پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۶:۲۲
نظرات: ۰
۰
-
این مرد شما را نمی‌بخشد؛ ایران را تنها نگذارید!

ژاله آموزگار در برنامه فرهنگی شب های بخارا گفت: این روزهای تلخ را ما هم دیده‌ایم. خیال می‌کنید آن طرف چه خبر است؟ فرش قرمز برایتان پهن می‌کنند؟ همه که مریم میرزاخانی نیستید... ایران را تنها نگذارید! فردوسی نمی‌بخشدتان! 

روفیا تیرگری - روزنامه اطلاعات| شاهنامه فردوسی نه‌تنها بزرگترین اثر ادب فارسی بلکه یکی از شاهکارهای ادبی جهان است. سراینده نامور ایران در روزگاری تلخ و سیاه به سرودن بزرگترین آثار حماسی جهان پرداخت. او تاریخ درخشان کهن را به نظم آورد و پهلوانان باستانی و داستانی این سرزمین اهورایی را تولدی دوباره بخشید.

موضوع هشتصدمین برنامه فرهنگی شب‌های بخارا رونمایی از کتابی درباره فردوسی و از آنجا که برنامه مزین به اسم حماسه‌سرای بزرگ ایران بود جمعیت در سالن همایش‌های خانه اندیشمندان موج می‌زد. سالن نه‌تنها جایی برای نشستن نداشت بلکه روی پله‌ها و در کناره دیوارهای سالن هم علاقه‌مندان روی زمین نشسته یا به دیوار تکیه داده بودند. دقایقی از آغاز برنامه نگذشته بود که جمعیت به افتخار ورود دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به پاخاست و با کف زدن‌های ممتد، خرسندی خود را از حضور استاد در جمع خود ابراز داشت.به راستی که مردم ادب‌دوست این مرز و بوم، قدر دردانه‌های فرهنگی خود را می‌دانند.

هشتصدمین شب از سلسله شب‌های بخارا به مدیریت علی دهباشی با همکاری انتشارات مروارید و خانه اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت رونمایی از کتاب «از ستیز تا ستایش: فردوسی و شاهنامه به روایت شاعران ایران» نوشته نیما ظاهری در تاریخ ۱۶ دی‌ماه برگزار شد. 

ژاله آموزگار، محمدرضا شفیعی کدکنی، حسن انوری، مسعود جعفری جزی و کامیار عابدی از جمله مهمانان برنامه بودند که برخی از این استادان برای حضار به ایراد سخنرانی پرداختند.

فردوسی، هویت ملی ما 

دکتر ژاله آموزگار با آن‌که برای سخنرانی نیامده بود و هیچ‌گونه آمادگی نداشت اما به خواسته علی دهباشی، مدیر و مجری برنامه فرهنگی شب‌های بخارا و با تشویق حضار به جایگاه رفت و خطاب به فردوسی گفت: فردوسی عزیز! آن چتر هویتی که تو بر سر ما گسترده‌ای موجب می‌شود تا برنامه‌ای به نام تو چنین جمعیت فرهیخته‌ای را گرد هم آورد، پس اگر حکمرانان تو را تحویل نگرفتند هیچ غم مخور، برای آن‌که هستند کسانی که دوستت دارند و دوستت خواهیم داشت! 

خانم آموزگار در ادامه خاطرنشان کرد: شعار دادن به تنهایی کافی نیست. این‌که بگویید فردوسی خوب است هیچ لطفی ندارد، فردوسی (شاهنامه) را بخوانید.

چقدر خوشبختیم که نگهدارنده هویت ما فردوسی بزرگ و فرهنگ‌ فردوسی است. فرهنگی که فردوسی به ایران تقدیم کرد به دوره‌ای برمی‌گردد که همه به عربی سخن می‌گفتند و به عربی می‌نوشتند؛ زمانی که زبان فارسی می‌رفت تا به بوته فراموشی سپرده شود. مردم کوچه و بازار ما بودند که با خواندن لالایی بر سر فرزندانشان به زبان فارسی، این زبان را زنده نگه داشتند و این همه از معجزه فردوسی است. ما نمی‌میریم، زبان فارسی هم نمی‌میرد. من آذربایجانی هستم و به ترکی هم خیلی خوب صحبت می‌کنم ولی زبان رسمی مملکت ما فارسی است.

ایران را تنها نگذارید! 

خانم آموزگار با بغضی در گلو و صدایی لرزان گفت: سلام بر فردوسی و سلام بر فرهنگ فردوسی‌پرور و سلام به ایران عزیز ما... ای جوانان! تنهایش نگذارید! در آنجاهایی که شما عزم رفتن به آن‌ها را دارید هیچ خبری نیست. همه قصد رفتن کرده‌اید، پس بچه‌های من! ایران را به که می‌سپارید؟ نروید! نروید! ما ماندیم، شما هم نروید! ما هم سختی‌ها را می‌شناسیم، ما از مریخ نیامده‌ایم... این روزهای تلخ را ما هم دیده‌ایم. خیال می‌کنید آن طرف چه خبر است؟ فرش قرمز برایتان پهن می‌کنند؟ همه که مریم میرزاخانی نیستید... ایران را تنها نگذارید! فردوسی نمی‌بخشدتان! 

سخن را چنین خوارمایه مدار 

عده‌ای از کژاندیشان اصرار و باور دارند که حماسه‌سرای بزرگ ایرانی برای به نظم درآوردن شاهنامه از سلطان محمود غزنوی، صله و انعام دریافت کرده است.

