اطلاعات نوشت: اگر سرنوشت اسرائیل برایتان مهم است و می خواهید بدانید که در آینده چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد، باید بگویم اکنون بیش از هر زمان دیگری از سال 1967 باید نگرانش باشید. در آن زمان، اسرائیل ارتش سه کشور عربی یعنی مصر، سوریه و اردن را در جنگ شش روزه شکست داد.
«آرمیتا گراوند» دانشآموز ۱۶ساله تهرانی درگذشت
دولت عراق به فلسطینیها خیانت کرد؟ +عکس
درخواست فوری آمریکا از ایران درباره جنگ در غزه
اما اگر امروز به دقت نگاه کنید، خواهید دید که اسرائیل اکنون در حال جنگ با شش جبهه است. نکته مهم اینکه،این جنگ توسط بازیگران غیردولتی، دولت-ملت ها، شبکه های اجتماعی، جنبش های ایدئولوژیک، جوامع کرانه باختری و جناح های سیاسی داخل اسرائیل مدیریت و دنبال می شود و باید بگویم این پیچیده ترین جنگی است که من تا به حال اخبار آن را پوشش داده ام.
اما یک چیز برای من کاملاً واضح و روشن است:«اسرائیل نمی تواند در این جنگ متشکل از شش جبهه پیروز شود و تنها در صورتی می تواند به پیروزی امیدوار باشد که ایالات متحده از آن حمایت مستقیم کند. اما متأسفانه، اسرائیل امروز یک نخست وزیر به نام بنیامین نتانیاهو و یک ائتلاف حاکم دارد که نمی توانند شرایط لازم را برای حفظ اتحادی محکم با آمریکا ایجاد کنند.
این سنگ بنا همان اعلام پایان توسعه شهرکسازی های غیرقانونی در کرانه باختری و تجدید نظر در روابط تلآویو با تشکیلات خودگردان فلسطین است.
اسرائیل اکنون از مهمترین متحدانش میخواهد که به دولت یهودی کمک کنند تا در غزه پیروز شود،اما در عین حال از همان متحدان میخواهد که چشم بر شهرکسازی های غیرقانونی در کرانه باختری ببندند!
این از نظر راهبردی و اخلاقی ناهماهنگ به نظر میرسد.اسرائیل بداند این خواسته اش عملی نخواهد شد. اسرائیل قادر نخواهد بود زمان، کمک مالی، مشروعیت، شریک فلسطینی یا متحدان جهانی را که برای پیروزی در این جنگ شش جبههای به آن نیاز دارد، ایجاد کند.
اسرائیل در حال به راه انداختن یک جنگ تمام عیار علیه حماس در داخل و اطراف غزه است.اما اکنون میتوانیم ببینیم که حماس هنوز آنقدر ظرفیت باقیمانده دارد که توانست حمله دریایی گستردهای را به اسرائیل را حتی بعد از چندین روز حملات هوایی تلآویو انجام دهد.در کنار این حمله حماس همچنان به شلیک صدها راکت ادامه میدهد و برد موشکهایش آنقدر زیاد شده است که به شهر بندری ایلات در جنوب اسرائیل و شهر بندری حیفا در شمال می رسد.
رویای حماس از دیرباز اتحاد جبهه های اطراف اسرائیل در سطح منطقه و جهان بوده است. استراتژی اسرائیل همیشه این بوده است که برای جلوگیری از آن اقدام کند و تا زمانی که این ائتلاف نتانیاهوکه خود متشکل از افراط گرایان ارتدوکس است در به سر کار باشد، این دولت یهودی افراطی به اتحاد جبهه های ضد اسرائیل کمک خواهد کرد.
شاید سوال کنید که چطور؟ در جواب باید بگویم یهودیان افراطی در کابینه نتانیاهو بلافاصله به چالش کشیدن و متشنج کردن اوضاع مسجد الاقصی را در دستور کار خود قرار دادند؛ جایی که یکی از مقدس ترین مکان های اسلام و مسلمانان برشمرده می شود و به شدت مورد احترام است.
دولت نتانیاهو اقداماتی را برای تحمیل شرایط سخت تر بر فلسطینی های کرانه باختری و غزه که در زندان های اسرائیل به سر می برند آغاز کرد و برنامههایی را برای گسترش شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری برای جلوگیری از تشکیل یک کشور فلسطینی به هم پیوسته در کرانه باختری ترسیم کرد. این اولین دولت اسرائیل است که الحاق کرانه باختری را به عنوان هدف اعلام شده در توافقنامه ائتلافی خود قرار داده است.
