به گزارش اطلاعات آنلاین، از آذر ۱۳۳۸ که دوایت آیزنهاور، سی و چهارمین رئیسجمهور امریکا، به ایران سفر کرده بود تا خرداد ۱۳۵۱ که ریچارد نیکسون، سی و هفتمین رئیسجمهور امریکا، پا به تهران گذاشت، ۱۳ سال فاصله بود. در این ۱۳ سال تغییرات مهمی در سیاست داخلی و خارجی ایران رخ داده و ایران به متحدی مهم برای امریکا در منطقه بدل شده بود.
پخش مراسم استقبال از نیکسون برای ۳۵ کشور جهان
نیکسون بلافاصله بعد از سفر تاریخیاش به مسکو، که در آن به توافقی تاریخی با لئونید برژنف دست یافت، به ایران آمد تا نشان دهد رابطه با ایران تا چه حد برای امریکا مهم است. هواپیمای آبی و نقرهای نیکسون ساعت ۴ بعدازظهر سهشنبه ۹ خرداد ۱۳۵۱ بر زمین فرودگاه مهرآباد نشست در حالی که روز دوشنبه تهران هوای طوفانی و آشفتهای داشت. اما به روایت روزنامه اطلاعات، بعدازظهر ورود رئیسجمهور امریکا به همراه همسرش به تهران، پایتخت «یکی از لطیفترین روزهای بهار در چند سال اخیر خود را داشت. گرمای هوا به بیستوپنج و دودهم درجه میرسید، گرچه دقایقی قبل از ورود نیکسون باد نسبتا شدیدی میوزید، اما هنگام ورود از این باد مزاحم خبری نبود. آسمان تهران صاف، شفاف و نیلگون بود و آفتاب مطبوعی چهرهها را نوازش میداد. طبیعت، کار مستقبلین از رهبر ایالاتمتحده و بانو را تسهیل کرده بود. در این لحظات نه فقط مردم ایران بلکه مردم ۳۵ کشور دیگر جهان و منجمله ایلات متحده آماده مشاهده مراسم پرشکوه استقبال از رئیسجمهوری امریکا و بانو در تهران بودند، زیرا مراکز تلویزیونی ۳۵ کشور جهان از ایران درخواست کرده بودند جریان سفر نیکسون به ایران با استفاده از ماهوارههای مخابراتی به کشورهای آنها نیز مخابره شود و ایران نیز در پاسخ به این خواست تسهیلات لازم را فراهم کرده بود.»
اهدای کلید پایتخت و لوازم تحریر منبت به نیکسون
شاه و فرح که با هلیکوپتر به مهرآباد آمده بودند، از مهمانانشان استقبال کردند و شاه و نیکسون سوار بر یک اتوموبیل و همسرانشان سوار بر اتومبیل دیگری به سمت میدان شهیاد (آزادی) رفتند. در این میدان غلامرضا نیکپی، شهردار پایتخت، خطابهای در استقبال از نیکسون قرائت و کلید شهر تهران را به وی اعطا کرد. جز این کلید نمادین، شهردار تهران یک جعبه خاتمکاری که در آن لوازم تحریر مُنبت شامل جاپاکتی، قلمدان، جاسنجاقی، آبخشککن، دو جاقلمی، کارد مخصوص بریدن پاکت و یک زیردستی بود به نیکسون هدیه داد. نیکسون در جواب شهردار تهران گفت: «نوزده سال پیش از من و بانو نیکسون در این شهر بزرگ به دنبال یک سفر طولانی که به دور جهان کرده بودیم، استقبال شد و اکنون که بار دیگر به تهران آمدهایم، پیشرفتهایی را که در این ۱۹ سال تحت هدایت شاه ایران صورت گرفته به چشم میبینم. در مسیر خود از فرودگاه تا اینجا هزاران کودک دانشآموز دیدیم و با دیدن آنها به این فکر افتادیم که آنها آینده ایران و آینده جهان هستند.» نیکسون یک بار به عنوان معاون رئیسجمهور به ایران سفر کرده و این بار از او به عنوان رئیسجمهور امریکا استقبال عظیمی شده بود.
مذاکره بدون حضور مقامات
بعد از مراسم میدان شهیاد، نیکسون و شاه و همراهانشان به کاخ سعدآباد رفتند. در آنجا شاه و نیکسون ساعت ۵ و نیم عصر در دفتر شاه مذاکرات خود را آغاز کردند. به گزارش اطلاعات، در این مذاکرات که نزدیک به دو ساعت به طول انجامید، هیچیک از مقامات دو کشور حضور نداشتند. فردا یعنی چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۵۱، نیکسون و شاه دوباره با هم دو ساعت مذاکره کردند. بخشی از این مذاکرات خصوصی و قسمت دیگر آن با حضور هنری کیسینجر مشاور رئیسجمهوری امریکا در امور دفاعی، ژوزف سیسکو معاون وزارت خارجه امریکا و کارشناس عالیرتبه در امور خاورمیانه، جوزف فارلند سفیر امریکا در تهران، امیرعباس هویدا نخستوزیر ایران، عباس خلعتبری وزیر امور خارجه و امیراصلان افشار سفیر ایران در امریکا برگزار شد.
نیکسون چه گفت؟ شاه چه خواست؟
شاه از حسنه شدن روابط امریکا و شوروی احساس خطر میکرد، اما در کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه؛ روابط ایالات متحده و ایران در جنگ سرد» نوشته دکتر رهام الوندی، دانشیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن و مدیر گروه دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن، آمده که بنا بر یادداشتهای کیسینجر نیکسون به شاه قوت قلب داده بود که نباید از وضعیت جدید احساس خطر کند: نیکسون از شاه خواست که هدف سیاست خارجی امریکا را درک کند. وی گفت از من حمایت کن. به دتانت (Detente: دورهای که طی آن برای از بین بردن موجبات برخورد میان دو ابرقدرت شرق و غرب تلاش میشد) به چشم چیزی نگاه نکن که تو را ضعیف میکند، بلکه به چشم چیزی نگاه کن که با آن ایالاتمتحده نفوذ خود را به دست میآورد.» نیکسون به شاه دو اطمینان مهم داد؛ حمایت از او علیه جنگ پنهانیاش در کردستان عراق و دیگر فروش جتهای شکاری اف۱۴ و اف۱۵ و بمبهای هدایتشونده لیزری. به گفته این کتاب، شاه بهراستی به اسدالله علم گزافه نگفته بود که «هرچه را از نیکسون خواستم به من داد.». به رغم این حمایتهای امریکا از شاه، در انقلاب ایران هیچچیز جلوی نیروی اراده و عزم راسخ مردم را نتوانست بگیرد.
بافت یک فرش از چهره ریچارد نیکسون