سجاد تبریزی - روزنامه اطلاعات| در گنجینه موزه هنرهای معاصر، نزدیک به چهارهزار اثر نگهداری میشود که به مناسبتهای مختلف، بخشی از آنها در معرض دید علاقهمندان قرار میگیرد. نمایشگاه «چشم در چشم» به دلیل استقبال بینظیری که از آن صورت گرفت، تا ۳۰ آذر تمدید شد و هر روز از ساعت ۹ صبح تا ۶ بعدازظهر به جز دوشنبهها برپاست.
بخشی از آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر، در نمایشگاهی با عنوان «چشم در چشم» در معرض دید عمومی قرار گرفته است، نمایشگاهی که با استقبال بینظیر مردم مواجه شد و برگزارکنندگانش آن را تا پایان آذرماه تمدید کردند.
این نمایشگاه با محوریت «پرتره» به نمایش آثاری از ایران و جهان اختصاص داشت، آثاری که بسیاری از اهالی هنر، سالها منتظر به نمایش درآمدن آنها بودند.
«چشم در چشم» عنوانی است که به دلیل محوریت پرتره بر روی نمایشگاه گذاشته شد. حسن نوفرستی، مدیر روابط عمومی موزه هنرهای معاصر توضیح میدهد: در این نمایشگاه که از روز پانزدهم مهرماه کار خود را آغاز کرد، بیش از ۱۲۰ اثر از آثار گنجینه در بخش آثار ایرانی و خارجی در کنار یکدیگر به نمایش درآمده است.
آثار مهمی که در این نمایشگاه در معرض دید قرار گرفته، آثاری است از ونگوگ، بیکن، پیکاسو، ادوارد مونه و دیگران. در بخش ایرانی نیز آثاری از اردشیر محصص، کوروش گلناری و هنرمندان دیگر، همچنین آثاری از کمالالملک و شاگردانش همه با موضوع پرتره به معرض نمایش درآمده است.
یک مسأله فرهنگی
استقبال از نمایشگاه «چشم در چشم» بهحدی است که شگفتی همه کارشناسان را برمیانگیزد. دکتر شیوا بیرانوند، هنرمند و منتقد هنر تجسمی در این باره میگوید: رخداد «چشم در چشم» نوعی شگفتی ایجاد کرد؛ یعنی از مرز یک فضای نمایشگاهی و حتی اتفاقاتی که در یک موزه میتواند بیفتد فراتر رفته و یک مسأله فرهنگی قابلتوجه به وجود آورده است. پیش از هر چیز، این موضوع خیلی قابل احترام است که بسیاری از مردم برای دیدن آثار هنری آمدند و در صف ایستادند.
وی میافزاید: میخواهم به موضوعی اشاره کنم که چندان به آن توجه نشده و آن رویکرد کیوریتور [نمایشگاهگردان] نمایشگاه، آقای دکتر جمال عربزاده به چنین اتفاقی است. خیلی اوقات فکر میکردم چقدر سخت است بخواهیم آثاری را که در طول تاریخ بارها دیده شدهاند در موقعیت نمایش قرار دهیم.
آقای عربزاده، پرتره را محور قرار داده است و نگاهش به آن با تقسیمبندی تاریخی در استیتمنتها توضیح داده شده که در عین حال تاریخی صرف نیست. بهنظرم نوع چیدمان وی به شدت ــ اگر نخواهیم بگوییم ساختارشکنانه ــ بازسازانه است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: این که آثار نقاشان ایرانی و نقاشان متعلق به فضای مدرنیسم در کنار هم به نمایش در آمده، خودش محل توجه ویژهای است.
لزوما اینطور نیست که نام بزرگ کسی باعث شود کار یک هنرمند گمنام در مشرقزمین ذیل نام او دیده نشود. کنار هم قرارگرفتن اثر یک هنرمند خارجی و یک هنرمند از ایران، نشانهای از فاصله گرفتن از خودزنی فرهنگی است و این که ورای نامها به آثار دقت کنیم. خیلی اوقات کارها به گونهای است که نمیتوان تشخیص داد این اثر کار یک هنرمند ایرانی است یا نه. اینجاست که میبینیم ترجمان مفهوم نقاشی در ایران بهقدری پررنگ بوده که نمیتوان آثار ایرانی را از آثار خارجی تفکیک کرد.
بیرانوند معتقد است: جریانی که مربوط به حضور نقاش ایرانی است، در فضایی که به آن فضای پسااستعمار میگویند شکل گرفته است. اما اینکه فرصتی فراهم شده تا اثر یک نقاش ایرانی در کنار یک اثر مشهور خارجی دیده شود ـ ورای بار ارزشگذارانه ـ ماجرایی به شدت حیرتانگیز است.
نه اینکه باعث شود نقاش ایرانی نامی به هم بزند، بلکه ورای نام، چهره و پرتره بشر به شکلی متنوعتر دیده شود و پرداخت به این موضوع قابل اهمیت است.
