرها و روستاهای ریف دمشق را تا شهر قطنا در ۲۰ کیلومتری دمشق اشغال کرده و این اشغالگری ممکن است به منطقه دروزی نشین سویدا در جنوب سوریه نیز برسد و جالب اینکه در این مدت هیچ اعتراضی از سوی دارودسته جولانی و دولت آقای اردوغان که شعار حفظ تمامیت ارضی سوریه را می دهند شنیده نشده است. نکته دیگر اشغال قله ۲۸۰۰ متری جبل الشیخ در نقطه مشترک مرزی بین سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی توسط رژیم صهیونیستی است که خطر بزرگی برای منطقه محسوب می شود زیرا رژیم می تواند از این نقطه کل منطقه تا قبرس و سواحل اروپا در غرب و تا مرزهای ایران در شرق را زیر پوشش عملیات شنود ، جاسوسی و تخریبی الکترونی خود قرار دهد. از سوی دیگر، کُردهای موسوم به " نیروهای دموکراتیک سوریه" (قسد) در شهرهای قامشلی و حسکه در شمال شرق سوریه سهم خود را در خود مختاری یا استقلال مطالبه می کنند و احتمال درگیری بین آنها و ارتش ترکیه و عشایر عرب در آن منطقه وجود دارد و چه بسا که سرانجام گزینه پیوستن به اقلیم کردستان عراق را انتخاب کنند.
دولت آقای اردوغان هم که در چهارچوب اندیشه نوعثمانی گرائی شهرهای حلب و حما را متعلق به ترکیه می داند و تحقق این امر با حفظ تمامیت ارضی سوریه مغایرت دارد. بر این اساس محتمل ترین سناریو تکه پاره شدن سوریه و حذف کشوری به این نام از جغرافیای منطقه و پایان سایکس پیکوخواهد بود. واما پرداختن به تاثیر این تحولات بر دیگر کشورهای منطقه بویژه عراق و لبنان و طرح های محور مقاومت برای مقابله با این چالش ها ، داستان دیگری است که به یادداشت های مستقلی نیاز دارد.