دکتر حسن انوری، استاد زبان و ادب فارسی در این‌باره گفت: فردوسی پس از فوت دقیقی، سرودن شاهنامه را از سرگرفت. دقیقی می‌خواست داستان‌های ایران کهن را به نظم در آورد ولی چنان‌که معروف است به دست غلامی کشته شد.

 دقیقی در سال ۳۶۵ هجری کشته می‌شود و فردوسی احتمالا در همین سال یا یک سال بعد نوشتن شاهنامه را آغاز می‌کند. از سویی دیگر، طبق نوشته تاریخ یمینی، محمود غزنوی در سال ۳۸۴ هجری به سلطنت رسیده، یعنی ۲۴ سال بعد از این که فردوسی به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرده بود. چطور ممکن است بعد از ۲۴ سال، سلطان محمود در قبال هر بیت یک دینار بپردازد؟ این روایت حقیقت ندارد و دقیقا ساختگی است. 

افزون بر آن فردوسی می‌فرماید:
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدن مر تو را سودمند
سخن مانـد از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مدار

بنابراین این ماجرا قصه و افسانه است و فردوسی هرگز در مقابل پول شعر نگفته و هرکسی که این روایت را قبول دارد یا تکرار می‌کند قطعا فردوسی را نشناخته، اگر چه دوستش داشته باشد.

ستایش فردوسی و شاهنامه

این استاد سخن گفت: در سال ۱۳۱۳ در زمان سلطنت رضاشاه، کنگره بزرگ فردوسی در تهران برگزار می‌شود. شاهنامه‌شناسان بزرگی از سراسر دنیا در این مراسم به ایراد سخنرانی می‌پردازند. 

بعد از آن بود که شعرای ایرانی در رثای فردوسی و شاهنامه اشعاری سرودند. مجموعه این اشعار به صورت کتابی منتشر می‌شود، کتابی بسیار نایاب که نویسنده جوان ما نیما ظاهری در کتاب تازه خود از آن 
بهره برده است.

دکتر انوری در حالی که توان ایستادن در جایگاه را نداشت افزود: من نمی‌توانم زیاد صحبت کنم، چون تازه از بستر بیماری برخاسته‌ام. 

در کتاب «از ستیز تا ستایش» از جمله شعر بلند حسین مسرور نقل شده است که پاورقی‌نویس روزنامه اطلاعات بود و در عین حال طبع شعری هم داشت.

مسرور در منظومه خود خطاب به فردوسی می‌گوید:

کجا خفتـه‌ای ای بلند آفتـاب
زجا خیز و بر فرق گردون بتاب
تو بر جام جمشید کردی شراب
تو بر تخت طاووس بستی عقاب
تهمتن نمک‌خوار خوان تو بود
به هر هفت خان میهمان تو بود
اگر کاوه زآهن یکی تـوده بـود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تــو آب ابــد داری آن نـام را
زدودی از او زنــگ ایـــام را
تویـی دودمان هنــر را پــدر
به تـو بازگــردد نــژاد هنـر.

حلقه مفقوده پژوهش در ادب فارسی

کامیار عابدی، پژوهشگر و عضو هیأت تحریره انتشارات مروارید، درباره الگوهای پنهان‌مانده در لابه‌لای ادبیات کهن فارسی گفت: بخش عمده آثار منتشرشده در زمینه پژوهش ادب فارسی، تصحیح و تشریح متون کلاسیک یا تحقیق و تفحص در متون عرفانی و اوج این تحقیق هم مثنوی است؛ یعنی بخشی از پژوهشگران ادبی ما متمرکز در حوزه عرفان هستند.

عرفان ایران همواره پناهگاه و مرجع مردم در روزهای سختی بوده است، روزهایی چون امروز! در بقیه زمینه‌ها کارهایی که در حوزه پژوهش‌های ادبی انجام شود بسیار محدود و معدود است؛ در حالی که با مطالعه ادبیات کلاسیک می‌توان از الگوهای پنهان‌مانده در لابه‌لای متون صحبت کرد.

چنانچه از آثار ترجمه‌شده ایران‌شناسان و ادب‌شناسان غربی برمی‌آید ما می‌بینیم که قلمروهای ناشناخته‌ای در ادبیات کهن در منظر چشم ما بوده ولی آن‌ها را نمی‌بینیم.

وی افزود: آیا پژوهشگران ما نمی‌توانند وارد این بحث‌ها شوند؟ به نظر می‌رسد که تلاش د ارند تا کاری بکنند اما محافظه‌کارانه ترجیح می‌دهند در حوزه ادبیات کلاسیک بی‌گدار به آب نزنند. 

نظریه‌های جدیدی که در فضای ادبی مخصوصا در سه دهه اخیر رایج بوده، اغلب به تألیف آثار ناخوانایی انجامیده که بیشتر این آثار به دلیل احاطه کافی نداشتن بر نظریه‌ها ناموفق بوده‌اند؛ در واقع استفاده آن‌ها از نظریه، جنبه ابزاری داشته نه خلاقانه.

این محقق درباره کتاب «از ستیز تا ستایش» گفت: شاید بشود گفت که این کتاب ازگام‌های نخست در این راه است و به نحوی می‌توان آن را در تکمیل کتاب «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» نوشته استاد فقید، دکتر محمد امین ریاحی که حدود سه دهه قبل منتشر شد درنظر گرفت. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی