اکبر ایرانی - روزنامه اطلاعات| امامعلی رحمان، رئیسجمهوری تاجیکستان، صبح پنجشنبه ۲۷ دی ماه در دیدار دو جانبه با مسعود پزشکیان در قصر ملتهای تاجیکستان، بیان کرد: «بیایید من روادید را بیکار (لغو) کردم؛ هر وقت که میخواهید همراه فرزندانتان بهار، تابستان، تیرماه (پاییز)، بیایید رفت و آمد کنیم، احیا کنیم رسم و آیینهای ملی تاریخ خود را تا از نو، رفت و آمد کنیم. ما یک مردم هستیم.»
وی گفت: «رودکی و فردوسی و سعدی و حافظ مال ما آریاییتباران و فارسیزبانان است و اندیشه (ایجادات) مولوی متعلق به بشریت است یا اعلانیه کوروش کبیر برای بشریت است.»
رئیس جمهوری تاجیکستان در این سخنان کوتاه اما نغز و سنجیده، بر چند نکته تأکید کرد:
۱. لغو روادید و به تعبیر تاجیکی؛ بیکار کردن روادید. گرچه این کار باید سالها پیش میشد. لغو روادید برای تشویق و تسهیل و ترغیب مردم به حضور بیشتر در دو کشور است، برای اعلان اعتماد دوستی و برادری است، برای تقویت ارتباطات سیاسی، علمی و فرهنگی و اقتصادی است؛ بهشرطی که مراقب باشیم حدود و مرزهای این ارتباطات را رعایت کنیم و از چیزهایی که کشور تاجیکستان از آنها حذر دارد، ما گذر و خطر نکنیم.
۲. امامعلی رحمان گفت: بیایید رفت و آمد کنیم و احیا کنیم این رسم و آیینهای ملی تاریخ خود را. او میگوید ما یک مردم هستیم و فرهنگ و تاریخ مشترک داریم. مشترکات تاریخی سهکشور همزبان و همفرهنگ تاجیکستان و افغانستان و ایران به دو دورۀ قبل و بعد از دورۀ اسلام تقسیم میشود. بدون توجه به یکی، دیگری عقیم و سترون است. افتخارات علمی و هنری و فرهنگی ایران بزرگ هفت هزار ساله که آنزمان شامل تمامی قلمرو ماوراءالنهر و قفقاز و آسیای صغیر و عراق و ... میشد، به اذعان و اعتراف مستشرقان و باستانشناسان، نه در معماری که در تصنیف و تألیف و صنعت، هماورد تمدن چین و یونان بود.
هگل، فیلسوف شهیر آلمانی در کتاب «عقل در تاریخ» مینویسد: «تاریخ جهانی با ایران آغاز میشود، با کوروش؛ چون کوروش بود که برای اولین بار یک دولت در معنای دقیق امروزین آن درست کرد.» این نکتهای است که امامعلی رحمان بیش از ما بدان اعتقاد دارد؛ اندیشۀ ایرانی را سنتی میداند که در دورۀ اسلامی به شکل ممتازی ادامه یافت و نسبت به اعراب رجحان پیدا کرد. ابن خلدون در پایان مقدمه تاریخ خود میگوید: ایرانیان در دوره اسلامی، در ادب و حدیث و فقه و کلام و علم از دیگران در تألیف و تحقیق مقدم بودند؛ حتی محدثان صحاح سته آنها از بخاری و نسایی گرفته تا نیشابوری و ترمذی و قزوینی و سجستانی(سیستانی) جملگی برآمده از خطۀ زرخیز ایران و خراسان بزرگ بودند. زیرا هیچ ملتی بدون پیشینه و پشتوانه ریشهدار تاریخی نمیتواند آیندهای درخشان داشته باشد. البته چون زبان عربی، زبان علم شده بود و گستره عظیم داشت و دانشمندان ایرانی اغلب به عربی مینوشتند، عربها نیز در سده اخیر، ایرانیان را نوابغ (عبقریة) العرب نامیدند و دست به مصادره تاریخی زدند.
۳. امامعلی رحمان گفت بیایید احیا کنیم رسم و آیینهای نو را تا رفت و آمد کنیم. در این جمله کوتاه، نکته مهمی نهفته است: احیاء رسم و آیینهای گذشته، اعم از آیینهای ملی نوروز و چله و سده و مهرگان و ...؛ فرهنگ و هنر و دانش و زبان و تاریخ گذشته را هم شامل میشود و چرا ما جهان ایرانی خود را بازسازی و تجدید بنا نکنیم؟ این بدان معناست که علاوه برنقد گذشته، به اندیشههای تمدنی و آیینهای ملی که موجب همگرایی و خویشی و نزدیکی مردمان فارسیزبان و آریاییتبار میشود نیز توجه کنیم. چیزی که امامعلی رحمان بدان اشاره میکند، این قول حافظ است که نباید «سر ببازیم و رخ بگردانیم» از داشتههای
تمدنی خود. او معتقد است که نشاط و شادمانی، عامل اعتماد و امیدواری و صمیمیت است، برای همین این بیت معروف رودکی را بر زبان جاری کرد:
هیچ شادی نیست اندر این جهان / برتر از دیدار روی دوستان
یعنی با صلح و دوستی و اشتراکات و پیوندهای عاطفی میتوان ارتباطات بین دو کشور را استوار ساخت.
