ابوالفضل فاتح در قالب یادداشتی در جماران نوشت: موضوع جزایر سه گانه ی ایرانی هر دم پیچیده تر می شود. متاسفانه، اقدامات وزارت خارجه در کنترل تهاجم سیاسی و حقوقی به تمامیت ارضی کشورمان نتیجه بخش نبوده است و هر چه می گذرد، امارات گام هایی به پیش می گذارد که در مغایرت کامل با ملیت و غرور ملی ایرانیان است و چه بسا اگر بیم از قدرت نظامی ایران و پیامدهای آن نبود پیشتر هم می آمد. نگاهی به همپیمانی قدرت های جهان و ادبیات عجیب و غیر حقوقی اخیر کشورهای اروپایی، و حتی همراهی روسیه و چین نگرانی ها را دو چندان می سازد. بعید نیست، توطئه ها و یا پیش بینی هایی ورای استفاده از اتهام بزرگ «اشغال» وجود داشته باشد.
تغییرات ۵۳ سال اخیر؛
یکی از مهمترین تغییرات در ۵۳ سال اخیر آن است که به جای ایران که از فقدان عمق راهبردی و عدم توازن در بخش هایی از سیاست خارجی و نداشتن روابط حسنه با بسیاری از کشورها و قدرت ها رنج می برد، امارات اقدام به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی خود با همه ی جهان و در بالاترین سطوح کرده، «هاب اقتصادی» منطقه شده و البته ولخرجی های فراوانی نیز صورت داده تا ایده ی «پیروزی بدون جنگ» را در خصوص جزایر به پیش ببرد. امارات همزمان، در پیوند با منافع قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای، مطامع آنان را نیز برای تصفیه حساب با تهران از طریق این شیخ نشین برانگیخته است. طمع ورزی و نقشه ی دیگران برای تغییر توازن قدرت در منطقه به دلیل موقعیت استراتژیک جزایر در ژئوپیلتیک خلیج فارس و امنیت راه های دریایی پوشیده نیست.
ضرورت ملی شدن موضوع جزایر؛
حفظ جزایر از مصالح عالی و خدشه ناپذیر حاکمیت ملی ایران است. باید تدابیری تازه اندیشید و آن را اولویت ملی و همگانی دانست. این جزایر متعلق به تمام ایرانیان و تمام نسل های امروز و آتی است. منطق ایجاب می کند در حفاظت از تمامیت کشورمان، ظرفیت حداکثری ایرانیان به کاربسته شود و صرفا به وزارت خارجه یا قدرت نظامی کشور اکتفا و اتکاء نشود و آحاد ملت در پیوند با موضوع قرار بگیرند.
آسیب شناسی؛
در یک سطح، نیازمند آسیب شناسی جامع و راهبردی در مسیری که اتخاذ شده، هستیم. چه بسیار که از فقر نخبگی و دوراندیشی و کارآمدی در سیاست خارجی رنج برده ایم. می توان از دانشمند ان برجسته ی علوم و حقوق بین الملل کشورمان هر جا که هستند بدون هیچ گونه ملاحظه ی سیاسی دعوت نمود با بررسی روندهای جاری، راه برد مناسب و جامعی به حاکمیت ارائه دهند. باید اتاق فکری به گستره و ارتفاع تمام اندیشه ی ایرانیان گشود. نباید گذاشت این موضوع بیش از این پیچیده شده و بیش از این دیگران به خود اجازه دهند درباره ی حریم ارضی ایران ورود کرده و متون سیاسی و بین المللی تولید کنند.
لابی ایرانیان؛
در سطحی دیگر بهره مندی از ظرفیت (لابی) ایرانیان خارج از کشور است. ایرانیان وطن دوست و ذی نفوذ فراوانی در سراسر جهان هستند که افتخار دارند برای وجب به وجب سرزمینمان، هر چه دارند از ظرفیت علمی و سیاسی و حقوقی به میدان بیاورند. پای ایران در میان است. وظیفه حاکمیت است که صرف نظر از تفاوت های سیاسی که ممکن است بسیار هم عمیق باشد، زمینه ی بهره مندی از نفوذ (لابی) ایرانیان و مشارکت حدکثری در صیانت از تمامیت میهن را تسهیل و تدبیر کند.
سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور در جزایر؛
در سطح دیگر باید به راهبردهای میدانی اندیشید. از جمله اقداماتی که می تواند در این مسیر و در پیوند عمیق تر ایرانیان با این بخش سرزمینی به کار بسته شود، امکان سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور در جزایر سه گانه است. اگر طرح جامعی برای آبادانی این جزایر تدوین شود، بی تردید هر ایرانی داخل و یا خارج از کشور در کمال اشتیاق بخشی از این آبادانی را بر عهده خواهد گرفت تا با مشارکت او از مد رسه و جاده و پارک و هتل و امکانات گردشگری وشهری و بندری مدرن گرفته تا پیشرفته ترین مراکز و قطب های علمی و صنعتی و تحقیقاتی و.... تاسیس شود و به نوعی هر ایرانی در اقصی نقاط جهان به نوعی با این جزایر پیوند خورده و خود را در صیانت از آن شریک بداند. علاوه، می توان جزایر را «منطقه آزاد انسانی» اعلام کرد تا ایرانیان سراسر جهان در این نقطه گرد هم آیند و با یکدیگر دیدارنموده و همچنین عمق شناختی بیشتری از این نقطه استراتژیک پیدا کنند.
تجدید نظر در اولویت های سیاست داخلی و خارجی مبتنی بر حل مناقشات سرزمینی؛
اما در سطح مهم تر، خاطر داشته باشیم که سیاست خارجی آن روی سکه ی سیاست داخلی و تابعی از امنیت و توان ملی است. متاسفانه، در سیاست و امنیت داخلی راهبردهایی داشته ایم که با شکاف های چندگانه ی دولت – ملت، موجب امتیاز طلبی قدرت ها و طمع کشورهایی چون امارات شده است.
بپذیریم، از ادراک اهمیت موضوع غافل بوده ایم. بر خلاف امارات، گویی موضوع جزایر چنان که باید در صدر نظام اولویت های سیاست خارجی ایران قرار نگرفته، و طبیعی است چنین مناقشه ای صرفا با تاکید بر این نکته که «جزایر سه گانه جزء جدایی ناپذیر کشورمان است» حل نمی شود. چنان که چالش های دشوار و حل نشده ی دیگری چون آب هیرمند و تقسیم خزر و بزرگراه بین ارمنستان و آذر بایجان و میدان های مشترک نفتی در جنوب را نیز پیش روی می بینیم. قدرت سخت نیز همواره آخرین راه حل است و باید دیگر مولفه های بازدارنگی را در اولویت قرار داد و فعال نمود. زحمتی که امروز امارات برای ایران عزیز ما ایجاد نموده، محصول سی سال برنامه ریزی در سیاست داخلی و سیاست خارجی این کشور و غفلت ماست. باید، همین امروز تدابیر جامعی در اصلاح سیاست خارجی و داخلی کشور اندیشیده شود و مناقشات سرزمینی علیه کشورمان در راس مصالح و اولویت همه سیاست گذاری ها قرار گیرد، تا ان شاء الله در چند سال آتی، به تدریج آتشی که در حال شعله ور شدن است، فرو نشیند. نباید بگذاریم ایران محاصره ی چنین مناقشاتی شود. در تراز قدرت ملی و سرزمینی ایران عمل کنیم.