زمرد زرکش در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: اشتیاق و کنجکاوی بشر در هر برههای از تاریخ برای دانستن این که گذشتگانش که بودهاند و چطور زندگی میکردهاند در حدی بوده که با تلاش خستگیناپذیر و تحمل مشقات فراوان، دست به جستجوهای دشوار زده و این علاقه روز بهروز بیشتر شده است، تا حدی که برای مشاهده و لمس گذشته و درک این که سهم هر یک از کشورها در تمدن و فرهنگ جهانی چقدر بوده رنج و هزینه سفر را بر خود هموار کرده تا با دیدن مکانهای تاریخی، عجایب گذشتگان را که در لابهلای کتابها دنبال کرده از نزدیک لمس کند.
برای افرادی که قادر به انجام سفرهای پرهزینه نیستند، موزهها مکانهای شگفتانگیزی هستند که میتوانند تا حد زیادی پاسخگوی کنجکاوی آنان باشند. در عین حال این حس بشر، بستری برای گردشگری در دنیا ایجاد کرده که علاوه بر جذب توریست و ایجاد درآمد هنگفت، میتواند مردم سراسر دنیا را با فرهنگها و تمدنهای دیگر آشنا کند.
اما چند درصد از خود ما در کشوری با قدمت دیرینه، فرهنگ غنی و تمدن عظیم، از موزههای شهرمان دیدن کردهایم؟ چقدر درباره گذشتگانمان و میراثی که برایمان به جا گذاشتهاند، میدانیم؟ در روزگاری که با یک کلیک میتوانیم از موزههای دنیا دیدن کنیم، چند تن از افراد علاقهمند به فرهنگ و هنر موسیقی میدانند در پسکوچههای شهر تاریخی و زیبای تبریز، موزهای وجود دارد که گوشهای از عظمت این سرزمین را به نمایش گذاشته است؟
چند سال قبل طی سفری به شهر تبریز، به شکل کاملا اتفاقی یک تابلوی کوچک آبیرنگ که روی آن نوشته شده بود «موزه صدا» نظرم را جلب کرد و با این که برای دیدن چند مکان تاریخی برنامهریزی کرده بودم ناخودآگاه به سمت فلش روی تابلو به راه افتادم.
بعد از عبور از چند کوچه باریک به یک خانه قدیمی رسیدم که روی سر در آن نوشته شده بود موزه صدا. تا آن لحظه نمیدانستم چه اشیایی را در موزهای به این نام میتوانم ببینم، اما متوجه شدم آنجا اولین موزه صدا و موسیقی در کشور است؛ دریچهای برای طنیناندازی افکار هنری موسیقیدانان، استادان، پژوهشگران و جوانان هنردوست.
در این موزه تاریخ حرفهای نوازندگی و سازهای اصیل به نمایش گذاشته شده که میتواند مردم را با قدمت موسیقی اصیل ایرانی آشنا کند. این قسمت از تاریخ در خانه امیرپرویز قرار دارد که با بنایی دوطبقه، آجرکاریهای زیبا، در و پنجرههای چوبی و نمای ورودی بسیار دیدنی بوده و در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. مجموعه موزه شامل بسیاری از اشیای مرتبط با صدا و موسیقی است که با وجود اصالت و زیبایی، نسبتی از نظر ظرفیت و موقعیت مکانی با موزه یادشده ندارد و مشکلات فراوانی را برای صاحب امتیاز این موزه به ارمغان آورده است.
حسین ساجدی، اهل تبریز، نوازنده تار، پژوهشگر، نویسنده و فعال عرصه موسیقی و موزهداری است. او علاوه بر آموزش موسیقی، خانه موسیقی در شهر تبریز را پایهگذاری کرده و علاوه بر تدریس، دو اثر پژوهشی در قالب کتاب به نامهای «تأملی در قلمرو موسیقی» و «همآوازان» را به چاپ رسانده است. همچنین یکی از اعضای انجمن موسیقی و شورای موسیقی آذربایجان شرقی است.
موزه صدا حاصل تلاش و کوشش چهار دهه از زندگی پربار اوست که به حق، ارزش خودش اگر بیشتر از اشیای گرانبهای موزهاش نباشد کمتر هم نیست. ساجدی تاکنون 80 نشست تخصصی در زمینه موسیقی برگزار کرده و علاوه بر مجموعه صدا، مجموعه آتش را هم جمعآوری کرده اما متأسفانه تاکنون نتوانسته آن را در قالب موزه در معرض دید همگان قرار دهد. این هنرمند امسال قصد دارد در زمینه «کودک و موزه» با برگزاری نمایشگاه هنر ویژه کودکان و چند نشست تخصصی در بخش هنر و بهداشت روانی کودک و دیگر موارد، هفته میراث فرهنگی ۱۴۰۳ را گرامی بدارد.
از موزه صدا بگویید.
موزه صدا اولین موزه خصوصی و تخصصی در کشور به شمار میآید که با مجوز رسمی از وزارت میراث فرهنگی در شهر تبریز تأسیس شده است. اشیای این موزه درطول چهار دهه با اندوخته مالی اینجانب در سختترین شرایط، خریداری و جمعآوری و نگهداری شده است.
این موزه درجهت بسترسازی فرهنگ شنیداری در بخش هنر و پاسداری از گنجینههای تاریخی و فرهنگی و مبارزه با فرهنگ های مهاجم توسط جاذبههای منحصر بهفرد حوزه گردشگری و بسط و گسترش فرهنگ ملی و بومی، حدود هفت سال پیش توسط ریاست محترم جمهوری و وزیر وقت میراث فرهنگی، در خانه امیر پرویز تحت مالکیت اداره کل میراث افتتاح شد.
متأسفانه به دلیل مشکلات فراوان و محدود بودن ظرفیت مکان موزه، نیمی از اشیا جاگذاری شده و نیمی دیگر در انباری درحال نابودی است. اکنون به دلیل مشکلات موجود، امکان ادامه فعالیت این موزه دیگر میسر نیست. تاکنون چندین بار از نهادهای فرهنگی مسئول، تقاضای تعویض محل موزه را به مکانی که ظرفیت مناسب دارد داشتهام که متأسفانه نتیجه¬ای در بر نداشته و امروز برای حفظ این اشیا برخلاف میل باطنیام چاره¬ای جز مهاجرت و انتقال این اشیای ارزشمند که تاریخ کشور هستند به یکی از کشورهای همسایه ندارم.
موزه صدا شامل چه قسمتهایی است؟
در این موزه علاوه بر چند صد قلم اشیای تاریخی و هنری مرتبط با صدا، آرشیو صوتی، نتهای موسیقی، عکس و پوستر، نقاشی وخوشنویسی در رابطه با موسیقی وجود دارد. این مجموعه گرانبهای صوتی شامل آثار نوازندگان، آهنگسازان، اذان مؤذنها، قاریان، تعزیهخوانان، چاوشخوانان، پردهخوانان، منقبتخوانان، شبیهخوانان، سرودهای مناسبتی ملی و مذهبی، آوازخوانان قدیمی مانند ابوالحسنخان اقبال آذر، سید احمدخان، طاهرزاده و بسیاری دیگر است. مجموعه آثار ارزشمند موسیقی فاخر از دوره قاجار تا دهههای اخیر نگهداری شده و در دسترس پژوهشگران، دانشپژوهان این رشته و سایر علاقهمندان جهت کسب دانش کافی و جامع قرار داده شده است.
در طبقه اول این موزه، بخش کتابخانه و مدیریت قرار دارد و تالارهای موزه در طبقه دوم واقع شده که شامل تالار ادوات صوتی به نام استاد اقبال، تالار سازهای مضرابی به نام استاد سلیمی، سازهای بادی به نام استاد بابایان، سازهای زهی آرشهای به نام استاد زاون، تالار سازهای کوبهای به نام استاد فرنام و سازهای کلاویهدار به نام استاد پورناصح، تالار استاد بیگجهخانی و تالار زنگولههاست.
این موزه چه هدفی را دنبال میکند؟
معرفی عظمت موسیقیهای ارزشمند اقوام مختلف، پیوندهای قومی و گنجینههای تاریخی مردمان سراسر کشور در بخش صدا و موسیقی، بسترسازی و تقویت بنیانهای فرهنگی در حوزه صدا و موسیقی در برابر موسیقی ضداخلاقی و ضدفرهنگی و مصرفی که از چهارسوی مرزها روانه کشور شده، ایجاد بستر سالم برای معرفی هنر موسیقی ارزشمند نیاکان برای نسل امروزی، ایجاد نشاط اجتماعی، رونق گردشگری و مشاوره انتخاب موسیقی برای آموزش، برگزاری نشستهای تخصصی آموزشی- پژوهشی، تولید آثار و ساخت ساز.
فعالیت های موزه صدا طی هفت سال گذشته چه بوده؟
علاوه بر بازدید هرروزه گردشگران، موزه صدا محلی برای تحقیق مورخان، پژوهشگران، تهیه الگو از سازهای قدیمی و استاندارد توسط سازسازان، تنظیم پایاننامه دانشجویان موسیقی، نشستهای تخصصی آموزشی و پژوهشی، کارگا ه های آموزشی در بخش موسیقی و صدا، کارگاه مرمتساز، برگزاری نمایشگاه های کوچک در محل موزه، برگزاری نمایشگاه های بزرگ و یادواره هنرمندان در تالار موزه آذربایجان، مشاوره رایگان برای عموم در جهت استعدادیابی در بخشهای موسیقی و انتخاب ساز و مراجعه موسیقیدانان از کشورهای مختلف جهت بهرهگیری از توان موزه در خصوص اتنوموزیکولوژی (موسیقیشناسی قومی) است. همچنین موزه پذیرای دانشآموزان، دانشجویان و دیگر علاقهمندان به طور گروهی با تمهیدات خاص و توضیحات تخصصی و علمی است.
موزههای خصوصی و به طور خاص موزه صدا با چه مشکلاتی مواجهند؟
بیان مشکلات گسترده این موزهها نیازمند فرصت مناسب و بررسیهای دقیق است که امکان آن با شرایط فعلی میسر نیست و با حرف و سخن راه به جایی نمیبریم. برای من، علیرغم میل باطنی و عشق به ایران و فرهنگ ایرانی، راهی جز مهاجرت باقی نمانده است.
پس این طور میپرسم، آیا در موزه صدا اصول حاکم بر تأسیس موزه ها و پروتکلها رعایت شده است؟
اجازه بدهید ابتدا ماجرایی را تعریف کنم. مالکان قبلی محل فعلی موزه، در سال ۱۳۸۰ قصد فروش این مکان را با قیمت 20 میلیون تومان داشتند. بنده برای خرید مراجعه کردم اما به دلیل مناسب نبودن فضا برای موزه منصرف شدم. همان سال یک تار شاهرخ را که دارای خصوصیات محنصر به فردی بود به قیمت 25 میلیون تومان خریدم و مورد سرزنش همه قرار گرفتم. در حال حاضر قیمت ساز شاهرخ، یکبیستم قیمت ملک موزه هم نیست. البته اصلا ناراحت نیستم، زیرا هرگز در پی سود و زیان نبودهام اما گردش روزگار ده سال است که مرا در این ملک ساکن کرده!
برویم سر سؤال شما، یکی از پروتکلها داشتن فضای مناسب است که این امر درباره موزه صدا صدق نمیکند. نامناسب و ناکافی بودن فضا در محل موزه باعث شده به جای شش اثر، شصت اثر در هر تالار جاگذاری شود. حتی با وجود این چیدمان، نصف اشیا در انبارها به طور غیراصولی نگهداری میشوند و در حال نابود شدن هستند. همچنین محدودیت فضای بازدیدکنندگان باعث شده از پذیرش بازدیدهای گروهی بالای ده نفر معذور باشیم و در صورت اصرار، بازدیدکنندگان زمانی طولانی در حیاط منتظر میمانند تا با گروهبندی دهنفره به همراه راهنما بتوانند بازدید کنند.
یکی دیگر از اصول مهم، محل مناسب است، اما موزه صدا در مکانی نامناسب و در انتهای یک کوچه قرار گرفته که مراجعهکننده کمتری خواهد داشت. نبود امکانات رفاهی، ایمنی، امنیتی و دیگر مشکلات باعث پایین آمدن درآمد موزه در حد هزینههای جاری شده است.
آیا قراردادی که وظایف و مسئولیت طرفین را مشخص کند و متضمن بقای موزه باشد، وجود دارد؟
بعداز چندسال مجموعهداری رسمی و ایجاد تالار موسیقی و صدا در موزه قاجار و عمارت شهرداری تبریز به طور رایگان، تقاضای راهاندازی موزه صدا را به عنوان اولین موزه تخصصی و خصوصی در کشور کردم و با تلاش فراوان طی چند سال موفق به اخذ مجوز تأسیس موزه شدم. ابتدا با اداره کل میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی توافق کردیم که بنده فقط اشیای موزه را تأمین کنم و مابقی مانند محل موزه، نیروی انسانی، بخش خدماتی، حفاظتی و اداری و تجهیز موزه و سایر هزینه¬های جاری به عهده اداره کل باشد. اعلام کردم چشمداشتی به درآمد موزه ندارم، زیرا مایلم این حرکت فرهنگی که نیاز مبرم کشور بهخصوص جوانان است انجام شود.
براین اساس از سال ۱۳۹۳ شروع به آماده سازی محل موزه و اشیا کردم. بعداز سه سال تلاش مداوم، قرارداد مطابق توافق تنها با اضافه کردن تأمین راهنمای موزه از طرف بنده بسته شد. بعد از شش ماه انتظار، موزه را در روز چهارم اردیبهشت ۱۳۹۷ افتتاح کردیم. حیرتانگیز این که چند روز مانده به افتتاح موزه، اداره کل از بنده خواست یک متمم به قرارداد اضافه کنیم که صرفا به خاطر حمایت از موزه است. بنده هم از روی اعتماد و حسننیت موافقت و امضا کردم، قرار شد بعد از امضای مدیرکل، قرارداد را تحویل بگیریم. چند روز بعد از افتتاح، قرارداد را دریافت کردم و به یکی از دوستانم که وکیل بود نشان دادم و ایشان گفتند در این قرارداد، اداره کل فقط رابطه مالک و مستأجر بین شما و سازمان حاکم کرده است! (هر دو قرارداد موجود است)
از فردای روز افتتاح، بدبختی پایانناپذیر بنده شروع شد و تا امروز به علت نبود درآمد، به تنهایی در سمت مدیر، راهنما، بلیتفروش، مستخدم، نگهبان روزانه و کادر اداری موزه از صبح تا عصر یکسره انجام وظیفه میکنم؛ در حالیکه میانگین کارکنان موزههای دولتی بیش از 10 کارمند بوده و تأمین تمام هزینهها و خرید اشیای موزه به عهده دولت است.
قوانین موجود هیچ حمایتی از موزهداران خصوصی نمیکنند؟
آییننامه مصوب هیأت دولت در سال ۱۳۸۴ در مورد مجموعهداری و موزهداری خصوصی، خالی از اشکال نیست. در دهه گذشته، موزه های خصوصی، راه سخت و دشواری در سایه این قوانین غیرجامع پیمودهاند. با وجود این که موزههای خصوصی کار دولت را انجام می دهند اما متأسفانه از درآمد و حمایت لازم بهرهمند نیستند. با این اوصاف، ادامه حیات آنها در آینده نه چندان دور با مشکلات اساسی روبهروخواهد شد و قریب به یقین از حرکت باز خواهند ایستاد.
این آییننامه به لحاظ عدم جامعیت نمیتواند در پایداری موزههای خصوصی نقشی داشته باشد. غمانگیزتر آن که بعضی از مواد آن که تا حدی میتواند در پایداری موزه های خصوصی مؤثر باشد از طرف دستاندرکاران اجرایی به فراموشی سپرده شده که بحث سوبسید بلیت و مکانهای اجاره به شرط تملک برای موزه خصوصی از جمله آنهاست. همچنین در تنظیم آییننامه داخلی و بازنگری تا حدودی مشکلات به طرف صاحبامتیازها سوق داده شده و مصونسازی از حمایت دولتی در برابر نیازهای موزه¬های خصوصی انجام گرفته است.
