زهره گردان خبرنگار اطلاعات نوشت: تابلویی در آستانه روستایی سرسبز در شهرستان تفرش نگاهمان را به خود جلب میکند که روی آن نوشته: روستای دلارام (دهکده پزشکان)، محور پروفسور اردشیر قوامزاده، پدر پیوند مغز و استخوان ایران. همین تابلو باعث میشود مسیرمان را کج کنیم و به داخل فرعی بپیچیم. خنکای هوا در قاب سرسبز درختان گردو و بادام اطراف جاده فرعی میپیچد و روحمان را تازه میکند.
خانههای روستایی که دیده میشود، جاده هم باریکتر و سراشیبیها تیزتر میشوند؛ بیش از همه نام تابلوهای کوچهها و خیابانهاست که جلب توجه میکنند. یکی به نام دکتر مهستی کریمی زند، متخصص داخلی رقم خورده، کناری به نام دکتر محمدرضا پارسانژاد، متخصص فک و زیبایی است، دیگری به نام پروفسور اردشیر قوامزاده و بعدی خیابان دکتر فاطمه شهسوار حقیقی و آن یکی کوچه دکتر مهدی پارسا.
در میانه راه و در مقابل حسینیه، تابلویی با این مضمون، روستا را معرفی میکند: «روستای دلارام به دهکده پزشکان معروف است که در این روستا ۱۷۵ پزشک از ۱۸۰ خانوار برخاسته و همین امر باعث شاخص شدن این روستا شده است.»
خیابان را تا جایی که راه دارد بالا میرویم و در کنار آخرین خانه توقف میکنیم. بعد از آن جاده خاکی است. مردی سن و سالدار را در حال چیدن انگور از بالای نردبان خانه میبینیم. سلام میکنم و از پیشینه پزشکان دهکده میپرسم. از روی مهماننوازی چند خوشه انگور سیاه تیلهای به دستم میدهد. پایین میآید و میگوید: «چندین پزشک از همین خانه برخاستهاند. اینجا خانه پدری دکتر عطاالله پارسا، پزشک داروساز و قدرتالله پارسا، پروفسور رادیولوژی و چند تن از فرزندان آنها بوده است. نژاد پارساها اکثرا پزشک هستند، اما بیشترشان مهاجرت کردهاند. هیچکدام را نمیتوانید پیدا کنید.»
بی آن که بدانم مقابل خانهای روستایی ایستادم؛ دور از شهر در دل کوه و کمر، جایی که چندین نسل از پزشکان را در خود پرورش داده است. کاش خانه، باغموزهای قابل دیدن بود تا میرفتم داخل آن مینشستم و از دیدن این همه علم لذت میبردم. مسیر سرپایینی روستا را به دنبال آدرس آشنایی پیاده میگردم. خانه عمه دکتر فاطمه شهسوار حقیقی همینجاست. در میزنم. با روی خوش به ما خوشآمد میگوید.
-روستای باصفایی دارید! چطور این همه پزشک از روستای شما برخاسته است؟
- آب و هوای خوب و محصولات ارگانیک... آرامش هم که غوغا میکند. اهالی روستا از دیرباز به علم و دانش اهمیت میدادند، همه این عوامل دست به دست هم دادند تا بچههای روستا پیشرفت کنند.
ضرورت توسعه روستایی
درباره این روستا و پیشینه آن با مهرداد پارسا که دکترای ژنتیک دارد، صحبت میکنم. میگوید: «عطاالله و قدرتالله پارسا که هر دو بزرگوار فوت شدهاند، پسرعموهای پدرم محسوب میشوند. نسل قبل از این دو عزیز، دکتر مهدی پارسا پزشک عمومی بوده که در روستا متولد شده و تحصیل کرده است. او ایده لولهکشی آب روستا و راهسازی تا شهر را ارائه داد و با کمک خیرین عملیاتی کرد.»
او که پدرش متولد دلارام بوده و در جوانی به تهران مهاجرت کرده است، میگوید: «خاطرم هست در زمان جنگ که اوضاع تهران ناامن بود به دلارام برگشتیم. من و برادرم مهدی پارسا که اکنون پزشک داروساز است، مدتی را در تنها مدرسه دهکده درس خواندیم. قدیمیترین مکتبخانه تفرش هم در روستای ما قرار دارد که قدمت آن به سال 1305 برمیگردد.
بسیاری از بزرگان دلارام از دل این مکتبخانه بیرون آمدهاند و جا دارد که این مکان، بازسازی و به یکی از جاذبههای گردشگری روستا تبدیل شود اما متأسفانه فعلا جز مخروبه، چیزی از آن باقی نمانده است.
هماکنون ۷۰ پزشک، حدود ۴۰ دکترای غیرپزشکی و 30 مهندس فعال که پیشینه آنان به دلارام باز میگردد در کشور مشغول کارند. اگر توسعه روستایی اتفاق بیفتد و همه از امکانات بهداشتی، درمانی و رفاهی یکسانی بهرهمند شوند، میتوانیم برای نسل بعدی شرایطی فراهم کنیم تا افراد تحصیلکرده در شهر خود بمانند و به مردمشان خدمت کنند.»
