چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۲
نظرات: ۰
۰
-
نکوداشت سعید حمیدیان؛ اندیشمندی که با توپ فرهنگ خوب بازی می‌کند

آئین بزرگداشت مقام ادبی و فرهنگی دکتر سعید حمیدیان، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عصر دیروز در محل این انجمن برگزار شد.

اطلاعات نوشت: دکتر اصغر دادبه، چهره ماندگار ادبیات و فلسفه و حکمت اسلامی در این جلسه گفت: من از دوست و همکاری سخن می‌گویم که ۵۶ سال از آغاز دوستی ما می‌گذرد. سال ۴۸ ما را به سربازی بردند و قرار بود افسر سپاه دانش بشوم ولی جنگ احتمالی بین ایران و عراق پیش آمد و همه ما را توپچی کردند و ما چنان توپچی‌هایی شدیم که فرمانده به ما گفت من جلوی هدف قرار می‌گیرم و شما توپ‌هایتان را شلیک کنید، اگر من به سلامت برنگشتم هر چه خواستید بکنید!

وی افزود: توپ ما، توپ فرهنگ بود و دوست من، دکتر حمیدیان، یکی از کسانی بود که با این توپ خوب بازی کرد. ارسطو برای دوستی ۳ بنیاد در نظر دارد. دوستی لذت‌بنیاد، دوستی سودبنیاد و دوستی فضیلت‌بنیاد و می‌گوید دوستی نوع اول مال جوانان، دوستی نوع دوم مختص پیران و دوستی نوع سوم، دوستی مخصوص خردمندان است. ارسطو همان سخن برزویه طبیب و کلیله و دمنه را تکرار می‌کند و می‌گوید وقتی دوستی فضیلت‌بنیاد شد، سود و لذت هم به بار می‌آورد.

دادبه یادآور شد: دوستی من و دکتر حمیدیان و همه آن شبکه‌ای که توپچی شدیم، دوستی فضیلت بنیاد بود. اگر یکی از ما کتابی می‌خرید، همه آن را می‌خواندیم.

این استاد فلسفه گفت: مشائیان، اصل اشیا را ماده و صورت می‌دانند. هویت ملی به مثابه ماده‌ای است مبهم که وقتی زبان ملی بر آن عارض شد، تشخص پیدا می‌کند. می‌توان گفت حقیقت هویت ملی، زبان ملی است. حمیدیان من، همه عمرش را برای زبان ملی گذاشت.

دادبه اظهارکرد: تمامی طرح بزرگ افلاطون همه برگرفته از فرهنگ ایرانی است. دکتر حمیدیان به متونی پرداخته که به زبان افلاطونی ـ ایرانی نوشته شد و باید توجه داشت که ادبیات را نمی‌توان فلسفه خواند. در متون ما ادبیات و فلسفه با هم درآمیخته‌اند و بی‌تردید حمیدیان یکی از کسانی است که ادبیات را از هر دو وجه خوانده و در آن کار کرده است و یکی از دلایل موفقیت او، توجه به هر دو وجه ادبی و فلسفی بوده است.

وی گفت: ما امروز در جایی قرار گرفتیم که دانشجوی دکترای ادبیات نمی‌تواند درباره پایان‌نامه ارشدش حرف بزند چون  خودش آن را ننوشته یا نمی‌تواند از شاعران بزرگ شعر بخواند. وقتی به اروپا می‌رویم می‌بینیم که در ساختمان‌های ۴۰۰ و ۵۰۰ ساله زندگی می‌کنند ولی به ما آموختند که ساختمان ۳۰ ساله کلنگی می‌شود.

اکنون در حال کلنگی کردن فرهنگ هستند. روزی یک بیت سعدی، یک جمله گلستان برای بچه‌ها بخوانید. سربازان فرهنگی ما آنها هستند. امثال حمیدیان از کودکی با شعر ارتباط برقرار کردند. این کار هویت ما را حفظ می‌کند.

در ادامه، علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و فعال فرهنگی بیان کرد: آنچه دکتر دادبه درباره یادگیری زبان فارسی توسط کودکان می‌گوید، بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد. ما در موقعیت خطرناک فرهنگی بسر می‌بریم و باید بچه‌ها را دریابیم. همه‌چیز از دبستان شروع می‌شود و بچه‌ها مهر، دوستی، تسامح و ... را از ادبیات یاد می‌گیرند.مهمترین وظیفه عناصر فرهنگی رسیدن به بچه‌ها است.

وی  افزود: در دهه ۵۰ خورشیدی مرتب می‌خواندیم که رمان مهمی به‌نام «دنیای قشنگ نو» در غرب منتشر شده که مفاهیم فکری و فلسفی عمیقی در خود دارد و در همان سال‌ها دکتر حمیدیان آن را ترجمه کرد و هنوز کسی که می‌خواهد با ادبیات غرب آشنا شود، باید این کتاب را بخواند. کتاب «دنیای ماشینی» هم از آثار مهم چخوف است که او ترجمه کرد. یکی از آثار داستایوفسکی به‌نام «خطابه پوشکین» است که آن را هم استاد حمیدیان ترجمه کرد. او مقالات مهمی هم درباره ادبیات غرب دارد. این زمینه‌ها در دکتر حمیدیان باعث شد نگاه نقادانه‌ای هم به ادبیات کلاسیک فارسی داشته باشد.

دکتر غلامرضا ذکیانی سرپرست دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر محمد امیر جلالی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر محمود شالویی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی دیگر سخنرانان این آیین بودند.

در ادامه، از سال‌ها خدمات علمی و ادبی استاد سعید حمیدیان تقدیر به عمل آمد.

در ادامه مراسم حمیدیان اظهار کرد: یکی از دلایل شادی من در این جمع‌ گرامی، دیدار دوستانی است که سال‌ها ندیده بودمشان و مشتاق دیدارشان بودم. علاقه و شور و اشتیاق من به ادب و هنر فارسی، بسیار برتر از آن چیزهایی است که من را از شرکت در این جمع شریف باز می ‌داشت.

من اخیراً دختر فرزانه خودم را از دست دادم! دختری که ۴ زبان زنده دنیا را در یک سطح می‌دانست و وقتی از من خواستند چیزی برای سنگ‌مزار آن عزیز بنویسم این بیت را از فردوسی بزرگ نوشتم.
مرا کو دوست برفت آن جوان
زهجرش منم چون تنی بی‌روانم
تا ‌آمدیم اندکی از این داغ فاصله بگیریم، همسرم را از دست دادم. اما با همه دردهایی که داشتم، باز آمدم و به خواست دوستان لبیک گفتم و خواستم به لطف همیشگی آنها پاسخی بدهم و در کنارشان، اندکی تنهایی خودم را از یاد ببرم.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

Video Player is loading.
Current Time 0:00
Duration 0:00
Loaded: 0%
Stream Type LIVE
Remaining Time 0:00
1x
    • Chapters
    • descriptions off, selected
    • subtitles off, selected

      آخرین مطالب

      بازرگانی