۴. امامعلی رحمان میگوید ما یک مردمیم و زبان و میراث مشترک تاریخی داریم. مضمون سخن ایشان این است که مفاخر ادبی ما متعلق به فارسیزبانان جهان است، متعلق به کسانی است که زبان و اندیشه رودکی و فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ را میفهمند. امامعلی میداند و در کتاب تاریخ ادبیات خود «زبان ملت، هستی ملت» اشاره کرده که فردوسی نماد خردورزی است و هویت ملی مردمان ایران و تاجیک و افغانستان در شاهنامه متجلی است. فردوسی بیش از ۸۰۰ بار نام ایران را در شاهنامه بهکار برده و شکوه و عظمت آن را ستوده است. کاش رئیسجمهوری ایران هم به این بیت فردوسی اشاره میکرد که:
چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
و کاش این دیدار سبب شود که شعر «بوی جوی مولیان آید همی» در کتب درسی فارسی اضافه شود و کاش پیشنهاد بانو ژاله آموزگار عملی شود که در سفر اخیرش به تاجیکستان خواهش کرد «مشتی از خاک رودکی به شهری در خراسان منتقل شود و یادمانی برای او ساخته شود.»
بیشک بدون توجه به تاریخ کهن و اندیشههای ناب فردوسی نمیتوان هویت ملی را شناخت.
امامعلی تأکید میکند که اندیشههای مولوی چون فراملی و جهانگستر است، متعلق به بشریت است؛ هرچند وی تمامی آثارش را به زبان فارسی نوشتهاست. با این سخن او به برخی کشورهای همسایه میگوید که نمیتوان گفت چون ابنسینا در افشنۀ بخارا زاده شده و الان در تقسیمات سیاسی جدید در خاک ازبکستان است و نظامی گنجوی مزارش در گنجه است و مولوی بارگاهش در قونیه است، پس آنها متعلق به این کشورها هستند؛ که بزرگان گفتهاند اگر پیکری درخاک دیگر دفن باشد، تعلق و ملکیت معنوی را نشاید.
۵ .امامعلی رحمان به منشور کوروش اشاره کرد که متعلق به فرهنگ و تاریخ مشترک ماست. لوحی است از گِل پخته که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمانِ کوروش، پادشاه بزرگ هخامنشی نگاشته شد و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود و متن آن روایتی است از فتح بابِل که در آن صلح و دوستی را تضمین میکند. رویکرد امامعلی به پیشینۀ تمدنی سرزمین نیاکان، مبتنی بر این افتخارات است که دیگر ملتها بدین پایه و از این شکوه و عظمت بیبهرهاند.
۶. میدانیم که زبان فارسی/تاجیکی/دری افغانستانی سه لفظ و کلمهاند و هر سه یک معنا و مضمون را دارند با تفاوتهایی در قدمت و گویش و گونۀ زبانی شهرها و مناطق مختلف و به قول هاتف اصفهانی:
سه نگردد بریشم ار او را / پرنیان خوانی حریر و پرند
کار بزرگی که امامعلی رحمان کرد تأسیس انجمن پیوند زبان فارسی/تاجیکی بود و او هر سال از سراسر جهان، بزرگان از جوامع فارسیزبان مقیم در کشورهای مختلف را جمع میکرد و بر هماندیشی و اتحاد و پیوندهای زبانی تأکید مینمود؛ کار بزرگی که شوربختانه رو به ضعف گرایید.
بنده نیز چندی پیش بر ضرورت تشکیل اتحادیه و انجمن پیوند جوامع فارسیزبان تأکید کردم و گفتم اشتراکات تاریخی و فرهنگی جوامع فارسیزبان و داشتن پیشینه تمدنی، بسیار اصیلتر و ریشهدارتر از دیگر ملتهایی است که چندان حافظه تاریخی درازی ندارند و درپی هویتسازی برای خود هستند.
به نظرم سفر اخیر دکتر پزشکیان، سرفصل مهمی برای تجدید و تقویت پیوندهای سیاسی و فرهنگی است و باید آن را به فال نیک گرفت که به قول حافظ «حال نکو در قفای فال نکوست» و باید در مسیر ایدههای مشترک گام برداشت و از چیزهایی که تجربه شده و امامعلی نسبت به آنها حساسیت دارد، پرهیز کرد؛ از جمله این که روی تغییر خط سیریلیک به خط نیاکان اصرار نشود و به جای آن کتابهای دوخطه به فارسی و سیریلیک برای آنها تولید و ارسال شود تا به مرور زمان، زمینههای فرهنگی و اقتصادی بازگشت به خط فارسی در تاجیکستان فراهم آید.