دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۰
نظرات: ۰ |
۰
برگی از تاریخ| ماجرای خودکشی دسته جمعی گارد محافظ مصدق چه بود؟
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

دو تن از افسران وفادار دکتر مصدق که تا لحظه آخر در کنارش بودند و شجاعانه تا آخرین نفس برای حفظ جان او از خانه دفاع کرده بودند در گفت‌وشنودی اختصاصی با اطلاعات اسرار تازه‌ای از حوادث ۲۵ تا ۲۸ مرداد را فاش کردند.

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، «ساده‌ترین کودتا» عنوانی است که طراح اصلی کودتا یعنی کرومیت روزولت برای اتفاقات ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ به کار برد. چرا که به گفته محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران، سیا کمتر از ۷۰ هزار دلار برای این کودتا هزینه کرده بود.

پهلوی دوم در مصاحبه ای گفته بود اگر کشوری بتواند با کمتر از ۷۰ هزار دلار کودتایی را در کشور دیگری راه اندازی کند به راحتی با هزینه کرد چند میلیون دلار می تواند بر کل دنیا حکومت کند.

۷۱ سال از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ زمان می گذرد. کودتایی که روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۸ برای نخستین بار بخشی از ابعاد آن را منتشر کرد.

 این روزنامه با انتشار مصاحبه طراح اصلی این کودتا یعنی «کرومیت روزولت» پرده از راز آمریکایی بودن آن بر می دارد.

روزنامه اطلاعات در ۲۸ مردادماه سال ۱۳۵۸ نوشت: امروز ۲۸ مردادماه، ۲۵ سال از کودتای  خائنانه ۲۸ مردادماه می  گذرد. کودتایی که به گفته طراحان آمریکائی آن، «ساده‌ترین کودتا» نام گرفته بود و از آن پس در سرنوگونی رژیم‌های مردمی و حکومت های ملی به عنوان یک «الگوی موفق» مورد استفاده قرار گرفت.

کودتای ۲۸ مرداد که ثمره شرر بار آن به صورت یک حکومت سیاه خودکامه ۲۵ ساله بر ملت ایران سیلی زد، چنان آسان نصیب امپریالیسم جهانخوار و شرکت های بزرگ نفتی شد که به نوشته روزنامه آمریکائی لوس آنجلس تایمز پیاده کردن و به انجام رساندن آن فقط سه هفته طول کشید

«کرومیت روزولت» نوه تئودور روزولت رییس جمهوری اسبق آمریکا، مغز متفکر و بازیگر اصلی ماجرای ۲۸ مرداد که در تمام مدت پیاده کردن نقشه کودتا با گذرنامه جعلی در تهران به سر می برد و با همکاری نزدیک شاه مخلوع سرلشگر زاهدی و اردشیر زاهدی مقدمات کار را فراهم می کرد در مصاحبه با «لوس آنجلس تایمز» وجود افسران مصدقی را یکی از مشکلات اصلی اجرای کودتا معرفی کرد و گفت:

تمام مشکل ماموریت ما در این بود که یک قشر کوچک از افسران ارتش را که مصدق وارد دستگاه کرده بود و آنها مخالف شاه بودند و خطر جدی نیز همان ها بودند کنار بگذاریم و به اصطلاح آنها را از صحنه خارج کنیم.

خارج کردن افسران وفادار دکتر مصدق از صحنه زیاد طول نکشید و به گفته طراح کودتا در سه روز این کار انجام گرفت. ولی آندسته از افسران مصدقی که در پست های حساس باقی مانده بودند با همه صمیمیت و صداقتی که داشتند، به علت عدم هماهنگی کامل بین آنان، و خیانت و دو دوزه بازی کردن برخی از رفیقان نیمه راه موفق به بهره گیری از کلیه امکانات خود در مقابله با کودتاگران نشدند و در نتیجه نقشه خائنانه کودتا به شکلی که حتی برای طراحان آن نیز غیر قابل باور بود موفق شد.

