نرگس خانعلی زاده در یادداشتی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: ساحل آرام و دلانگیز دریا، تفریحات دریایی و مسافرانی که غرق این خوشیاند، ماهیگیرهایی که تورهایشان را در دورترین جایی که میشود آنها را دید، پهن میکنند و ... تنها بخشی از واقعیتی است که ما از دریا و ساحل میبینیم؛ آنچه نمیبینیم یا خوشبینانهترین حالت، کمتر با آن مواجه میشویم، کوهی از زبالههای غیرقابل تبدیلی است که در گوشهای از ساحل بر روی هم تلنبار شده اند؛ زبالههایی که ما را نسبت به آینده زمین نگران کرده است.
شاید بتوانیم با قوه تخیل خود، کمی از ماجرا را تصویرسازی کنیم؛ اینکه یک کیسه سفیدرنگ پلاستیکی را از داخل ماشین برداشتهاند که زبالههایشان را درون آن بیندازند و محیط زیست را آلوده نکنند؛ پوست موز، شیشه نوشابه، پاکت آبمیوه و جلد پلاستیکی ساندویچهای آماده و ... همه آن چیزی است که در این کیسه سفیدرنگ دیده میشود. اما در نهایت چه شده است؟ بخش خوشبین ذهنمان میگوید که با وجود اندیشیدن تدابیری برای حفاظت از ساحل و دریا و طبیعت، اما فراموشکاری و حواسپرتی بر آنها غلبه کرده است و نتیجه این چیزی شده است که ما میبینیم. کیسه در کیسه، پلاستیک در پلاستیک و حجم عظیمی از زبالههایی که میلیونها زمان لازم دارند تا تجزیه شوند، در ساحل و نزدیکی دریا بهجا ماندهاند.
خیلی دیر نیست که باد و باران و طوفان، آن را تا نزدیکیهای دریا ببرد و مسیر آن کیسه زباله را از سازمانهای مدیریت پسماند، به عمیقترین نقطه دریا و اقیانوسها عوض کند. آنوقت چه خواهد شد؟ انگار که باید انتظار همزیستی غیرمسالمتآمیز جانوران دریایی و زبالههای پلاستیکی را داشته باشیم.
این زندگیهای در گرو دریا
آخرین آمارها و گزارشهای محیط زیستی، خبرهای خوبی برایمان ندارند؛ آنقدر که طبق جدیدترین بررسیهایی که منتشر شده است، آلودگی پلاستیکی اقیانوسها تا سال ۲۰۵۰ چهار برابر میشود. البته اینطور که پژوهشگران میگویند، هر سال بیشتر از هشت میلیون تن پلاستیک در اقیانوسها رها میشود و خب طبیعتاً موضوع عجیبی نخواهد بود اگر تعداد میکروپلاستیکهای موجود در دریا از ستارههای کهکشان هم بیشتر شده باشد.
مواد پلاستیکی و برگشتناپذیری که آخرین عیبشان به خطر انداختن زیبایی دریاهاست؛ آنقدر که پیش از این حرفها باید از آزاد کردن مواد سمی این زبالهها در دل دریاها غمگین و از آن مهمتر، نگران تحولات ناشی از این اتفاق در زندگیمان باشیم؛ تحولاتی که هر آنچه که فکرش را نمیکنیم را هم دستخوش تغییراتی آسیبزننده خواهد کرد.
ما کجای این جریان ایستادهایم؟
در رأسش، در سر پیکان، در همان قله ماجرا یا عرشه کشتی! همانجایی که اختیار همهچیز به دستمان است و میتوانیم طناب این روند نزولی را بکشیم و متوقفش کنیم. سری به عکسهای منتشر شده در سرویس عکسهای بینالمللی و داخلی با هشتگ ساحل و زباله بزنید؛ این شاید ابتداییترین کاری است که میتوانیم برای نجات این وضع بحرانی که نه بیرون و در انتظار آن بلکه در میانه آن ایستادهایم انجام بدهیم.
تصاویری که در این زمینه منتشر شده است، دل هر کسی را به درد میآورد؛ از گرفتاری موجودات دریایی در میان زبالهها تا آلودگیهای ساحلی که میتواند زمینهساز میکروبها و باعث بهوجود آمدن بیماریهایی در چرخه حیات شوند.
شاید دیدن این تصاویر، بتواند ما را از صرافت استفاده از هر آنچه که قابل مصرف دوباره نیست، بیندازد و در رساندن زبالههای پلاستیکیمان به مسیر بازیافت، جدیتر کند. شاید این تنها چاره نجات زمین و دریا و بهطور کلی دنیایی است که با سرعت به سمت 2050 حرکت که نه، بلکه شاید سقوط میکند.
نیازمند یک همت جمعی
در طول سالهای گذشته، افراد و سازمانهای دولتی یا مردمنهاد مختلفی به میدان آمدهاند؛ آدمها و مجموعههایی که هر کدام به طریق مختلف، با پیشنهادهای ویژه، با در اختیار قرار دادن ابزارهای خاص و با فرهنگسازیهای متناوب، از اختراع روش جدید برای تبدیل زبالههای پلاستیکی غیرقابل بازیافت به برق تا سیستمهای مکانیکی برای جمعآوری زبالهها، سعی در نجات این جریان در حال سقوط داشتهاند اما آمارها همچنان همان هستند که بودند؛ همچنان خطرها جدی و آسیبها رو به افزایش است.
متخصصان حوزه محیط زیست معتقدند که با وجود همه این تبلیغات و فعالیتها در این زمینه، همچنان افراد بسیاری هستند که بیپروا، زباله تولید میکنند و بیپرواتر از آن، زبالههای بازیافتنشدنیشان را در زمین رها میکنند و انگار که جمعیتشان آنقدری هست که قویتر از همه اختراعات و راهکارها عمل کند؛ آدمهایی که این جریان، بدون کمک آنها به سرانجام نخواهید رسید.
واقعیت این است که برای نجات زمین به این عظمت، به جمعیتی بیشتر از آنچه که امروز به آگاهی رسیدهاند نیاز داریم؛ به یک همت جمعی و به وسعت همه مردم دنیا در هر گوشه این زمین!