دوشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۵

مظلومیت شکوهمند

و شاید مظلومیت مضاعف حسین بن علی را بتوان در اینجا نیز سراغ گرفت. در همان جایی که کسانی می‌خواسته‌اند به عنوان مفسّر واقعۀ کربلا فقط یا نخست «شمشیر» را زبان سخنگو و قلم چهره‌پرداز او معرفی کنند. بله، امام مرد شمشیر بوده است، اما شمشیری که در نیام حلم و حکمت است!

مظلومیت شکوهمند

جلال رفیع در یادداشتی در ضمیمه عاشورای عشق روزنامه اطلاعات نوشت: ـ پرسشی پاسخ می‌طلبد.

داستان حقیقی و حماسی عاشورا از بیعت تحمیلی (به قول هنرمندان) کلید خورد. به عبارت بهتر، از رد کردن بیعت تحمیلی آغاز شد. نخستین مرحله و  واپسین مرحله، همین بود. بیعت زوری، صریح و  آشکار از امام حسین خواسته شد. او هم صریح و آشکار، آن را رد کرد.

امام پس از طرد دستور تحمیلی و استبدادی خلیفه خونریز، رویارویی مسلحانۀ تحمیلی را نیز در مدینةالنّبی و در شهر خاطره‌های دوست‌داشتنی‌اش احتمال می‌داد. پس شبانه و شتابناک و شبیه به خروج موسی از مصر (خائقاً یترقب)، نگران و هراسان،‌روی به مکه آورد.

 نگران و هراسان از آنچه بر سر آزادگان خواهد آمد. مکه حرم امن الهی بود. این قاعده را همه پذیرفته بودند که هر کس در  آن حریم حضور یابد، امنیت دارد(من دخله کان آمنا). نکتۀ مهم دیگری هم جلب توجه می‌کرد: «همایش حج، فضا و فرصتی را فراهم می‌کند تا در صورت لزوم بتوان وضعیت تازه را برای مردمی که از شهرها و سرزمین‌های گسترده و گوناگون در آنجا گرد می‌آیند، تشریح کرد.»

پرسشی که پاسخ می‌طلبد، این است: چرا امام در همان مدینه‌ای که هم مرکزیّت معنوی داشت و هم مأوای بنی‌‌هاشم بود و هم زادگاه و پرورشگاه خود وی به شمار می‌رفت، برای مقاومت و مبارزۀ مسلحانه سنگر نگرفت؟...

 جز این است که نمی‌خواست آغازگر جنگ باشد؟ جز این است که می‌خواست در جامعه اسلامی مورد نظر او راهکارهای غیرجنگی اولویت و اصالت داشته باشد، و راه‌حل‌های بهتری را برای گره‌گشودن انتخاب کند؟ جز این است که می‌خواست بگوید: اصل و قاعده، راهکارها و راه‌حل‌های دیگری است؛ مگر خلافش به اثبات برسد یا از سوی  دیگران تحمیل شود؟

 نمی‌گوییم پاسخ آن پرسش، همین است و جز این نیست و قطعی است؛ اما واژۀ «شاید» را که می‌توانیم بر زبان آوریم؟.... بله، شاید چنین بوده است.

مکه ـ پس از مدینه ـ دومین شهری بود که باز هم امام از آنجا بیرون رفت. نخستین علت، انبوه نامه‌هایی بود که از کوفه به مکه می‌رسید. خبر خروج اعتراض‌آمیز امام از مدینه در پی طرد صریح بیعت تحمیلی و استبدادی، تقریباً در همه جا منتشر شده بود. دعوتنامه‌های نوشته شده به خط کوفی، از پیآمدهای آن به شما ر می‌رفت. اما اکنون پرسشی دیگر در میان است. 

ـ چرا باز هم مثل مدینه، خروج از مکه شتابناک انجام گرفت؟ مگر انتظار نمی‌رفت که امام تا پایان مراسم و مناسک واجب شرعی حج تمتع، در حرم امن الهی اقامت کند؟ 

آیا پاسخ، این است که حرم امن هم برای او چندان امن نبود؟ بعید به نظر می‌رسد نامه‌رسانی‌های کوفیان تا این حد شتاب‌‌‌دهنده باشد و تا این حد بتواند ناتمام گذاشتن اعمال عبادی حج را  ــ آن هم در جمع حاجیانی که نسبت به این موضوع حساسیت شرعی و موضع‌گیری دینی دارند ــ توجیه کند.

 بنابراین، پذیرفتنی‌تر همان است که بگوییم خبرها و گزارش‌های رسیده، احتمال وقوع برخورد مسلحانه و ترور و خونریزی و کشتار را حتی در خانۀ خدا و در اثنای طواف، تائید می‌‌کرد. البته همچنان ترجیح می‌دهیم که از واژۀ «شاید» استقبال کنیم. شاید.

بار دیگر، این حقیقت را در می‌یابیم که حسین بن علی با وجود قاطعیت قهرمانانه و قهرآمیزش در ردّ صریح بیعت تحمیلی و استبدادی، باز هم نمی‌خواست مدینه‌ای دیگر را (مدینة الله مکه را) به سنگری برای رویارویی نظامی تبدیل کند. 

اگرچه در اینجا نیز مثل آنجا، امکانات بیشتر و بهتری می‌توانست فراهم‌ آید و نیز ممکن بود که حضور و حمایت مردمی گسترده‌تری در خدمت نبرد نظامی قرار گیرد. مگر نه این است که فر زند «زبیر» در همانجا همین کار را کرد و در حلقۀ حفاظت شده با کوه‌های مکه، علیه حکومت جبار اموی سنگر گرفت؟

این وجه از حرکت حسینی، یعنی پروا و پرهیز جدّی از جنگ‌سالاری و نظامی‌گری حتی غلبه‌کننده و به طریق اولی آغازگری در رویارویی نظامی، نه تنها عیب و علت منفی عاشورای امام نیست، بلکه می‌توان گفت (برعکس) مظلومیت شکوهمند و درس‌آموز و تاثیرگذار جنبش او را همین ویژگی بود که رقم می‌زد. شکوه مظلوم.

 قاطعیت لطیف، حرکت حماسی حیات‌بخش. حماسۀ انسانی. شاهکار مظلومیت. عظمت مظلوم. هر نام و نشان زیبای دیگری که نثار نهضت عاشورایی حسین‌بن‌علی شود، جز در سایۀ چنین حرکتی با چنین اوصافی نمی‌تواند برای آدمی جلوه‌ای دلنشین و پذیرفتنی داشته باشد.

امام، گام به گام، چنان حرکت کرد که همۀ خشونت‌ها، همۀ خونریزی‌ها، همۀ خباثت‌ها، همۀ خیانت‌‌ها و حتی بار همۀ خشم‌ها (همانطور که واقعیت داشت)، بر دوش دشمن قرار گرفت و قرار از همگان گرفت. چنان که دیدن و شنیدنش نیز جامعۀ آن روز و فردای آن روز را بیقرار کرد.

 اگر او پیروزی را به هر قیمتی پذیرا می‌بود و اگر از آغاز غلبۀ نظامی می‌خواست، می‌توانست مدینه‌ای را به محشر و میدان جنگ تبدیل کند که شاید شرایط جغرافیایی و تاریخی‌اش مساعد‌تر از صحرای دورافتادۀ نینوا بود.

 مگر برای سربازان حسین، خاطرۀ جنگ‌های بدر و اُحد و خندق و حنین نمی‌توانست مهیّج‌تر و ابتهاج‌تر و مهیاکننده‌تر باشد؟.... ‌شاید، اما امام علیه‌السلام، نه آغازگر جنگ بود و نه سالارگر جنگ.

ـ و شاید مظلومیت مضاعف حسین بن علی را بتوان در اینجا نیز سراغ گرفت. در همان جایی که کسانی می‌خواسته‌اند به عنوان مفسّر واقعۀ کربلا فقط یا نخست «شمشیر» را زبان سخنگو و قلم چهره‌پرداز او معرفی کنند. بله، امام مرد شمشیر بوده است، اما شمشیری که در نیام حلم و حکمت است!

نویسنده :
جلال رفیع
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب