خبرآنلاین نوشت: استاد رکنی یزدی، اندیشمند، محقق و پژوهشگر قرآنی است. استاد رکنی طی بیش از ۵۰ سال فعالیت فرهنگی در مجامع علمی، پژوهشی و قرآنی بسیاری حضور فعال و مؤثر داشته است. از آثار وی میتوان به «آشنایی با علوم قرآنی»، «سیمای زمامداران دادگستر و ستمگر در قرآن»، «جلوههای تشیع در تفسیر کشف الاسرار»، «جبر و اختیار در مثنوی» و... اشاره کرد.
چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
استاد رکنی یزدی در گفت وگویی به پرسشی درباره عربی بودن قرآن پاسخ داده است:
در کتاب آشنایی با علوم قرآنی مبحثی در راستای معجزه سخن بیان شده است که به اعجاز قرآن کریم در زمینه سخن اشاره میکند. حال باتوجه به اینکه خداوند از همهچیز مطلع است و هیچ امری از سیطره ایشان خارج نیست؛ با توجه به شرایط زمانه و کشورهای آباد آن زمان؛ قرآن را عربی نازل کرده است. زیرا کشورهایی مانند عربستان در عصر جاهلیت به سر میبردند و خداوند میخواست که این کشورهای غیرمتمدانه را سامان بخشد و این جاهلیت را تمام کند. در آن زمان تنها عرب بود که زبان خود اهمیت بسیاری میداد و تعصبات بسیاری بر روی زبان خود داشت. خداوند در آیه ۴۸ سوره «عنکبوت» فرموده است: «وَمَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ تو هرگز پیش از این هیچ کتابی نمیخواندی و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که درصدد [تکذیب و] ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند». همچنین حافظ در ابیات خود به این نکته توجه کرده است و در یکی از شعرهای خود سروده است:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد
مورخان غربی هم به این واقعیت اعتراف کردهاند برای مثال «ویل دورانت» نوشته است: «هیچکس در این فکر نبود که وی خواندن و نوشتن بیاموزد، در آن موقع هنر خواندن و نوشتن اهمیت نداشت. به همین جهت در قبیله قریش بیش از ۱۷ تن خواندن و نوشتن نمیدانستند ... عرب پیش از اسلام خواندن و نوشتن نمیدانست، اما پس از اسب و زن و شراب، شعر را بیشتر از همهچیز دوستداشت، در میان اعراب دوران جاهلیت عالم و مورخ نبود، اما علاقه فراوان به فصاحت زبان و صحت گفتار به اشعار مختلف و متون وجود داشت». پس با توجه به اینکه اعراب به زبان خود میبالیدند و به فصاحت زبان علاقه بسیاری داشتند. پس قرآن به زبان عربی بیان شده است و خداوند، قرآن را از نوع معجزه سخن قرار داد.
زبان، انتقال فکر، گفتار و بیان است، روح و عقیده انسان است، انسان ابراز احساسات و دشمنی خود را تنها با بیان خود ارائه میکند و برای قرآن نیز باید بیانی بیمثل و مانند وجود میداشت و این زبان ریزهکاریهایی دارد که در قرآن به آن توجه شده است. پس برای فهم عمیقتر این مفاهیم، خواندن قرآن به زبان عربی اهمیت دارد. نکته مهم دیگر از نظر سیاسی این است که زبان عربی، زبان مشترک مسلمین است و فهم آن لازم است همانطور که زبان انگلیسی زبان مشترک علمی است، بدین ترتیب، زبان بیش از آنچه که تصور کنیم اهمیت دارد.
حضرت صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب شیعه مطرح هستند و بیشتر روایات دینی و فقهی ما از ایشان رسیده است. آن حضرت برای تبلیغ دین فرصت مناسبی داشتهاند، زیرا در موقعیتی قرار گرفته بودند که بین عباسیان و امویان اختلاف و نزاع بود و در حقیقت فرصتی برای ایشان پیش آمده بود که بتوانند حقایق دینی را تبلیغ کنند، چراکه ممانعت حکومت بر ایشان کمتر بود.
امام صادق(ع) طی چند روز در ایام حج که فرصتی برای مباحث دینی بین مسلمانان بوده است با یک فرد بیدین که خدا را قبول نداشت وارد یک مباحثه طولانی و در نهایت حضرت متوجه میشوند که آن فرد با بهانهگیری به دنبال نپذیرفتن حقایق است و به همین دلیل آخرین سخنی که به او میفرمایند بسیار جامع و کامل بوده است، بنابراین خوب است که همه آن سخن را به خاطر داشته باشند و در برابر منکران ارائه دهند.
لازم به ذکر است که پس از شنیدن این سخن، آن مرد منکر که متکبر بود و تکبرش اجازه نمیداد حرف حضرت را بپذیرد، آخرین ضربات را خورد و گفت: من در قلب خود احساس ناراحتی و سوزش کردم، مرا ببرید و بعد از مدتی نیز درگذشت.
این سخن از این قرار است که حضرت فرمودند: همه ما خواهیم مرد و پس از مرگ دو حال بیشتر پیش نمیآید، اگر حقیقت و آنچه پس از مرگ برای ما روی میدهد چنان باشد که شما (که کافر هستید) میگویید، یعنی حساب و کاری در کار نباشد و به اصطلاح ما پس از مرگ هیچ و پوچ شویم، در این صورت با یکدیگر مساوی خواهیم بود، چون کسی از کار ما سؤالی نمیکند، اما اگر حالت دوم پیش آمد که سؤال و جواب وجود داشت (که ما معتقدیم همین درست است) در آنجا ما رستگار میشویم و شما به عذاب ابدی گرفتار میشوید، زیرا منکر خدا و روز معاد و این موارد بودهاید و دیگر هیچ چارهای نخواهید داشت.