چه راهکارهایی را برای بیرون آمدن از این شرایط پیشنهاد میکنید؟
برای حفظ اشیای تاریخی و جلوگیری از خروج آثار از کشور، تشکیل یک کارگروه یا اطاق فکر متشکل از صاحبنظران و متخصصان امر در وزارت میراث فرهنگی و صاحبان تجربه عملی در مجموعهداری و موزهداری خصوصی جهت بازنگری در آییننامه مصوب هیأت دولت لازم و ضروری است. همچنین بهرهگیری از توان دیگر نهادهای فرهنگی و ایجاد تشکل¬های مدنی کارآمد جهت ترغیب نیکوکاران و علاقهمندان به میراث فرهنگی برای خرید و ساخت مکان موزه و ارجگذاری به جایگاه مجموعهداران و موزهداران خصوصی که در واقع ایثارگران حوزه فرهنگ در سایه¬ها هستند باید مدنظر قرار بگیرد. نیاز مبرم به ایجاد یک بانک اطلاعاتی در خصوص مالکان اشیای تاریخی رسمی و غیررسمی و ایجاد نمایشگاهها¬ی خصوصی از آثار تاریخی تحت تملک مردم نیز بسیار ضروری است.
سخن آخر؟
بیتردید مجبوریم با توجه به حرکت های بزرگ در خصوص موزهداری نوین در دنیا و با توجه به عظمت توانمندی کشور در این حوزه، از نگاههای سنتی و قانونهای دست و پاگیر فراتر رفته و گذار و گذر را تجربه کنیم. یکی از بزرگترین حرکتهایی که از سال¬های پیش در کشور شروع شده بحث تخصصی کردن موزههاست. این رویه بر توسعه، تنوع، جذابیت و کثرت موزه¬¬ها تأثیر خواهد داشت. اما نکته مهم، نهادینه کردن عنصر حیاتی آموزش و پژوهش است که بدون این دو مقوله، موزه مکانی جز گورستانی از اشیا نیست.
امروزه شاهد حرکتهای دیگری برای توسعه موزه¬ها در کشورهای مختلف هستیم که با وجود سادگی، مخاطبان بسیاری را به سوی خود جذب کردهاند اما شاید برای بعضی از دستاندرکاران در کشور ما قابل قبول نباشد؛ موزههایی مانند موزه آینههای اتومبیل، عروسک باربی، موزه وحشت، موزه صندلیهای توالت، موزه هنر نامرئی، موزه فلفلدان و نمکدان، موزه وسایل آشپزخانه، موزه مرگ، موزه جادوگرها، موزه زیر آب، موزه روانپزشکی، موزه حیوانات عروسکی، موزه شکلات که مخاطبان بسیاری دارند و از این طریق درآمدهای گزافی برای کشورشان به ارمغان آوردهاند.
برای توسعه موزه ها برگزاری نمایشگاه های فصلی، سهلالوصول بودن اخذ مجوز و تأمین مکان در جذب مخاطب تأثیرگذار خواهد بود. همچنین تعامل با دیگر نهادها جهت همکاری، فرهنگسازی جایگاه موزه در بین جوانان و علاقهمندان، افزایش قیمت بلیت و صدور کارتبلیت رایگان یا نصف قیمت با سقف مشخص برای بازنشسته¬ها، دانش¬آموزان، دانشجویان و اقشار کمدرآمد، ایثارگران و معلولان و دیگر عزیزان برای پرداخت هزینه موزه ضروری است. از همه مهمتر این که باید «بنیاد موزه» ایجاد شود تا امور تعیین تکلیف و حراست از اشیای تحت تملک اشخاص در زمان حیات و بعد از حیات آن عزیزان را انجام دهد.
موزه ها و اصحاب فرهنگ و هنر، شناسنامه هر کشور هستند و موزهداران خصوصی که کار دولت را انجام میدهند، بدون اغراق ایثارگران در سایه هستند که عمر و اندوخته مالی خود را صرف پاسداری از فرهنگ سرزمین خود میکنند.
صد افسوس که در مواردی، انگیزه و امید این پیشروان مردمی عرصه حفظ فرهنگ کشور در سایه بیتوجهی به یغما رفته و اشیای پرارزش و گنجینه-های تاریخی در دست این افراد با سرنوشت نامعلوم وارد جاده ناهموار ناکجاآباد شده است.
امیدوارم با همت متولیان دلسوز و اصحاب فرهنگ و هنر، چارهای برای شرایط موجود اندیشیده شود و زمینه برای بسط و گسترش فرهنگ اصیل سرزمین نامآوران تاریخ مهیا شود.
حافظ وظیفه تو دعاکردن است و بس
در فکر آن مباش که نشنیـد یا شنیـد