جمیله کدیور: از بدو شکل گیری اسرائیل، شیوه های مختلفی از سوی نظریه پردازان صهیونیسم و دولتمردان اسرائیلی برای حفظ تفوق و برتری جمعیتی یهودیان و محدود کردن جمعیت فلسطینیان به منظور خلاص شدن از وجود فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی، با این ادعا که آنها برتری جمعیتی یهودیان را تهدید می کنند، به اجرا گذاشته شد.
اهمیت این موضوع بخصوص با توجه به نرخ رشد بالای جمعیت فلسطینیان در قیاس با یهودیان اراضی اشغالی از سوی صهیونیست ها بعنوان یک پیام خطرناک امنیتی برای حیات اسرائیل قلمداد می شود. به منظور مقابله با این خطر و اعمال تفوق خود، اسرائیل سیاست های متنوعی را از بدو تأسیس در پیش گرفته است.
کوچاندن اجباری فلسطینیان به کشورهای همجوار فلسطین و اخراج آنها از سرزمین خود به مناطق دیگر، ممانعت و مخالفت با حق بازگشت پناهندگان فلسطینی به موطن به دلیل تهدیدی که برای برتری جمعیتی یهودیان در سرزمین اسرائیل به حساب می آیند، شهرک سازی صهیونیست ها در مناطق اشغالی و گسیل یهودیان از سراسر جهان برای سکونت در خانه های فلسطینیان در سرزمین های اشغال شده و شهرک های تاسیس شده صهیونیستی و اعمال سیاست استعمار مهاجرتی، قتل عام فراگیر و کشتار بی حساب فلسطینیان، تخریب مساکن و مزارع و روستاها و شهرها... و در یک کلام اعمال شیوه های نژادپرستانه و استعماری از سیاست های رایج اسرائیل در طی ۷۵ سال اشغال سرزمین فلسطین برای مقابله با خطر جمعیتی فلسطینیان بوده است. اسرائیل از ابتدا با تاسیس یک نظام نژادپرستانه تحمیلی بر ملت فلسطین و نظامی کردن جامعه اسرائیل، مردم عادی فلسطین و مناطق غیر نظامی آن را همه به عنوان اهداف مشروع نظامی تعریف کرد و بر این أساس، مردم فلسطین شاهد کوچاندن اجباری، پاکسازی نژادی، تبعیض قومی و توحش صهیونیستی بوده اند.
ریشه های این تفکر کوچ اجباری که تا به امروز ادامه دارد را باید در مرحله شکل گیری جنبش صهیونیسم از پایان قرن نوزدهم جستجو کرد. به نوشته تئودور هرتزل، بنیانگذار جنبش صهیونیسم: «وقتی این سرزمین را به اشغال خود درآوردیم، منافع و درآمدهای خود را به آنجا انتقال می دهیم.
ما باید به صورتی آرام، مالکیت خصوصی افراد (فلسطینیان) را در سرزمینی که برای اسکان ما ـ یهودیان ـ برنامه ریزی شده است، از آنها سلب کنیم و برای کوچاندن ساکنان فقیر این سرزمین بکوشیم و آنها را از مرزهای این سرزمین بیرون کنیم که البته این کار باید از طریق ایجاد فرصت های شغلی در کشورهایی که به آن انتقال داده می شوند، انجام گیرد. ضمنا اجازه نخواهیم داد تا این افراد هیچ فرصت شغلی در سرزمین ما داشته باشند. دوستان ما نیز در این امر یاری مان خواهند کرد...»
در همین راستا، بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل طرح اخراج و کوچاندن اجباری فلسطینیان معروف به «طرح دی» (Plan Dalet/Plan D) را در جریان جنگ ۱۹۴۸ عملی کرد. این طرح با اخراج مردم بومی، ملت فلسطین را به گروهی پناهنده تقلیل داد و سبب سلطه گروه های صهیونیستی بر شهرها و روستاهای فلسطینی و کشتار فلسطینیان با هدف ایجاد رعب و وحشت شد. به این ترتیب، در سال ۱۹۴۸ و به دنبال تصویب طرح تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۹/۱۱/۱۹۴۷، و در پی قتل عام گسترده فلسطینیان، بیش از هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی با تهدید اسلحه ناگزیر از ترک سرزمین های خود شدند، صدها روستای فلسطین عمدا تخریب و ده ها هزار فلسطینی به مصر، اردن و سوریه اخراج شدند.
این سیاست محدود به سال ۱۹۴۸ نماند. در ادامه سیاست کوچاندن فلسطینی ها سیصد هزار فلسطینی در طول جنگ ۱۹۶۷ و پس از آن و بیش از ششصد هزار نفر از کرانۀ باختری، بیتالمقدس و نوار غزه اخراج شدند. از برنامه های دیگر اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۶۷، تشویق عرب های فلسطین برای مهاجرت به لیبی و برخی کشورهای آمریکای جنوبی با هدف کاستن از جمعیت کرانه باختری و نوار غزه بود. در همین رابطه زمین هایی در لیبی، پاراگوئه و برزیل نیز خریداری شد و به عنوان نمونه با تطمیع و ارعاب هزار فلسطینی ساکن نوار غزه را وادار به مهاجرت به پاراگوئه کرد.
آرژانتین نیز یکی از مقصدهای مورد نظر برای کوچ فلسطینیان در دهه ۵۰ بود که تلاش ها در آن مقطع به نتیجه نرسید. حضور بسیاری از فلسطینیان در آمریکای جنوبی نتیجه کوچ اجباری فلسطینی ها در مقاطع مختلف است. فشار به عراق، سوریه، مصر، الجزایر، مراکش، اردن و کشورهای عرب دیگر برای پذیرش فلسطینیان مناطق اشغالی و پناهندگان فلسطینی نیز از طرح های مسبوق به سابقه اسرائیل طی این مدت بود.