کرومیت روزولت بعدها اعتراف کرد که از محل اقامت کوهستانی خود در شمال تهران شروع به شوراندن و کشاندن افسران و نظامیان طرفدار شاه به خیابان ها کردم و اینها بودند که جمعیت تجهیز شده از ماموران را در خیابان ها حمایت کردند و قدرت را به دست گرفتند.

به هر حال با آنکه ۲۵ سال از کودتای ۲۸ مردادماه می گذرد به علت اختناق و سانسور شدید رژیم خودکامه هرگز اسرار پشت پرده این حادثه شوم از زبان قهرمانان اصلی آن فاش نشد و برای ثبت در تاریخ مدرن مکتوب نشد. خارجیانی چند مانند «کرومیت روزولت» کارگردان اصلی ۲۸ مرداد اسرار خارجی کودتا را در یادداشت های خصوصی و مصاحبه برملا کردند.

ولی در اولین سالگرد این کودتای شوم در عصر جمهوری اسلامی دو تن از افسران وفادار دکتر مصدق که تا لحظه آخر در کنارش بودند و شجاعانه تا آخرین نفس برای حفظ جان او از خانه دفاع کرده بودند در گفت‌وشنودی اختصاصی با اطلاعات اسرار تازه‌ای از حوادث ۲۵ تا ۲۸ مرداد را فاش کردند.

گفتنی است که این دو افسر شریف که فرمانده محافظان دکتر مصدق بودند پس از دستگیری و شکنجه و حبس هرگز از آرمان مصدق و راه ملت دوری نجستند و در اوج مبارزات ضد طاغوتی مردم نیز همه جا همگام و همراه نیروهای انقلابی بودند. هم اکنون داورپناه به عنوان رابط وزارت دفاع و نیروهای زمینی و دکتر موسی مهران (فشارکی) در پست معاونت وزارت دفاع در خدمت انقلاب هستند.

سروان داور پناه پس از تشریح حوادثی که به وقایع ۲۵ تا ۲۸ مردادماه منجر شد، گفت:

چند روز قبل از ابلاغ فرمان عزل نخست وزیری دکتر مصدق قرائن و اوضاع و احوال شهر نشان می داد که حوادثی در شرف وقوع است تا اینکه یک شب قبل از ۲۵ مرداد از طرف سرگرد فولادوند افسر گارد تلفنی به اقای عباس فربود منشی مخصوص دکتر مصدق شد که پس از ملاقات این دو معلوم شد شاه مخلوع شخصا کودتایی را علیه مصدق رهبری می کند. روز پیش از آن نیز روزنامه شهباز توطئه نافرجام کودتائی را از طرف گارد شاهنشاهی خبر داده بود که به علت مسدود بودن راه های منتهی به سعدآباد توسط واحدهای وفادار به دکتر مصدق به فرماندهی سرهنگ ممتاز فرمانده تیپ کوهستانی و سرهنگ شاهرخ فرمانده تیپ زرهی عقیم مانده بود.

پس از مطالعه مطالب شهباز  مطلب را با سرهنگ ممتاز که ضمن فرماندهی تیپ سه کوهستانی، حفاظت منطقه غرب تهران من جمله خانه «۱۰۹» را به عهده داشت در میان گذاشتم و قرار شد برای تقویت واحد ۶۰ نفری مستقر در منزل نخست وزیر «۱۰۹» گروهان آماده مستقر در جمشید آباد به کلانتری یک نزدیک خیابان کاخ منتقل شود حالا شب مرداد است، حوالی ساعت ۱۱ شب، آقائی به نام آشتیانی به منزل دکتر مصدق تلفنی اطلاع داد که در خیابان سرو صدای تانک و کامیون به گوش می رسد و ممکن است کودتائی در شرف وقوع باشد. دکتر مصدق مرا احضار کرد و در مورد مراقبت بیشتر از آن منطه دستوراتی دادند و فرمودند شخصا علاوه بر ماموریت نظامی پای تلفن بنشینید و اگر کسی با من کار داشت وصل کنید. قبلا این کار را تلفنچی می کرد.

در این وقت دو واحد تقویتی در اطراف خیابان کاج مستقر بود یکی به فرماندهی ستوان دوم علی اشرف شجاعیان در چهار راه حشمت الدوله دیگری به فرماندهی سروان شیرازی افسر زرهی مستقر در چهار راه کاخ شاه که چون بقیه ماجرا مربوط به آقای سروان فشارکی دکتر مهران فعلی است بهتر است خودشان تعریف کنند.

فشارکی (مهران): پس از تلفن اقای آشتیانی من برای بازدید از واحدهای مستقر در اطراف خیابان با جیپ به سمت خیابان شاه حرکت کردم. با اینکه ساعت نیمه شب بود، حوالی خیابان شاه، سروان کاووسی و مرعشی را دیدم که سرگرم قدم زدن هستند با آن‌ها سلام و علیک کردم و پرسیدم این وقت شب اینجا چه کار می‌کنید؟ گفتند داریم قدم می زنیم چون کم و بیش از سوابقشان اطلاع داشتم مشکوک شدم و به سرعت به طرف خیابان کاخ شاه رفتم تا ببینم چه خبر است. در آنجا با صحنه غیر منتظره‌ای روبرو شدم دیدم عده ای از افسران گارد جمع هستند. حضور این عده در آن موقع شب بیشتر مرا مشکوک کرد به خصوص که افسران گارد به محض مشاهده من به طرفم آمدند. چون احساس کردم قصد دستگیری مرا دارند، از آنجا دور شدم و با وجودیکه چند افسر گارد با دو اتومبیل به تعقیب من پرداختند موفق شدم خودم را به منزل «۱۰۹» مقر نخست وزیری برسانم و مراتب را به سرهنگ ممتاز و سروان داورپناه گزارش دادم.

از طرف دیگر در مقارن این احوال ستوان شجاعیان گزارش داد که سرهنگ نصیری به اتفاق ۶ نفر افسر، ۴ کامیون سرباز و دو دستگاه زرهپوش به چهار راه حشمت الدوله آمدند و می گویند نامه ای برای نخست وزیر دارند. بلافاصله مراتب به استحضار دکتر مصدق رسانیده شد. نخست وزیر ماجرا را  تلفنی به تیمسار ریاحی رئیس ستاد دستور داده شد فقط سرهنگ نصیری و ۶ افسر همراه او که همگی مسلح به مسلسل «ب-پ-ث» بودند به جلوی منزل نخست وزیر هدایت شدند و کامیون های سرباز و زره پوش ها در همانجا بمانند.

داور پناه: ماجرای عصبانیت و بدگویی سرهنگ ممتاز به سرهنگ نصیری هم جالب است. به دنبال دستوری که به ستوان شجاعیان داده شد. سرهنگ ممتاز به طرف چهارراه حشمت الدوله حرکت می کند و وقتی به سرهنگ نصیری می رسد با عصبانیت سرش داد می زند که نامرد آمدی همکارت را بکشی و بعد تفی به صورت او انداخت. قبل از اینکه نصیری و افسران همراهش را به خانه نخست وزیر بیاورند. چون می دانستیم مسلح هستند. برای اینکه غافلگیر نشویم من و سروان فشارکی و سرهنگ علی دفتری با ده نفر گروهبان مسلح به مسلسل پشت در  ایستادیم و به محض اینکه نصیری و همراهانش وارد خانه شدند آنها را محاصره و خلع سلاح کردیم. قیافه های بهت زده و زنگ باخته نشان می داد  که هرگز منتظر نبودند با چنین صحنه ای روبرو شوند چون به طوریکه بعدها معلوم شده قرار بود طبق نقشه کودتا مقارن با حرکت سرهنگ نصیری به طرف منزل دکتر مصدق برای ابلاغ عزل فرمان نخست وزیری واحدهایی به فرماندهی سروان اکبر زند و سروان حبیب بلالی افسران تیپ قصر با یک گروهان به فرماندهی سرهنگ فرهنگ خسروپناه فرمانده هنگ تیپ سه کوهستانی به ریاست سرهنگ ممتاز و سرهنگ زند کریمی رئیس ستاد تیپ سه کوهستان به ریاست سرهنگ ممتاز با همان گروهان مستقر جلوی کاخ هریک برنامه هایی اجرا کنند و واحد تحت فرماندهی و ستوان شجاعیان که ظاهرا همدست  کودتاچیان و در حقیقت عضو سازمان نظامی حزب توده بود مامور از بین بردن ما افراد گارد محافظ خانه مصدق بود.

دستور بازداشت نصیری

نصیری گفت من حامل نامه از طرف شاه برای نخست وزیر هستم، سرهنگ دفتری نامه را گرفت و به سرهنگ نصیری گفت بروید چهارراه حشمت الدوله و منتظر جواب باشید.

دکتر مصدق که به خواب رفته بود را بیدار کردیم و نامه را به او دادیم. مصدق با همان لباس مخصوص و راحتی روی تخت نشسته بود نامه را باز کرد خواند.

پشت پاکت رسید نامه را داد تا به سرهنگ نصیری بدهیم. ساعت تقریبا نیم ساعت پس از نیمه شب بود. دکتر مصدق بلافاصله تلفنی با سرتیپ ریاحی که در ستاد ارتش سرگرم کار بود مذاکراتی انجام داد بعد به ما گفت سرهنگ نصیری را بازداشت کنید. و به ستاد ارتش ببرید. سرهنگ ممتاز نصیری را سوار یک جیب کرد و به سرهنگ زند کریمی گفت او را به ستاد ارتش ببرد. سرهنگ زند کریمی افسر مرئوس ممتاز که خود از همدستان کودتاچیان بود گفت به تنهایی قادر به انجام این ماموریت نیست بهتر است عده ای گروهبان به او بدهند.

پس از مذاکرات تلفنی دکتر مصدق با تیمسار ریاحی و دستگیری و اعزام سرهنگ نصیری به ستاد بلافاصله به گارد محافظ منزل مصدق دستور داده شد تا تحت فرماندهی سرهنگ ممتاز کلیه سربازان و زره پوشان همراه نصیری را خلع سلاح کنند. چون احتمال درگیری مسلحانه می رفت. اما وقتی برای خلع سلاح سربازان رفتیم، همه فرار کرده بودند.

ماجرای دستگیری و خودکشی دسته جمعی دکتر مصدق و ۲۳ تن از یارانش چه بود؟

سروان داورپناه فرمانده گارد محافظ منزل دکتر مصدق در مورد مقاومت و تسلیم گارد محافظ می گوید: بعد از اینکه گارد ۶۰ نفری منزل مصدق تا آخرین نفس با مهاجمان مقابله کردند وقتی من و سروان فشارکی دیدیم که مقاومت بی فایده است خدمت اقای دکتر مصدق رسیدیم و پیشنهاد کردیم خانه را ترک کنند. دکتر مصدق گفتند دیگر دست از مقاومت بردارید و با ملحفه پرچم درست کنید تا مهاجمان دست از کشتار بردارند این کار را کردیم ولی فایده ای نداشت چون شلیک گلوله از باغ اصل چهار به خانه ۱۰۹ لحظه ای قطع نمی شد و درست در لحظه ای که بحث بر سر این بود که آنجا بمانیم و تسلیم شویم یا تغییر محل دهیم یک گلوله توپ دیوار اتاق را شکافت و از دیوار مقابل خارج شد.

خوشبختانه گلوله ماسوره نداشت و منفجر نشد و الاهمان گلوله برای قتل عام ۲۳ نفر که در آن لحظه در اتاق حضور داشتند کافی بود. پس از اینکه کلیه راه های تسلیم و مقاومت و تغییر محل بررسی شد و به نتیجه ای نرسید مرحوم نریمان پیشنهاد خودکشی دسته جمعی را کرد که همه قبول کردند ولی وقتی به سراغ اسلحه رفتیم دیدیم هیچ فشنگی نداریم و جز دو هفت تیر کوچک دکتر مصدق و نریمان که ۱۲ عدد فشنگ داشت اسلحه گرمی نداشتیم با این ترتیب پیشنهاد خودکشی دسته جمعی نریمان انجام نشد و نقشه تغییر محل اجرا شد.

نظر شما چیه؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

جدیدترین‌ها

پربحث‌ترین

آخرین مطالب