روفیا تیرگری خبرنگار اطلاعات نوشت: سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، در دو بخش حضوری و مجازی از 19 الی 29 اردیبهشتماه در مصلی امام خمینی برگزار میشود. این نمایشگاه بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است که همهساله میزبان صدها هزار دوستدار کتاب از سراسر کشور میشود. امسال بیش از 2600 ناشر داخلی در بخش حضوری و مجازی و 360 کتابفروش نیز به عنوان حلقهای از زنجیره توزیع کتاب در سامانه مجازی نمایشگاه حضور دارند.
شمار ناشران خارجی هم به 60 میرسد که پنجاههزار عنوان کتاب را در بخش بینالملل به تماشا میگذارند. پس از انصراف هندوستان برای حضور در نمایشگاه، یمن مهمان ویژه این دوره است.
یمن، مهمان ویژه
مهمان ویژه این مزیت را دارد تا علاوه بر تازههای نشر، بخشی از آثار تمدنی و هنرهای مردمی و صنایعدستی خود را هم به تماشا بگذارد. پس از انصراف هندوستان برای حضور در نمایشگاه، یمن فقط 10 روز فرصت داشت تا خود را به عنوان مهمان ویژه آماده کند.
عزالدین نعیمی، یکی از مسئولات غرفه یمن میگوید: ناگهان به ما خبر دادند که به عنوان مهمان ویژه انتخاب شدهایم. از این خبر خیلی خوشحال شدیم و سعی کردیم از این فرصت کم به بهترین حالت استفاده کنیم تا در حد توانمان در خدمت مراجعهکنندگان باشیم. کتابهای ما بیشتر در زمینه فرهنگ یمن، شعر، آداب و رسوم، جغرافیا و آب و هوا و مذاهب یمن است. با نصب تلویزیونهای بزرگ در غرفه سعی کردیم آداب و رسوم و آثار باستانی و تمدنی یمن را هم در معرض دید قرار دهیم. از جمله این آداب و رسوم، رسم عروسی در یمن است. جشن عروسی در یمن از شهر به شهر تفاوت دارد اما معمولا به مدت 3 روز برگزار میشود که همراه با رقص سنتی، بازی و صرف غذا و شیرینی است. آقایان و خانمها هر کدام جشن مخصوص به خود را دارند.
جایگاه کتاب در میان مردم جنگزده
مسئول غرفه یمن میگوید: در طول 9 سال جنگ سعی شد به فرهنگ مردم یمن خصوصا به کتابخواندنشان آسیب برسانند، آسیب هم رساندند، مثلا کتابخانهها را بمباران و ویران کردند. وزارت فرهنگ را هم بمباران کردند تا هر چه بیشتر فرهنگ مردم یمن را نابود کنند. با آن که کشور در محاصره شدید بهسر میبرد و وضع اقتصادی مردم هم اصلا مطلوب نیست اما خدا را شکر کتاب و کتابخوانی در میان مردم و خصوصا جوانان یمنی جایگاه ویژهای دارد.
مردم یمن علاقه فراوانی به ادبیات سایر کشورها نشان میدهند، خصوصا شعر را خیلی دوست دارند. یکی از شخصیتهایی که از یمن آمده، شاعر معروف و معاصر یمنی است که برای مذاکره با همتایان ایرانی خود آمده تا در آینده کتابهای شعر از ایرانی به عربی یا برعکس ترجمه و منتشر شوند. ایران در زمینه انتشارات خیلی قوی است. میخواهیم تجربیات ایران را به یمن منتقل کنیم.
او میافزاید: ما در این مدت کم توانستیم حدود 300 الی 400 عنوان کتاب را برای نمایشگاه آماده کنیم. چون رفت و آمد بین ایران و یمن خیلی سخت و دشوار است، آماده کردن همین تعداد کتاب هم برای ما کار سختی بود.
آثار باستانی و مظاهر فرهنگی یمن
مسئول غرفه یمن میگوید: چون وقت خیلی کمی داشتیم فقط توانستیم چند مجسمه از آثار باستانی یمن و خنجر یمن را که شهرتی جهانی دارد برای معرفی به مردم ایران به نمایشگاه بیاوریم.
یکی از این مجسمهها «دار الحجر» است، خانهای سنگی که در حدود 15 کیلومتری از صنعا پایتخت یمن قرار دارد. این خانه یا کاخ روی کوه و با سنگ در 6 طبقه ساخته شده و متعلق به یکی از ملوک یمن بوده است. پل شهاره هم یکی دیگر از مجسمههاست، یک پل تاریخی در روستای شهاره استان عمران یمن که دو کوه را به هم وصل میکند و توسط مردم ساخته شده است. به روایتی وقتی عثمانیها وارد یمن شدند نزدیک به 85 هزار نفر کشته شدند و تعداد کشتهها بین دو کوه را پر کرد و مردم از روی جنازهها پل شهاره را ساختند.
عزالدین نعیمی در ادامه خاطرنشان میکند: متأسفانه در طول سالهای جنگ، خسارات بسیاری به آثار باستانی و تاریخی یمن وارد شده است. چند خانه قدیمی و یک قلعه باستانی در شهر تغر بهکلی نابود شد. کاخ باستانی تغر که یکی از قدیمیترین آثار تاریخی یمن است طی 25 بمباران هوایی با خاک یکسان شد. شماری از آثار باستانی و ساختمانهای قدیمی دارای سبک معماری منحصر بهفرد از جمله قلعه تاریخی قاهره بر اثر حملات هوایی جنگندههای دشمن و بمباران توپخانهای تخریب شدند.
خنجر نمادی از ابهت و مردانگی
عزالدین نعیمی درباره به نمایش گذاشتن خنجر یمنی در غرفه میگوید: قدمت جنبیه یا خنجر در یمن به سههزار سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد اما با وجود گذشت هزاران سال، همچنان بخش جداییناپذیر از فرهنگ عمومی یمنیهاست. در یمن از خنجر به عنوان نماد مردانگی و ابهت نام برده میشود؛ تا جایی که افراد را بر مبنای خنجری که بر کمر بستهاند میشناسند. رقص خنجر، سنتی رایج در یمن است و در مجالس شادی و آیینهای عمومی اجرا میشود.
جای خالی غرفه افغانستان
افغانستان نخستین مهمان ویژه نمایشگاه کتاب تهران بود و همواره حضوری فعال در نمایشگاه داشت. غرفه افغانستان از پربازدیدترین غرفهها بود. نثر روان، شیرین و خاص مؤلفان، شاعران و نویسندگان افغانی هر خوانندهای را به خود جلب میکند.
اما متأسفانه در سیوپنجمین دوره از نمایشگاه کتاب تهران، جای ناشران، نویسندگان و شاعران افغانی با تازههای نشر خالی است.
عسگر موسوی کابلی، شاعر، ادیب و استاد دانشگاه علامه طباطبایی میگوید: تازهترین خبرها حکایت از آن دارد که حکومت حاکم بر افغانستان، چاپ کتابهای عکسدار را ممنوع کرده است. علاوه بر آن انتشاراتیها حق چاپ هیچ کتابی را ندارند و کتابهای قدیمی را کیلویی میفروشند.
اما جای بسی خوشوقتی است که چهار کتاب یا ویژهنامه با موضوع هرات به تازگی در ایران به چاپ رسیده است. ویژهنامه «شکوه هرات» به همت دکتر حقشناس، مدیر نشریه نیمروز منتشر شده است. «یاقوت هرات»، «از چنگیز تا تیمور» و «مزارات هرات» از دیگر کتابهایی است که وارد بازار نشر شده است. «یاقوت هرات»، چاپ انتشارات عرفان در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی میشود.
کابل و دیگر شهرهای فراموششده
استاد و شاعر افغانستانی میگوید: ما بهجز مزارات هرات، مزارات کابل و دیگر شهرها هم داریم که هیچ کتابی در رابطه با آنها منتشر نشده است. حتی در مورد شهرهای تاریخی و فرهنگی بادغیس، غزنی و بلخ هیچ کتابی در ایران چاپ نشده است. قدیمیترین مسجد جهان در بلخ قرار دارد که متأسفانه کتابی در این زمینه هم نوشته نشده است. از آنجایی که نشر کتاب در افغانستان با محدودیت همراه شده، جای آن دارد که فرهیختگان و استادان دانشگاهها دانشجویان خود را تشویق کنند تا رسالههای خود را به شهرهای باستانی و آثار تمدنی افغانستان اختصاص بدهند، چراکه مردم افغانستان علاوه بر زبان مشترک، اشتراکات فرهنگی بسیاری با مردم ایران دارند. از اینرو نقش ایران در احیای فرهنگ سرزمین افغانستان میتواند خیلی برجسته باشد.
ادبیات ایران در روسیه
آسیا والودینا، نویسنده جوان رمانهای دانشجویی که برای معرفی کتاب تازهاش مهمان غرفه روسیه است درباره آشناییاش با ادبیات کهن و معاصر ایران و تجربه سفرش میگوید: متأسفانه آشنایی چندانی با ادبیات ایران ندارم، چون در روسیه خیلی خوب معرفی نشده است. من برای اولین بار است که به ایران میآیم. ایران شبیه به هیچ کشور دیگری نیست، خیلی متفاوت است ولی شباهتهای زیادی با روسیه دارد.
مردم ایران، مهربان و مهماننواز هستند و از همه مهمتر آنکه فاصله و حریم شخصی را رعایت میکنند که از این نظرها شباهت زیادی با مردم روسیه دارند.
ممداف المخان یکی از مسئولان غرفه روسیه میگوید: فرزندم را برای یادگیری زبان فارسی به یک مدرسه ایرانی در روسیه بردم. آنها ثبتنام نمیکردند و میگفتند برای یادگیری زبان فارسی باید به دانشگاه بروید. با کمک آشنایانی که داشتم موفق شدم فرزندم را ثبتنام کنم. ایرانیها برای شناخت زبان و ادبیات فارسی، چندان تبلیغ نکردهاند و این عدم شناخت مردم روسیه از کمکاری خود ایرانیهاست. در روسیه مدارس انگلیسی هم داریم که برای ثبتنام در آنها هیچ مانعی وجود ندارد اما در مدارس ایرانی یک روس نمیتواند ثبتنام کند.