عصر ایران نوشت: "توماس فریدمن"، روزنامهنگار و پژوهشگر سیاسیِ بنام در این مقالۀ تفصیلی از افول سیاسی و اجتماعیِ ایالاتمتحده سخن گفته و به مخاطراتِ رویکارآمدن ترامپ پرداخته است. جان کلام او این است که جامعه مانگروها یا «حرا» (اکوسیستم مراقبتی) هایش را از دست داده و فاقد لنگرگاهی ایمن برای رشد و تکوینِ بسامان شده است. فریدمن میگوید: «اکنون فاقد حراهایی هستیم که روزگاری سبب انسجام جامعه میشد؛ حراهایی مثل نظم، مسئولیتپذیری، حجبوحیا، عقلانیت، مدنیت و التزام به قانون» و از "داو سیدمن" نقل میکند که: «هیچچیز برای دموکراسیِ پویا و جوامع سالم، مخربتر از این نیست که رهبران رسمی و مقتدر، بیاخلاقی پیشه کنند.» بخش دوم این مقاله که به صورت مستقل ارایه می شود به قرار زیر است:
ترامپ نظام ارزشی ما را به نقطۀ فروپاشی سوق میدهد و جامعه را از دروغ و فساد میآکند تا اعتماد مردم را جلب کند. حقیقت بهزعم او همان چیزی است که او میگوید؛ غافلازآنکه جامعه بهسانِ طبیعت است و اگر درختان حرایش را از دست دهد، گلولای زیادی سرازیر می شود و در پایان همهچیز بر باد میرود.
وارونه آویزانکردنِ پرچم ایالات متحده، اقدامی که علیالقاعده باید نگرانکننده و ناشی از سرکشیِ قانونی باشد، از سوی حامیان دونالد ترامپ (در اعتراض به محکومیت رئیسجمهور سابق در محاکمۀ او در مورد حقالسکوت) بهکرات صورت گرفت.
حامیان برجستۀ ترامپ مانند "مارجوری تیلور گرین" (نمایندۀ ایالت جورجیا) و "مایکل فلین" (مشاور سابق امنیت ملی) بلافاصله پسازآنکه هیئتمنصفۀ نیویورک ترامپ را گناهکار تشخیص داد، تصاویری از پرچمهای وارونه را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند. فلین که ژنرال سهستاره و بازنشسته است، در حمایتگری تا جایی پیش رفت که عکس پروفایل توییترش را به پرچم وارونه تغییر داد. تا روز جمعه، حسابهای شبکههای اجتماعیِ طرفداران ترامپ مملو از تصاویر پرچمهای وارونهآویزانشده در ایوانها و چمنزارهای سراسر کشور بود. حتی بنیاد هریتیج (که اندیشکدهای محافظهکار است)، تصویری منتشر کرد که به نظر میرسید پرچم را به صورت واژگون بر فراز مقر اصلیاش در واشنگتندیسی آويخته است.
ایستگاه خبری محلی KTLA گزارش داد که در کالیفرنیا، دهها پرچم آمریکا (که در بیرون از کتابخانهای در مونروویا در شهرستان لسآنجلس برای بزرگداشت روز یادبود قرار داده شده بود)، در شب پنجشنبه وارونه شد.
معلوم نیست چهکسی مسئول این شیرینکاری بوده است. «مردم بسیار شگفتزده شدند که دیدند یکنفر پرچمهایی را که به افتخار جانبازان برپا شده بود، وارونه کرده است. در سريال معروف «خانۀ پوشالی» هم پرچم وارونۀ ايالات متحده آمريکا نشان داده میشود و صداي افرادی به گوش میرسد که متن تعهد تابعيت آمريکا را قرائت میکنند.
ششم ژانویۀ 2021، پرچمهای وارونه در دست اوباشی که به ساختمان کنگره حملهور شدند تکان میخورد. «مسئولیتپذیری» یکی دیگر از حراهای حیاتی است و بهویژه در بین کسانی که سوگند یاد کردهاند، در حال ازبینرفتن است. قبلاً چنین بود که اگر امتیاز خدمت به عدالت در دیوان عالیِ ایالات متحده را در اختیار داشته باشید، در سرکشترین رؤیاهایتان هم پرچم وارونۀ آمریکا را به چشم نخواهید دید، چه رسد به اینکه همسرتان ایمیل بزند و از مقامات ارشد بخواهد انتخابات 2020 را لغو کند. احساس مسئولیت در ردههای بالای سیاست حزبی با احترام به قانونگرایی و کرنش در برابر احکام دادگاه، هرگز اجازۀ چنین رفتارهایی را به شما نخواهد داد.
نحوۀ مواجهه با قضات باسابقۀ دیوان عالی «کلارنس توماس» و «ساموئل آلیتو» و پیشتر در سال 2016 با «روث بیدر گینزبورگِ» شهیر و محبوب نیز نشان میدهد که مخالفان بهراحتی از ریل خارج میشوند. «گفتمان مدنی و التزام به قانون» در مواجهه با مخالفان (به جای اینکه بیدرنگ خواهان عزلشان شوند) نیز حرایی بود که از دست رفته است.
در مقالهای که در سال 2016 با عنوان «عصر اعتراض» نوشتم ، از "داو سیدمن" نقل کردم که: «به نظر میرسد مردم همهجا بهلحاظ اخلاقی از مقولاتی مثل نژادپرستی، خشونتورزی یا سوءاستفادۀ پلیس متأثر میشوند و این خصیصه درمجموع برای جامعه سودمند است. اما وقتی تأثر اخلاقی در قالب برآشفتگی و خشونت اخلاقی متبلور میشود، مولد «چرخۀ شرارتبار خشم» اخلاقی میشود که برخلاف «چرخۀ فضیلتبار گفت و گو» و پذیرش دشواریهای فهم عقلانی و درک متقابل، صرفاً با خشونتورزی به حیات خود ادامه میدهد.
به نظر میرسد امروزه بسیاری از دانشگاهها نیز در چارچوبی ایدئولوژیک، قطبیساز و پیشرونده حرکت میکنند که جهان را به اردوگاه استعمارگران و مستعمرهها، ستمگران و ستمدیدگان، نژادپرستان و ضدنژادپرستان و اکنون صهیونیستها و ضدصهیونیستها تقسیم میکند. همۀ آنهایی که بیرون از این فضا بهسر میبرند، در خطر حذف و سرکوب قرار دارند و بدیهی است که گفتگو در این فضا خریداری ندارد. این روزها اولین کنش سیاسی معطوف به لغوکردن و ازمیانبرداشتن است نه گردهمآمدن و گفتگوکردن.
در نوامبر سال 2022، آکادمی هترودکس (گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی) از 1564 دانشجوی تماموقتِ 18 تا 24 ساله نظرسنجی کرد. این گروه دریافت که تقریباً از هر پنج دانشآموز، سه نفر (59 درصد) از صحبت در مورد موضوعات بحثبرانگیزی مانند مذهب، سیاست و نژاد تردید دارند و به مقولات مهمی مثل گرایش جنسی و جنسیت از ترس واکنش منفی همکلاسیهایشان نمیپردازند. «گفت وگو» و تعامل با دیگران قبلاً حرا بود. گفت و گوی مدنی و «مدنیت» نیز حرای مهمی است که امروزه دیگر خریداری ندارد.