علاوه بر این، به نظر میرسید که ایالات متحده در حال نزدیک شدن به توافقی با عربستان سعودی برای عادیسازی روابط دیپلماتیک و تجاری ریاض با اسرائیل است .به ثمر رسیدن این موافقتنامه احتمالی میتوانست ادعای نتانیاهو مبنی بر اینکه اسرائیل میتواند روابط را با کشورهای مسلمان در حالی عادی کند که کشورهای عربی باعث نشوند ، اسرائیل حتی یک اینچ به فلسطینی ها بدهد را ثابت کند.
از طرفی،اسرائیل به غیر از غزه جبهه دومی را علیه خود باز کرده است؛ اسرائیل اکنون خود را مقابل ایران و دیگر متحدان منطقه ای تهران یعنی حزب الله لبنان و سوریه، شبه نظامیان هوادار ایران در سوریه و عراق و شبه نظامیان حوثی(انصارالله) در یمن قرار داده است.
همه این گروهها(نیروهای مقاومت) در روزهای اخیر هواپیماهای بدون سرنشین و موشک به سمت اسرائیل یا نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه شلیک کرده اند. من معتقدم که ایران، تلاش ایالات متحده و اسرائیل برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی مسلمان را به عنوان یک تهدید استراتژیک میداند.در همان زمان، حزب الله لبنان هم متوجه شد که اگر اسرائیل آنطور که ادعا کرده بتواند حماس را نابود کند، این جنبش هدف بعدی اسرائیل خواهد بود، بنابراین، حزب الله تصمیم گرفت که حداقل باید یک جبهه دوم اما در درجه پایینتر را علیه اسرائیل بگشاید.
در نتیجه، اسرائیل مجبور به تخلیه حدود 130 هزار غیرنظامی از مرز شمالی خود به همراه دهها هزار اسرائیلی تخلیه شده از مرز جنوب غربی با غزه شده است. کل این جابجایی فشار زیادی بر نظام تامین مسکن و خزانه داری اسرائیل وارد کرده است.
تهران اکنون به طور مؤثری بر نیروهای مقاومت در چهار کشور عربی لبنان، سوریه، یمن و عراق کنترل دارد و می تواند اسرائیل را به چالش بکشد.
جبهه سوم، جهان شبکه های اجتماعی است.بپذیریم حماس دست برتر را در رسانه های اجتماعی دارد و از حمله موشکی به بیمارستان غزه فارغ از اینکه اسرائیلیها می گویند کار آنها نبوده است،به نفع خود استفاده کرد.
جبهه چهارم، مبارزه فکری-فلسفی جنبش مترقی بین المللی و اسرائیل است. من معتقدم برخی از عناصر آن جنبش مترقی، که به نظر من بزرگ و متنوع است، روابط اخلاقی خود را در این موضوع از دست داده اند. به عنوان مثال، ما شاهد تظاهرات متعددی در دانشگاههای آمریکا بودهایم که اساساً اسرائیل را مسئول تهاجم حماس میدانند و استدلال میکنند که حماس درگیر یک «مبارزه ضد استعماری» مشروع است. به نظر می رسد این تظاهرکنندگان مترقی بر این باورند که اسرائیل طرف استعماری است نه فقط یک یک شهرک ساز در کرانه باختری .
جبهه پنجم در داخل اسرائیل و سرزمین های اشغالی است. در کرانه باختری، شهرک نشینان راستگرای یهودی به فلسطینیها حمله میکنند، در حالی که تلاشهای ارتش اسرائیل برای محافظت از آنها با همکاری نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس را مختل میکنند.
جبهه ششم در داخل خود اسرائیل است که بیشتر بین شهروندان یهودی آن است.آن جبهه در حال حاضر قدرت سابق را ندارد،اما همین قدرت درست در زیر سطح پنهان شده است. این برخوردی است که توسط استراتژی سیاسی ماندگار نتانیاهو در داخل هدایت می شود: تفرقه بینداز و حکومت کن. او تمام زندگی سیاسی خود را بر روی قرار دادن جناح های جامعه اسرائیل در مقابل یکدیگر بنا کرده است، و نوعی از وحدت اجتماعی را که برای پیروزی در جنگ ضروری است، از بین می برد.
چگونه می توان در جنگ شش جبهه پیروز شد؟ تا زمانی که اسرائیل دولتی ایجاد نکند که بتواند ائتلافی جهانی برای خود دست و پا کند،زمان، منابع، شریک فلسطینی و مشروعیت لازم برای سرنگونی حماس در غزه را نخواهد داشت. این کشور عمدتاً در کنار ایالات متحده به عنوان تنها متحد واقعی و پایدار خود خواهد جنگید.
منبع: نیویورک تایمز- مترجم آرش میری خانی