رویداد۲۴ نوشت: تورم کمرشکن در کنار بیبرنامگی و نداشتن نقشه راه، روز به روز فشار زندگی را بر اقتصاد و مردم بیشتر میکند و تقریباً کسی پیدا نمیشود که از شرایط اقتصاد و معیشتی خود گله نکند. در همین خصوص، جلال محمودزاده، نماینده مهاباد مصاحبهای انجام داده است که در ادامه میتوانید مهمترین بخشهای این مصاحبه را بخوانید:
* یکی از انتقادات به عملکرد مجلس یازدهم، نحوه و رویکرد این قوه در نظارت بود. متاسفانه دولت سیزدهم از شعارهایی که داده بود، خیلی عقب مانده و این موضوع مخصوصاً در حوزه اقتصادی، مشهود است.
* متاسفانه در بدنه دولت، فسادهایی رخ داده که مجلس یازدهم در موضوع نظارت و پیگیری به این اتفاقات، عملکرد خوبی از خود به جای نگذاشت و به نوعی باید بگویم با دولت، مماشت کرد.
* به طور مثال، اگر ماجرای آقای صدیقی، امام جمعه تهران برای یک فرد عادی اتفاق میافتاد، با او چه برخوردی میکردند؟ هرچند آقای صدیقی، اشتباه را پذیرفت و عذرخواهی هم کرد، اما کافی نبود و مجلس باید به موضوع ورود و با تحقیق و تفحص و یا از طریق کمیسیونهای تخصصی، ابعاد مختلف ماجرا را روشن میکرد.
* در موضوع چای دبش، این همه تخلف صورت گرفت، ولی لاپوشانی کردند. از اینرو، یکی از انتقادات به مجلس یازدهم، ترکیب یکدست آن بود که باعث ارتباط نزدیک این قوه با دولت شد. خب، وقتی ۲۲۰ نماینده کنونی برای حضور آقای رئیسی در صحنه انتخابات، نامهای را امضا میکنند و برخی از همین افراد هم، رییس ستاد ایشان میشوند، نتیجه این میشود که از برخی تخلفات صورت گرفته شده، گذشت کنند، چون به نوعی پای آبروی خودشان درمیان بود.
* آقای رئیسی در خرداد ۱۴۰۰، قولهای سامان دادن به اقتصاد کشور، مسکن، اشتغالزایی و... را داد، اما گذشته زمان نشان میدهد جز در حوزه مسکن که توفیقات ۵۰ درصدی داشته است، شاهد بهبود اوضاع نیستیم.
* زمانی که آقای رئیسی رای آورد و رییسجمهور شد، دلار حدود ۲۶ هزار تومان بود، ولی دیدیم که در کمتر از سه سال از آغاز به کار دولت سیزدهم، دلار به ۷۰ هزار تومان هم رسید؛ یعنی رشدی حدود ۲.۵ برابر. همین بیارزششدن پول ملی، اثرات منفی خود را بر تولید، اشتغال، تورم و... گذاشته و نتیجه روشن آن، کوچکشدن سفرههای مردم است.
* در حال حاضر، خیلی از خانوادههای ایرانی به زیر خط فقر سقوط کردند و تقریباً قشر متوسط از بین رفته است. یعنی آمار خانوادههایی که زیر خط فقر هستند، نسبت به گذشته، بیش از دو برابر شدند.
* در این مدت، برخی از کارخانهها و کارگاههای تولیدی تعطیل شدهاند. در بخش کشاورزی و آبیاری مدرن برای کشور ما که کشوری خشک و نیمهخشک است، دو سال است که این روند کاملاً متوقف شده است. از طرفی، در بکارگیری ماشینآلات بروز برای بخش کشاورزی، کار تمام و کمال تعطیل است. در بحث صنایع تبدیلی کشاورزی، کارخانهها یا با نیمی از ظرفیت کار میکنند یا کلاً تعطیل شدند.
* اگر سری به برخی از شهرکهای صنعتی کشور بزنید، میبینید که ۴۰ درصد از ظرفیت آنها تعطیل شده است. از طرفی، متاسفانه بانکها هم دنبال معاملات و تجارت خودشان هستند و به حمایت از بخش تولیدی کشور نمیپردازند. دولت آقای رئیسی، تسهیلات بخش تولیدی را پنج درصد افزایش داد، یعنی همه بخشهای تولیدی و خدماتی کشور که قبلاً سود ۱۵ تا ۱۸ درصدی برای وامها میپرداختند، الان باید ۲۳ درصد سود به بانکها پرداخت کنند. همین رویکرد باعث شد خیلی از کارخانه و کارگاههای تولیدی به خاطر نداشتن سرمایه در گردش، دوام نیاورند و مسیر کوچکشدن و یا تعطیلی را در پیش بگیرند.
* گوشت قرمز در همین دوره آقای رئیسی نسبت به گذشته، پنج برابر شده است و نرخ مرغ تا سه و چهار برابر بیشتر شده است. طبیعی است که در این وضعیت، زندگی خانوادهها تحت فشار شدید قرار بگیرد و متاسفانه تامین تغذیه مردم با خطر روبرو شده است. این مسیر، قطعاً رشد بیماری را در جامعه بیش از پیش میکند و افزایش بیمار در کشور، کار درمان را هم با چالش مواجه کرده است.
* اکنون بیش از ۸۰ قلم دارو در کشور، کم داریم. نوبت دادن برخی بیمارستانهای دولتی به بیمار و حتی بیمارهای اورژانسی به حدود دو سال هم میرسد. خب اگر بیمار بخواهد درمانش سرعت بگیرد باید به بیمارستانهای خصوصی مراجعه کند که مطمئناً هزینههای گزافی بر وی وارد میشود. همین موضوع درمان باعث شده برخی از خانوادهها که بیمار جدی دارند، به واسطه هزینههای بالایی که باید پرداخت کنند، وارد خط فقر شوند.
* وضعیت کنونی، نگرانکننده است و تقصیر مجلس در این شرایط، کمتر از دولت نیست. مجلس، اهرمهای نظارتی دارد که میتواند دولت را در ریل درست انجام وظایفش قرار دهد، ولی این کار صورت نگرفت، آن هم به خاطر نزدیکی فکری مجلس با دولت.