این پزشک جوان، ورودی روستا را به دالان بهشت تعبیر میکند و میگوید: «عاشق درختان درهمتنیده و سرسبز ابتدای مسیر روستا هستم که به من و همه میهمانان سلام میدهند.» وی همچنین از سه درخت گردوی بسیار قدیمی روستا یاد میکند: «قدمت یکی از درختان به بالای هزار سال میرسد که دیدنش خالی از لطف نیست؛ آنقدر قدیمی که ساقههای درخت از آن بیرون زده، در حالی که عوام تصور میکنند شاهد ریشه درخت هستند. از طرفی طبیعت دلارام بکر است و هوای آن بسیار متفاوت از آبادیهای اطراف؛ دلارام حتی از روستای همجوار خود نقوسان که تم جغرافیای یکسانی دارد، خنکتر است.»
تنها پزشک ماندگار
از میان پزشکانی که نامشان در کوی و برزن روستا حک شده، فقط دکتر مهستی کریمی زند، متخصص داخلی به وصیت پدر در تفرش مانده و طبابت میکند. با او که صحبت میکنم، میگوید: «حتی اگر وصیت پدرم هم نبود، اینجا زندگی میکردم. مردم تفرش را دوست دارم و میخواهم به کسانی که امکانات مالی ضعیفی دارند، خدمت کنم.»
او پس از ۱۶ سال طبابت در تفرش برای ادامه تحصیل همسرش در رشته پزشکی خانواده راهی تهران میشود و بعد از اتمام این دوره به تفرش بازمیگردد. کریمی زند از اقوامش میگوید که یکی از آنان دکتر آرش انوشیروانی، فوقمتخصص خون و سرطانشناسی است که پیشینه وی به همین روستا برمیگردد و گهگاه برای درمان بیماران اطراف روستا به تفرش میآید و دیگری دایی پدرش، دکتر شبافروز که در همین روستا به دنیا آمد و درس خواند و جزو اولین دندانپزشکان ایران و پایهگذار بخش دندانپزشکی دانشگاه تهران شد.
وی از مادربزرگش نقل میکند آن زمان که در روستا برق نبود دکتر شبافروز، کتابهای خود را زیر نور چراغ نفتی در سرما و گرما مطالعه میکرد و از مادرش هم نقل میکند که آقای دکتر بعد از مهاجرت به تهران، در خانه دوطبقه خود بیماران را اسکان میداد و با هزینههای شخصی، غذا و مایحتاج آنان را برطرف میکرد.
خانم دکتر میگوید: «ایشان انسان بزرگی بودند و الگوی کاملی برای کار و زندگی من محسوب میشوند اما متأسفانه در سن ۴۰ سالگی فوت شدند. دکتر قوامزاده هم که در روستای دلارام متولد شدند و پدر پیوند مغزاستخوان ایران هستند، دوست پدرم بودند. توجه به علم در خانواده ما قدمت زیادی دارد اما متأسفانه کم بودن امکانات آموزشی برای فرزندان پزشکان و درآمد کم، انگیزه ماندگاری پزشکان متخصص را در این شهرستان به حداقل رسانده است.»
دکتر کریمی زند به طبیعت سرسبز دلارام علاقه زیادی دارد و میگوید: «درختان قدیمی روستا یک حالت روحانی را برایم رقم میزنند و مرا بسیار به تفکر وامیدارند.»
جایی برای گردشگر نیست
شاید با این توصیف دوست داشته باشید از روستا دیدن کنید اما دهیار دلارام میگوید: «اهالی دوست ندارند دلارام به عنوان روستای گردشگری شناخته شود، چون خاطره خوشی از رفت وآمد غرییهها به دهکدهشان ندارند. گاهی پیش آمده گردشگران زیر درختان گردو آتش روشن کردهاند یا با خودرو شخصی روی شبدر و جو رفته یا طبیعت را پر از زباله کردهاند.
روستا میتواند و باید گردشگر جذب کند، اما باید به این منظور امکانات و بودجه خاصی داشته باشد. اگر امکانات باشد، میتوان شاهچنار را برای اسکان گردشگران محوطهسازی کرد. شاهچنار محلی است سرسبز از چنارهای قدیمی و سر به فلککشیده چنار که جاده آن بیرون روستا واقع شده؛ هم برای استراحت گردشگران مناسب است و هم باعث میشود آنان وارد مزارع شخصی نشوند.»
زهرا گنجعلی میگوید که پروفسور اردشیر قوامزاده به همراه چند تن از شاگردانشان هر چند وقت یکبار به تفرش و روستاهای اطراف میآیند و به صورت رایگان بیماران را ویزیت میکنند. درباره خانه پروفسور که قرار بود به مکانی برای بازدید گردشگران تبدیل شود، میپرسم. دهیار می گوید امیدواریم در آینده این اتقاق خوشایند رقم بخورد.