دولت اسرائیل در ادامه سیاست های جمعیتی خود و برای ممانعت از بازگشت فلسطینیان، قوانین متعددی وضع کرد؛ قوانینی که برتری نژادی یهود را مشروع و اقدامات لازم برای کنترل فلسطینیان و تسلط بر آنان را افزایش دهد. از جمله با تصویب قانون مصادره اراضی فلسطینیان، اخذ تابعیت و حق بازگشت درصدد تغییر بافت جمعیتی فلسطین برآمد.
صهیونیست ها برای کوچاندن اجباری فلسطینیان، زمین های متعلق به آنان ـ شامل زمین های مناطق اشغالی ۱۹۴۸ـ را تحت تصرف و کنترل خود قرار دادند. به این ترتیب در حالی که پیش از اعلام شکل گیری رژیم صهیونیستی، یهودیان مالکیت ۵.۵ تا حداکثر ۸ درصد از خاک فلسطین را داشتند، صندوق قومی یهود (که در سال ۱۹۰۱ به عنوان یکی از ابزارهای استعمارگری و شهرکسازی و برای جمعآوری پول از یهودیان جهت خریداری اراضی فلسطینی و ایجاد مستعمرهها تاسیس شده بود) بعد از تشکیل اسرائیل ۹۷ درصد سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ را متصرف شد.
به موازات اقدامات فوق، تصویب قانون بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و اعطای تابعیت به آنها، بستر حقوقی لازم برای انتقال و مشروعیت دادن به حضور آنها در سرزمین های اشغالی به منظور تضمین حفظ اکثریت یهودی را ایجاد کرد. این قانون به یهودیان ـ در هرجای دنیا که باشند ـ این اجازه را داده و می دهد که بی هیچ قید و شرطی به سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ بیایند و بر حق یهودیان برای کسب تابعیت و شهروندی اسرائیل تاکید می کند؛ درحالیکه برای فلسطینیان ساکن سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ شروط زیادی جهت کسب تابعیت و شهروندی قرار می دهد و اعمال تبعیض های مکرر نژادی، موجب شد فلسطینیان داخل اسرائیل به قربانیان آپارتاید اسرائیل تبدیل شوند.
هدف اصلی این اقدامات در وهله نخست تضمین ماهیت و هویت و صبغه یهودی اسرائیل در سرزمین های اشغال شده فلسطین و نادیده گرفتن اهالی فلسطینی این مناطق بود. مذاکرات صلح نیز از جهاتی به این امر صحه گذاشت، به گونه ای که طبق توافقنامه ژنو که در تاریخ ۱/۱۲/۲۰۰۳ به امضای یاسر عبد ربه، نماینده طرف فلسطینی و یوسی بیلین، نماینده طرف صهیونیستی رسید، بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمین خود غیرممکن و تاکید بر اسکان دائمی آنها در محل اقامت شان شد.
و تا امروز روز، اشغال حداکثری سرزمین های فلسطینی، مستعمرهسازی و چپاول و تلاش برای تقسیم و تجزیه مناطق فلسطینی نشین و اعمال سیاست عدم ارتباط بین آنها و تلاش برای به حداقل رساندن حضور فلسطینی ها در سرزمین های اشغالی برای دائمی کردن سلطه اسرائیل بر کل اراضی فلسطینی همچنان ادامه دارد و اسرائیل همچنان با هدف تشکیل اسرائیل بزرگ، سیاست های توسعه طلبانه خود را برای حذف مردم بومی فلسطین و یهودی سازی کل اراضی اشغالی اعمال می کند.
تبعید و اخراج فلسطینیان بهعنوان اصلی ترین سیاست اسرائیل در ۱۹۴۸ همچنان در مناطق اشغالی اجرا می شود. عصاره سیاست غصب و اشغال گام به گام ۷۵ سال گذشته اسرائیل را امروز می توان در ۹ هفته عملیات اسرائیل در غزه بعد از عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شبه نظامیان فلسطینی بعینه مشاهده کرد؛ از کشتار و تخریب و کوچ اجباری فلسطینیان از شمال غزه به جنوب و نقاط دیگر و اعمال فشار برای اقناع دولت های مصر و اردن برای پذیرش آنها تا تکرار تبلیغات دروغ بی اساس. بر اساس گزارش آژانس امدادرسانی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی/ اونروا (UNRWA)، تا ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، نزدیک به ۱.۹ میلیون فلسطینی در غزه - تقریباً ۸۵ درصد از جمعیت - آواره شده اند ...
به گفته کمیسر کل اونروا، جهان شاهد بزرگترین آوارگی و جابه جا شدگی فلسطینی ها از سال ۱۹۴۸ بوده است. بعد از عملیات طوفان الاقصی، اسرائیل با قتل عام گسترده و پاکسازی قومی فلسطینیان و اعمال ارعاب و تحمیل گرسنگی و تشنگی و قطع برق و اینترنت و ممنوعیت ارسال سوخت و کمک های بشردوستانه به بهانه مقابله با حماس، و در اصل با هدف اصلی کوچاندن فلسطینیها از غزه اقدام کرد تا آنها به سبب مشکلات و فشارهای تحمیل شده شخصا اقدام به خروج از سرزمین خود کنند و با گذشت زمان گفته شود فلسطینیان داوطلبانه غزه را ترک کردند!
همانگونه که پیش از این در مورد ترک داوطلبانه نسل های قبلی از سرزمین های اشغالی ۱۹۴۸ خواندیم و شنیدیم. و حکایت همچنان باقیست...