چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۹
نظرات: ۰
۰
-

با ۴۰ درصد مشارکت هم رئیس جمهوری انتخاب می‌شود و از همان اختیار و قدرتی برخوردار است که دیگری با مشارکت ۸۰ درصدی به کرسی ریاست رسیده است. حتی اگر در دو سه دوره قبلی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به بهانه عدم امکان انتخاب مناسب، انگیزه کمتری برای حضور در عرصه برای عده‌ای وجود داشته حال، اما باید انگیزه‌مند در صحنه حاضر شوند و قدرت اراده خود را نشان دهند.

فتح الله جوادی: همه آنها که گمان می‌کنند شرکت در انتخابات فایده‌ای ندارد و فقط نمایشی برای مردمسالاری است، بهتر است به تغییراتی که در دوره‌های مختلف حاکمیّت اجرایی رؤسای جمهوری در کشور به وجود آمده، به‌ویژه به شاخص‌های اقتصادی و آمارهای بانک مرکزی و مرکز ملی آمار مراجعه کنند که در همین ساختار و با وجود همه نقدهایی که به نحوه حکمرانی و ساختار آن دارند (درست یا نادرست) شاهدش بوده‌ایم. آیا روند امور در همه دولت‌ها یکسان بوده است؟ اتفاقاً قدرت رئیس جمهوری در همین ساختار، کم نیست؛ همانطور که نقش مجلس و پارلمان هم. می‌توان با مراجعه به نمایه‌ها و آمارهای مختلف در دوران‌ مختلف این تغییرات را دید.

به گمان من با تجربه‌ای که از حاکمیّت یکدست به دست آمده، همگان حتی در سطح بالای نظام به این نتیجه رسیده‌اند که خالص‌سازی و حکومت یکدست، راهکار کارآمدی برای اداره کشور نیست؛ چرا که موقعیت و شرایط و امکانات کشور هم به گونه‌ای نیست که بتوان بدون مشارکت حداکثری و کمک گرفتن از تمامی ظرفیت‌های انسانی و فکری و مادی جامعه، برابر بحران‌هایی که ملک و ملّت با آن روبروست مقابله و آنها را به درستی مدیریت کرد.

نوع انتخاب شورای نگهبان هم مؤیّد فهم بهتر این گزاره در شرایط فعلی است که امکان حضور بیشتر و مشارکت افزون‌تر را فراهم سازد. شاید بگوییم افراد بیشتری هم هستند که می‌توانستند در این فهرست باشند تا سبد انتخاباتی جذاب‌تر و پررنگ‌تر و متنوع‌تری پیش‌رویمان باشد.

قطعاً تعداد افراد شایسته‌ای که می‌توانستند در این فهرست قرار گیرند محدود به همین 6 کاندیدا نیست، اما مهم این است که همین افراد هم نمایندگان بخش قابل توجهی از گروه‌ها و احزاب و گرایش‌های فکری و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه هستند که می‌توانند مورد گزینش قرار گیرند. 

بخشی از مشکلاتی که جامعه دچار آن است اتفاقاً محصول عدم شرکت در انتخابات است که باعث می‌شود آنها که از حضور حداقلی مردم با شوق و ذوق استقبال می‌کنند، راحت‌تر به کرسی قدرت برسند. حال وقتی فرصت انتخاب بهتر پدید آمده چرا باید قهر کرد و آنها که قهر را یک مبارزه مدنی تفسیر می‌کنند باید به این هم بیندیشند که آیا نتیجه قهر آنان ثمری در برداشته یا آنها را که اتفاقاً از این قهر استقبال می‌کنند به منزل مقصود رسانده است؟

با 40 درصد مشارکت هم رئیس جمهوری انتخاب می‌شود و از همان اختیار و قدرتی برخوردار است که دیگری با مشارکت 80 درصدی به کرسی ریاست رسیده است. حتی اگر در دو سه دوره قبلی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به بهانه عدم امکان انتخاب مناسب، انگیزه کمتری برای حضور در عرصه برای عده‌ای وجود داشته حال اما باید انگیزه‌مند در صحنه حاضر شوند و قدرت اراده خود را نشان دهند.

کشور بی‌تردید نیازمند تحول در نحوه حکمرانی و اصلاح ساختارهایی است که عامل به وجود آمدن بحران‌ها و ابربحران‌ها به حساب می‌آیند. به ویژه در حوزه اقتصاد و رفع ناترازی‌های وحشتناک به جراحی‌های سخت محتاج است؛ از بحران محیط‌زیست و فرونشست گرفته تا ناترازی نظام بانکی، ناترازی منابع و مصارف بودجه، ناترازی نظام بانکی، ناترازی نگران‌کننده صندوق‌های بازنشستگی، ناترازی انرژی که کاملاً به مرزهای خطر رسیده است.

در کنار اینها رشد فاصله‌های طبقاتی که هیچ نسبتی با عدالت ندارد، توزیع ناعادلانه ثروت و فرصت، یارانه‌های ناعادلانه و توزیع وحشتناک رانت‌ قانونی و غیرقانونی که هر دو فساد آمیزند، تورم مزمن که چسبندگی عجیب و غریبی یافته و در پنج، شش سال اخیر از متوسط 40 درصد پایین نیامده که در تاریخ ایران بی‌سابقه است، مشکل پنهان استهلاک سرمایه در کشور، استمرار وابستگی به نفت و انرژی‌های فسیلی که آینده روشنی برایش نیست و رفته رفته باید با آن خداحافظی کرد و مشکل جوانان و امید به آینده، مهاجرت نخبگان، ازدواج، مسکن و ... همه اینها نیازمند توجه و تغییر در نحوه فهم و مدیریت آنها و اصلاحات ساختاری است که رئیس جمهوری و تیم اجرایی او نقشی مهم در این امر دارند. امید اینکه در سالی که نام تأکید بر مشارکت مردم بر پیشانی خود دارد، شاهد مشارکت حداکثری در این امر مهم باشیم.   

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی