پنجشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۷
نظرات: ۱
۰
-
پرویز مافیا چه کسی است؟

با تلاش ماموران پلیس آگاهی تهران، پرویز مافیا سرکرده یک باند بزرگ قاچاق انسان که دستور قاچاق و گروگانگیری در تهران، افغانستان و ترکیه را می داد ‌در نقطه صفر مرزی و پیش از فرار از ایران دستگیر شد.

همشهری آنلاین نوشت: دو تاجر ایرانی به امید یک تجارت پر سود راهی افغانستان شدند اما در دام گروگانگیران ۲۰۰ هزار دلاری گرفتار شدند و آدم ربایان باج گیر تحت تعقیب اینترپل قرار گرفتند تا اینکه چند روز قبل یکی از تاجران وقتی در صفحه حوادث روزنامه همشهری، خبر دستگیری گروگانگیران بین المللی به ریاست پرویز مافیا را خواند، متوجه شد که آنها همان گروگانگیران باج گیر هستند.

این دو تاجر ایرانی دیروز راهی دادسرای جنایی تهران شدند و دو نفر از گروگانگیران را شناسایی کردند اما آنها چطور به دام آدم ربایان حرفه ای و خشن که نقشه اخاذی ۲۰۰ هزار دلاری در سر داشتند، گرفتار شدند؟

 شروع ماجرا


همه چیز در این پرونده در سال ۱۴۰۰، از تماس یک فرد افغان با شرکتی که در زمینه فروش محصولات صنعتی در تهران فعالیت داشتند شروع شد.

یکی از روزهای خرداد ماه همان سال، مرد افغان خودش را تاجری سرشناس معرفی کرد و گفت که می‌خواد با مدیر واحد صادرات شرکت که مشاور مدیرعامل هم بود صحبت کند و در خصوص محصولات شرکت و چگونگی خرید سوالاتی بپرسد.

مدیر واحد صادرات توضیحاتی در خصوص محصولات ارائه کرد و گفت که تا پیش از کرونا خودش برای فروش محصولات به خارج از کشور سفر می کرد اما حالا بیشتر فروش‌هایشان اینترنتی است و مبادلات ارزی هم از طریق صرافی ها انجام می شود.

آقای مدیر به خیال اینکه مرد افغان یک تاجر سرشناس است با او وارد معامله کاری شد. مرد افغان مدعی بود که می خواهد دو میلیون دلار سرمایه گذاری کند.

همین باعث شد تا آقای مدیر به همراه فرد دیگری برای انجام معامله راهی افغانستان شوند اما آن دو نفر خبر نداشتند که مرد افغان نقشه ای در سر دارد.
 

شکایت


چند روز بعد از سفر دو مرد ایرانی به افغانستان، خانواده های آنها راهی اداره پلیس آگاهی تهران شدند و گزارش ربوده شدنشان را اعلام کردند.

آنها می گفتند که مردان ربوده شده چند بار با آنها تماس گرفته و درخواست پول کرده‌اند و پس از آن نیز آدم‌ربایان تهدید کرده‌اند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، گروگان‌ها را خواهند کشت.

با این شکایت بررسی‌های پلیسی در این پرونده آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ۲۱ روز گروگان‌ها آزاد شدند.
 

در مرز ایران


دو مرد پیراهن سفید خود را بالا گرفته و فریاد می زدند کسی تیراندازی نکند ما ایرانی هستیم.

آنها به سربازهایی که در برجک دیده بانی مرز ایران و افغانستان بودند گفتند که در افغانستان گروگان بودند به سختی خودشان را به مرز رسانده‌اند.

آنها وارد خاک ایران شدند و در حالی‌که اشک می‌ریختند از جزئیات روزهای سختی گفتند که بر آنها گذشته بود.

۲گروگان ایرانی مقابل پلیس قرار گرفتند و یکی از آنها گفت: مرد افغان که با شرکت ما تماس گرفته بود، خودش را حفیظ و یک تاجر سرشناس معرفی کرد.

عکس‌هایی که در پروفایلش می‌گذاشت او را در کنار تجار سرشناس افغان نشان می‌داد. از سوی دیگر اطلاعات کاملی در زمینه تجارت داشت. همه اینها باعث شد که به او اعتماد کنم.

وی ادامه داد: ارتباط من با او ادامه داشت تا اینکه یک پیشنهاد وسوسه انگیز داد و مدعی شد که قصد سرمایه‌گذاری دو میلیون دلاری دارد.

من که به او اعتماد کرده بودم با یکی از همکارانم تماس گرفتم و قرار شد با حفیظ در زمینه خرید و فروش دارو کار کنیم.

پس از آن راهی افغانستان شدیم، چون حفیظ می‌گفت که نفوذ زیادی دارد و یک روز باید با هم نزد وزرای افغان برویم و روز دوم به کنسولگری ایران در افغانستان تا کارهای اداری را انجام بدهیم.

مرد تاجر گفت: حفیظ برای ما بلیط هواپیما گرفت و ما به مشهد رفتیم و بعد با تاکسی به مرز دوغارون و از آنجا سوار خودرویی شدیم که او فرستاده بود.

راننده حرکت کرد تا اینکه وارد یک جاده فرعی شد. می‌گفت که جاده اصلی در دست طالبان و عبور از آنجا خطرناک است.

بعد از ما خواست که سرهایمان را پایین بگیریم تا کسی ما را نبیند. کمی جلوتر متوجه شدیم که همه اینها نقشه است.

خودروی سفید رنگی پشت سر خودروی ما حرکت می‌کرد و وقتی خودروی ما در جایی خلوت توقف کرد، سرنشینان خودروی سفید که اسلحه کلاشینکف و کلت داشتند به سمت ما آمدند.

وحشت کرده بودیم و زبانمان بند آمده بود. آنها تمام وسایل و دلارهایمان را گرفتند. بعد چشمانمان را بستند و سوار بر ماشین کردند.

وی ادامه داد: پس از طی مسافتی ما را به داخل خانه ای بردند و در اتاقی زندانی کردند.

مردان گروگانگیر تهدید کردند که باید ۲۰۰ هزاردلار جور کنیم در غیراینصورت جانمان را می گیرند یا اینکه ما را به داعشی ها می‌فروشند.

می گفتند باید با خانواده هایمان تماس بگیریم و بی‌آنکه ماجرا را لو بدهیم درخواست پول کنیم. در تمام مدتی که گروگان آنها بودیم پاهایمان با زنجیر به لوله‌ای بسته بودند.

در تمام ۲۴ ساعت نگهبان داشتیم و هرکس وارد اتاق می شد یا چشمانمان را می بستند تا چهره کسی را نبینیم و یا خودشان نقاب می زدند.

گروگانگیران ۲۰۰ هزاردلار می خواستند تا اینکه با صحبت، خواهش و تمنا راضی به ۱۲۰ هزاردلار شدند. آنها از ما خواستند تا فردی مطمئن را به آنها معرفی کنیم که از طریق او پول به افغانستان منتقل شود.

هر فردی را معرفی می کردیم مورد ارزیابی قرار می دادند تا اینکه در نهایت کارگری افغان که سالها قبل در خانه مادربزرگم کار می کرد انتخاب شد.

ما از طریق دوستان و آشنایان ۱۲۰ هزاردلار را تهیه کرده و از طریق رابط افغان به دست گروگانگیران رساندیم.

وقتی دلارها را گرفتند بین خودشان شیرینی پخش کردند و قرار ما این بود که بعد از گرفتن دلارها ما را تحویل کارگر افغان بدهند اما زیر قولشان زدند. دوباره چشم هایمان را بستند و در صندوق عقب ماشین گذاشتند.

۲۰ دقیقه بعد توقف کرده و گفتند این مسیر را بروید تا به مرز ایران برسید.

به ما گفتند مراقب باشید راه خطرناک و پر از داعشی و نیروهای طالبان است. نمی دانید چطور از آن مسیر عبور کردیم.

همه‌اش دلهره داشتیم و با شنیدن کوچکترین صدایی پشت بوته ها پنهان می شدیم. در نهایت بعد از یک ساعت پیاده روی برجک‌های دیده بانی ایران را دیدیم و وقتی به خاک ایران رسیدیم، فریاد زنان درخواست کمک کردیم و هموطنانمان به دادمان رسیدند.
 

۳ سال بعد؛ صبح سه شنبه

دو تاجر ایرانی صبح روز سه شنبه سی ام مرداد ماه قدم در دادسرای جنایی تهران گذاشتند و اظهارات تازه ای را مطرح کردند.

یکی از آنها گفت: از شکایت ما ۳ سال گذشت و اگرچه متهمان تحت تعقیب اینترپل قرار گرفته بودند اما ردی از آنها به دست نیامده بود تا اینکه من چند روز قبل، در محل کارم روزنامه همشهری را برداشتم و خواندم.

من طرفدار صفحه حوادث هستم و از روزی که به دام گروگانگیران خشن افتادم، علاقه ام به خواندن صفحه حوادث بیشتر شده بود. چند روز قبل دیدم که خبر دستگیری گروگانگیران بین المللی به ریاست پرویز مافیا چاپ شده است.

اعضای باند اهل کشور افغانستان بودند که من دونفرشان را شناختم؛ ‌همان هایی بودند که ما را شکنجه می دادند.

متهمان گفته بودند که فردی به نام پرویز مافیا رئیسشان بوده است. ما در مدتی که در افغانستان، ‌گروگان بودیم شاید یکی دو مرتبه اسم پرویز را از زبان گروگانگیران شنیده بودیم.

ما مطمئن هستیم مردان افغانستانی که ۴ جوان تاجیکستانی که رویای سفر به کشور آمریکا را داشتند به تهران کشانده و ده روزی آنها را گروگان گرفته و دست به اخاذی چند هزار دلاری از خانواده هایشان زده بودند، ‌همان هایی هستند که نقشه کشیدند تا ما را گروگان بگیرند و دست به اخاذی بزنند.

این دو تاجر، دو نفر ازمتهمان دستگیر شده را نیز شناسایی کرده اند و با این حال تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
 

بازداشت پرویز مافیا در نقطه صفر مرزی


اگرچه ماموران پلیس آگاهی تهران چند روز قبل ۶ نفر از گروگانگیران را دستگیر کردند اما پرویز مافیا سرکرده باند همچنان فراری بود.

اعضای باند قاچاقیان انسان، ‌ ۴ مرد تاجیکستانی که قرار بود به آمریکا مهاجرت کنند را در ایران ربودند. آنها قصد اخاذی ۶۰ هزار دلاری از خانواده گروگان را داشتند و موفق شدند از دو نفرشان پول بگیرند.

آنها طعمه هایشان را به خانه باغی در ملارد کشانده بودند و در آنجا شکنجه شان می دادند. حتی فیلم هایی از شکنجه گروگان ها تهیه کرده و برای خانواده هایشان ارسال می کردند و به دنبال ارسال این فیلم ها بود که خانواده گروگان های تاجیکستانی راهی ایران شدند و به طرح شکایت پرداختند.

با شکایت خانواده گروگان های تاجیکستانی و تشکیل پرونده در دادسرای جنایی پایتخت، گروهی از کارآگاهان اداره آگاهی تهران با انجام تحقیقات گسترده و تلاش شبانه روزی توانستند پس از گذشت ۱۰ روز، ‌مخفیگاه گروگان ها را شناسایی و آدم ربایان را دستگیر و گروگان ها را نجات بدهند.

اما سرکرده گروه پرویز مافیا فراری بود که اقدامات اطلاعاتی گسترده توسط ماموران اداره آگاهی تهران ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل وی در نقطه صفر مرزی دستگیر شد.

پرویز مافیا قصد داشت قاچاقچی از ایران خارج شود و به ترکیه برود اما با هوشیاری کارآگاهان دستگیر شد. تحقیقات در این پرونده برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر از سوی پرویز مافیا و نوچه هایش ادامه دارد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۶۷۶ع۵۶۷ IR ۱۷:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
    بخدا ک اینا هق دارن عدام بشن ک دیگ کسی جرعت نکن هم چنین کاری کن

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی