به گزارش «اطلاعات آنلاین»، تیم ملی فوتبال کشورمان در آستانه یکی از بی دردسرترین صعودهای تاریخ خود به جام جهانی قرار دارد؛ صعودی که همین حالا نیز می توان آن را قطعی دانست هرچند روی کاغذ باید حداقل یک بازی دیگر صبر کرد و سپس جشن صعود گرفت.
این صعود زودهنگام، باید فضایی پر از شور و نشاط را به جامعه فوتبال و قبل از آن به خود این تیم تزریق کند اما جنگ و ستیزهایی که این روزها پیرامون تیم ملی دیده می شود با آن نشاطی که انتظارش را داشتیم در تضاد است. در این بین شاید شرایط آسان صعود سبب شده تا جامعه مثل سالهای قبل به این جهانی شدن به چشم یک حماسه نگاه نکنند. از سوی دیگر افزایش تعداد تیم های جام جهانی پیش رو نشان می دهد که رسیدن به آن کارزار هیجان گذشته های نه چندان دور را ندارد اما با این حال کیست که نداند نتایج تیم ملی فوتبال در هر شرایطی برای مردم مهم است لذا بخش عمده ای از انتقادات اخیر از کادر فنی تیم ملی، از نگرانی علاقمندانی ریشه می گیرد که بیم تکرار نتیجه بازی ایران و انگلستان در جام جهانی قطر را، در جام پیش رو دارند.
چرا قلعهنویی این همه مخالف دارد؟
سوال مهم این است که سرمربی تیم ملی با منتقدانی روبرو است که خیلی از آنها پیش از این در زمره دوستان وی قرار داشتند. نمی دانیم دفترچه یادداشت او که مدعی نوشتن نام مخالفانش در آن برای پاسخگویی در روز مبادا شده است چند برگ دارد اما با روند افزایشی منتقدان امیر، او باید دفترچه های دیگری را آماده کند؛ یکی کفاف نمی دهد. همین دیروز بود که جلال چراغپور از نزدیکان به این مربی که در جریان بازی های جام ملتهای قطر یکی از مشاوران فنی سرمربی تیم ملی بود نیز به صف منتقدان آنهم از نوع رادیکال پیوست و راه برون رفت تیم ملی از فضای فعلی را برکناری قلعه نویی دانست و ...
درباره منتقدان و مخالفان امیر قلعه نویی باید دو صف را در نظر گرفت؛ صف اول آنهایی هستند که از حدود دو دهه قبل یعنی از اولین روزهای مربیگری وی همواره انتظار زمین خوردن او را می کشیدند. بخشی از این صف را البته استقلالی هایی تشکیل می دهند که معتقدند امیر قلعه نویی در زمان هایی که سرمربی تیم شان نبوده است در مسیر حرکتی مربیان وقت آبی ها سنگ اندازی کرده است. اینها حالا در فضای ملی نیز نقدهایی به قلعه نویی دارند. بخش دیگری را می توان به این صف اضافه کرد؛ گروهی که نقدهای آنان بیشتر از آنکه پایه و مبنای درست و تخصصی داشته باشد حکم سوار شدن روی موج را دارد؛ جواد خیابانی را می توان پرچمدار این کتگوری نامید؛ مجری ای که خودخواسته آنقدر در این سالها سوژه خنده فضای مجازی بوده نقدهای امروزش را کمتر کسی جدی می گیرد.
اما در صف دوم افرادی قرار دارند که با قلعه نوییِ امروز در جامه سرمربیگری تیم ملی کار دارند. تعدادی از آنها سابق بر این رفیق امیر بودند و حالا مخالف او هستند. البته بخشی از این افراد از ابتدا نیز صنمی با قلعه نویی نداشتند اما آنقدر در این فوتبال موجه هستند که کسی نمی تواند عنوان سهم خواه بر ناصیه شان بزند.
حق با چه کسی است؟
فضای آشفته این روزها مانع از این می شود تا سره از ناسره تشخیص داده شود؛ به خصوص وقتی می بینیم که تلویزیونی هابی محابا برای موج سواری در قامت منتقد آنهم از نوع کوبنده ظاهر شده اند. همان تلویزیونی که از صدقه سری برنامه های کم اثر آن و نپرداختن به مباحث اساسی فوتبال و غرق شدن در موضوعات دم دستی، فوتبال ایران قدمی در مسیر پیشرفت برنداشته است. سیمایی که مجریان آن به جای انجام وظایف اصلی خود یا پُزروشنفکرانه داده و کارشناس شده اند و یا همچون «شومن» ها مایه خنده و استهزای مردم شده اند.
از آنطرف امیر قلعه نویی و رفقایش با شمشیر کشیدن برای هر منتقدی و مرزبندی بین آنها سبب شده اند تا هیچ نقدی موثر واقع نشود. او که در پایان جام ملتهای آسیا در برابر این نقد که کادر فنی اش نیاز به تقویت دارد ایستاد و لجبازانه اجازه نداد فکری جدید به کابینه اش اضافه شود حالا همچنان پا در یک کفش کرده و می گوید اینها بهترین مربیان روی کره خاکی هستند؛ اگر هم تیم ملی گلی می خورد و قافیه ای را در نیمه مربیان می بازد دلیل نه خود اوست و نه رفقایش روی نیمکت تیم ملی؛ همه و همه اتفاق و اشتباه فردی بوده. وقتی هم در مواجهه با این بحث قرار می گیرد که؛ اگر این اشتباهات ساختاری نیست و به قول او فردیست پس چرا تمامی ندارد؟ فی الفورآمار و ارقام و رنکینگِ کذاکذا را وسط می کشد و ...ای بسوزد پدر این آمارها که عمریست پتکی بر سر منتقدان و البته راه فراری برای پاسخگویی مدیران و مربیان و ...شده است.
مشاوران ژنرال چه کسانی هستند؟
این پرسش شاید کمتر مطرح شود که؛ آیا این قلعه نویی همواره عصیانگر و طلبکار خود واقعی اوست یا آنکه در پاره ای اوقات تحت تاثیر مشاورانی قرار می گیرد که یک عمر است با توصیه های نه چندان خیرخواهانه خود او را به چاله های کوچک و بزرگی می اندازند. این «پارادایم» نامبارک چگونه از یک مربی پرافتخار و با ثبات در فوتبال ایران فردی می سازند که موافقانش در برابر مخالفانش عددی نمی شوند. این سوال را باید خود قلعه نویی پاسخ دهد؛ مرد باهوشی که خوب می داند منظورمان چیست؟ امیر حالا بهتر از هر زمان دیگری می تواند به این سوال پاسخ دهد که؛ در اتاق فکر سیار خود افراد دلسوزی نشسته اند یا همه صندلی ها را بادمجان دور قابچین ها پر کرده اند؟ ادعای چند ماه قبل خداداد عزیزی که گفته بود یکی از اطرافیان قلعه نویی از او خواسته در جمع نقد فنی نکند و البته تکذیب هم نشد، تا حدودی پاسخ سوال را می دهد.
او در اوج پختگی و در مهمترین سالهای عمر مربیگری خود به دنبال اثبات یک نظریه است: «در حق من ظلم شده است!» اما بی شک اگر هم ظلمی را متوجه خود می بیند باید بخشی از آن را دستپخت مشاورانی بداند که در بزنگاهها به جای توصیه های ناصحانه وی را در گوشه رینگ قرار داده اند. به جای دور کردن او از چالش ها و بگومگوهای فرسایشی با افراد مختلف و تبدیل کردن نشست های خبری به میدان جنگ وی را به آرامش تبدیل کنند. این مشاوران حتی به اندازه یک صدم منفعتی که از قبل این سرمربی می برند در طراحی مسیر درست پیش روی او نقش آفرینی نمی کنند؛ حتی در این حد که در گوش او بگویند: «ژنرال جان، پرسش و پاسخ نشست های خبری قبل و بعد از مسابقات، به همان مسابقه اختصاصی دارد و جای باز کردن سفره دل شما و خط و نشان کشیدن برای دشمنان فرضی و غیر فرضی نیست.»
خلاصه کلام اینکه سرمربی تیم ملی به رغم تمام افتخارات و توانایی هایش که هرگز قابل کتمان نیست باید قبل از نگاه به جبهه روبرو، اطرافش را کمی برانداز کند و ببیند دوستانش واقعا دوست بوده اند و او در برون رفت از دایره مخالف افزایی یاری رسانده اند یا تنها حکم مگس های دورشیرینی را داشته اند؟