پرتره، محور نمایشگاه
دکتر بیرانوند میگوید: عنوان این نمایشگاه، «چشم در چشم» و موضوع پرتره است، پرتره از افقهای مختلف و مفهوم «خود» از افقهای مختلف. مفاهیمی مثل اسطورههای نوپدید در جهان مدرن، اسطورهزدایی از آثار بزرگان و هر چیزی در مورد پرتره در این نمایشگاه طرح شده است. انگار دوربین به سوژه نزدیکتر شده و این نه آنچنان به فضای مدرنیستی نزدیک است و نه به فضاهای مخالف آن؛ ماجرای جدی و جدیدی است. دوربین روی پرترههای این گنجینه رفته و باعث تأمل و پرسش درباره فردیت افراد و در مورد خود ما شده است.
وی ادامه میدهد: مجموعه خودنگاری، مواجهه هنرمند با خودش است که در فضای مدرنیستی یک اتفاق بسیار پیچیده بود. نمیتوانیم بگوییم هنرمند با خود درگیر است و ابعاد روانکاوانه خود را بیان کرده، بلکه ماجرا این است که درگیربودگی هنرمند با خودش، روح زمانه او را منعکس میکند و عاملی میشود که با این گنجینه و فلسفه آن، برخوردی فراتر از تماشای یک اثر موزهای داشته باشیم.
این استاد دانشگاه به پرتره ونگوگ در نمایشگاه نیز اشاره میکند و توضیح میدهد: سلفپرتره ونگوگ، مورد ویژهای است، چرا که اصلا خود او را نمیبینیم.
او در تابلو آنچنان در خود فرو رفته که چهرهاش دیده نمیشود. این اثر در واقع نشاندهنده نگاه کیوریتورال دکتر جمال عربزاده است که میگوید لزوما هر شکلی از صورت، پرتره محسوب نمیشود و ما جهان ونگوگ و پرتره او را از دل آن پیچیدگی حلزونوار در خودش میبینیم. او هنرمندی است که مفهوم پرتره را دگرگون کرده است.
کنش اجتماعی
استقبال از نمایشگاه «چشم در چشم» رویدادی تاریخی است که تاکنون شبیه آن اتفاق نیفتاده است.
میثم شاهبابایی، کارگردان و مستندساز در این باره میگوید: گمان میکنم لازم است نگاه ما نسبت به این اتفاق که در موزه هنرهای معاصر افتاده، یک نگاه وسیعتر باشد، در این صورت شاید به مقصدهای متفاوتی برسیم.
این آثار در طول چهل سال اخیر در قالبهای مختلف دیده شده و این چیدمانهاست که هر بار بهنوعی تغییر میکند؛ در واقع چیدمانها بر اساس عناوین شکل میگیرد، سؤال اینجاست که چرا این بار استقبال بیش از دفعات پیش بوده؟ از منظر اجتماعی، این بازدیدها به نظرم هیجانانگیز است؛ چرا که نتیجه کنشهای اجتماعی است. ما با کنشی از جامعه مواجهیم که در حال حاضر خود را به وسیله فرهنگ و بروز
میدهد.
این مستندساز ادامه میدهد: عنصر پژوهش در موزه هنرهای معاصر فراموش شده است. به هر حال وقتی این آثار میخواهد چیدمان شود، باید تاریخچه آنها در خدمت کیوریتور قرار گیرد تا او بر اساس راهنماییها و مشاورههایی که در بخشهای گوناگون موزه داده میشود به محصول برسد.
نسل هدایتگر
بازدیدکنندگان بیشماری از نسل جوان و نوجوان در نمایشگاه حضور دارند و این موضوعی است که میثم شاهبابایی به آن به دیده حرکت اجتماعی نگاه میکند. او میگوید: من فکر میکنم موزه هنرهای معاصر با این چیدمان، بستری را برای کنش اجتماعی ایجاد کرده تا یک نسل در این فرصت، حضورش را ابراز کند؛ نسلی که میتواند هدایتگر و ادامهدهنده آثار فرهنگی و اجتماعی باشد.
گمان بعدی من این است که موزه شاید نیازمند یک بازنگری باشد، چه در بحث مدیریتی آن، چه در انتخاب آثار؛ چرا که وقتی به موزه هنرهای معاصر مراجعه میکنیم، قصد داریم هنر معاصر را تماشا کنیم که در این نمایشگاه چنین چیزی را نمیبینیم.
شاهبابایی در پایان گفتگو تأ کید میکند: به هر حال، به شدت از این نوع رویکردها استقبال میکنم، چرا که جامعه ما جامعهای تشنه هنر است. از این رو آرزو دارم این نمایشگاه بستری باشد که در آن بتوان همه رویکردهای اجتماعی را با هوشمندی شناخت و بر اساس خواست و نیاز اجتماعی برنامهریزی کرد.