ایسنا نوشت: رحیم نوعیاقدم در کنار سردار رشید اسلام شهید مهدی باکری، سلسله مراتب نظامی را طی کرد. وظایف سازمانیش را در عملیات مسلم بن عقیل به عنوان فرمانده دستهِ لشکر ۳۱ عاشورا در کنار مهدی باکری فرمانده همین لشکر، شروع کرد و با فرماندهی گروهان و گردان لشکر ۳۱ عاشورا، ادامه داد. این سردار سپاه پاسداران تا لحظه شهادت مهدی، یاری وفادار و دوست صمیمیش بود. او در کنار مهدی روزها و ماهها آموزش دید و زیر رگبار مسلسلها و باران توپها و خمپارههای ارتش بعثی عراق پخته شد.
در ادامه بخشی از اظهارات سردار پاسدار رحیم نوعیاقدم همرزم شهید قاسم سلیمانی را بخوانید:
*ببینید باکری و سلیمانی چقدر مثل هماند. خدا رحمت کند هر دوشان را. قاسم سلیمانی چه گفت؟ ماژیکش را روی نقشه گذاشت و تا مقصد کشید و گفت: «این منطقه را باید پس بگیری.» گفتم: «چقدر است؟» گفت: «اگر توکل کنی، میتوانی پس بگیری.» باکری هم گفت: «حتما خوب توکل نکردی.» باکری این حرف را در سال ۱۳۶۱-۱۳۶۲ زد و قاسم سلیمانی در سال ۱۳۹۵-۱۳۹۶.
*قاسم سلیمانی بهم گفت: «جاده استراتژیک دمشق - بغداد را آزاد کن.» آمریکاییها از طریق روسها پیام داده بودند: «اگر قاسم سلیمانی وارد این جاده شود، میزنیم و نابودش میکنیم. یقین دارم که میزند، تو برو ببین میزند یا نمیزند. اگر زد سلام منُ به باکری برسان، اگر نزد میام میبینمت.» حاج قاسم گفت: «ابوحسین این جاده را به طول ۷۰ کیلومتر، آزاد کن.» آن هم جادهای که از همه طرف تحت محاصره و در تیررس داعش است. این در حالی است که ارتشهای کلاسیک در دلِ جنگهای نامنظم و چریکی نمیتوانند بیش از ۱۵ کیلومتر عملیات کنند. در هیچ یک از جهانی بزرگ جهانی نیز بیش از این نتوانستند عملیات کنند. حالا من باید در چنین میدان نبردی، ۷۰ کیلومتر را آزاد کنم.
*این چه ادبیات فرماندهی است و کجای دنیا فرمانده اینگونه با نیرویش صحبت میکند؟ بعد از عملیات از او پرسیدم: «مومن خدا، این چه دستوری بود که دادی؟» حاج قاسم در جوابم گفت: «جواب تو را میدانستم، اما زمانی که با تو صحبت میکردم در جمع فرماندهان مقاومت بودم و خواستم به آنان نشان دهم اطاعت از فرماندهی در غیر ممکنها، چطور است؟»
*آی مسوولان و افراد و اشخاصی که بر مملکت مدیریت میکنید، برنامه میریزید و برای مردم تصمیم میگیرید به چند موضوع توجه داشته باشید. اول اینکه اگر میخواهید موفق شوید به خدا، اهل بیت، اخلاص و ادبیات ۸ سال دفاع مقدس برگردید.