رهبر انقلاب در دیدار عوامل تولید فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» در تاریخ ۲۶ خردادماه ۱۳۹۳ نکات مهمی در پرداختن به سوژههای تاریخی و شخصیتها و قهرمانهای ملی بیان کردند.
در بخشی از این دیدار آمده است: همهی دنیا با ما مقابله کردند، همه در یک جبهه قرار گرفتند - اینکه دیگر خلاف واقع نیست، اینکه جلوی چشم همهی ما بوده است - همهی دنیا در مقابل ما صف کشیدند، همهی قدرتهای نظامی بهنحوی در جبههی مقابل نظام جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی، در هشتسال، ایستادند؛ و جمهوری اسلامی فائق آمد، پیروز شد؛ این خیلی چیز بزرگی است، این خیلی چیز عظیمی است، این خیلی پدیدهی مهمّی است در تاریخ یک ملّت. و این مجموعه کاری که در دفاع مقدّس شد، یک مجموعهی درهمتنیدهی مرکّبِ عجیب و غریبی بود؛ زنها، مردها، پدرها، مادرها، جوانها، شهری، روستایی، بازاری، دانشجو، دانشآموز، مساجد، حسینیّهها، همه و همه بهنحوی وارد این قضیّه شدند؛ هرکدام از اینها یک موضوع است و این موضوعات میتواند وارد بخشهای هنریِ کشور ما بشود، وارد سینمای ما بشود، که حالا شما - تهیّه کننده و کارگردان محترمتان - از نگاه یک مادر نگاه کردید، و شد. این بسیار چیز جالبی بود و خوب از آب در آمد. حالا بروید در مسجد و فعّالیّتهایی را که در یک مسجد از سوی مردم انجام گرفته است، با آن نگاه هنرمندانه تبیین کنید، یک قصّه در بیاورید و روشن کنید؛ بروید در یک دبیرستان، بچّههایی که گاهی معلّمشان آنها را تشویق میکرد که بروند، گاهی مجموعهی معلّم و مدیر مخالفت میکردند که اینها بروند جبهه، و اینها با شوق فراوان میرفتند جبهه و فداکاری میکردند؛ بروید داخل مجموعههایی که جنگ را پشتیبانی میکردند، برایشان از مال خودشان، از امکانات ضعیف خودشان استفاده میکردند؛ بروید سراغ آن کسانی که جنازهی شهدا را تشییع میکردند، این مسئلهی تشییع جنازهی شهدا ماجرای عظیمی است که وقتی شهیدی یا شهیدانی وارد شهری میشدند، چه اتّفاق بزرگی آنجا میافتاد؛ اینها همه موضوعاتی است که میتواند موضوعِ محوری و مرکزی برای سینمای ما قرار بگیرد، [امّا] این کارها اتّفاق نیفتاده است. بله، ایشان(تهیه کننده فیلم) درست میگویند که ما احتیاج نداریم به اسطورهسازی. دیگران مجبورند اسطورهسازی کنند؛ یا یک مورد خاصّی را پیداکنند، صدسال، دویستسال، پانصدسال دربارهی آن حرف بزنند! مثلاً یک زنی - فرض کنید - یکجایی در دنیا یک فداکاریای کرده، اسمش را بهعنوان یک نامِ آشنای برای همهی بشریّت تبدیل کنند. ما صدها و هزارها از این قبیل زن، از این قبیل مرد، از این قبیل جوان، از این قبیل قهرمان، در داخل کشورمان داشتیم و همین دفاع مقدّس یک عرصهای بود که اینها بُروز کرد، ظهور کرد. نگذاریم این تاریخ از بین برود.
شما میبینید که این حضرات کُرهایها - من از کار اینها خوشم میآید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانهی جومونگ»، افسانهی فلان. یعنی از اوّل حساب را تسویه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یکچیزی در میآورند، یک تاریخ برای گذشتهی خودشان درست میکنند، که وقتی یک جوان کُرهای به این فداکاریها و به این شجاعتها و به این کارهای عجیب غریبِ سینمایی نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیّت زندگی خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟ بهنظر من یک قصور بزرگی - نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگی - اتّفاق افتاده است، باید جبران بشود. بهنظر من ما پنجاهسال دیگر هم بایستی دربارهی دفاع مقدّس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، برای اینکه این حادثهی عظیم را تبیینکنیم.