جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۴
نظرات: ۱
۰
-
تا دیر نشده به حال این فرهنگ فکری کنید

قدرت نرم فرهنگی، زمانی کارآمدی خود را به رخ خواهد کشید که توان مدیریتی در ایجاد کاربست های قوی و محکم موفق عمل کند ،اما واقعیت تلخ آن است که از آهنگ فرهنگ، آوای واحدی برنمی خیزد و نگاه ها و فعالیتهای جزیره ای فرهنگی،مانع تحقق اقتدار فرهنگی شده است.

میثم نمکی آرانی - اطلاعات: درمیان انواع اقدامات و خدمات عمومی و تخصصی،گروه های مرجعی وجود دارند که به فراخورنیازهای جامعه تشکیل و نقش تسهیل گری یا مشاوره یا درمانگری، فرهنگسازی یا آموزش و میانجیگری را ایفا می کنند.

به هرمیزان که مسائل و موضوعات از اولویت بیشتری برخوردار باشد،هم حاکمیت و هم  مخاطبان ذینفع ، بیشترخودرا درقبال آن مسائل،مسئول می دانند و ای بسا برای رفع آن نیازیا اولویت،درتمهید شرایط تحقق آن سرمایه گذاری ویژه انجام می دهند .

نمونه های عینی آن را درحوزه های مختلف می توان مثال زد. "اورژانس درمانی"یا فوریت های پزشکی برای حوزه درمان و"اورژانس اجتماعی"برای  حوزه اجتماعی ازآن جمله اند.حتی درحوزه ناوگان حمل و نقل جاده ای و درهنگام نیازمندی های تعمیراتی ، فوریت های خودرویی با آمادگی کامل، ماموریت های موردی را درحداقل زمان ممکن به انجام می رسانند.

جمعیت هلال احمرهم از ارگانهای امداد و نجات درهنگام سوانح و بلایای طبیعی است که پرسرعت ظاهر شده و می شود.

این نمونه های چندگانه،دلیلی قاطع بر ضرورت مدیریت بحران است تا دستگاه های مسئول درموقعیت های اضطراری دچاربحران مدیریت نشوند.

تصمیم سازی دراین حوزه ها به قدری ظریف،حساس و پراهمیت است که گاهی کوچکترین تعللی می تواند فاجعه بار باشد.

یکی از آوردگاه ها و بسترهای حساس و تاثیر گذارجامعه،حوزه های فرهنگی است که البته به دلیل ذات و ماهیت ظرافتمندانه آن، انتظار نتایج آنی و فوری از آن نمی رود، لکن این موضوع نافی اقدامات سلبی و ایجابی فوری و بهنگام وکوتاه مدت نیست و چه بساکه غفلت تاریخی ازاین موضوع، سبب آسیب های جدی و فراوانی به بدنه فرهنگ و مولفه های آن شده  یا خواهد شد.

درحالی که تنوع و تکثرفرهنگی ازمنظری،یک اصل پذیرفته شده و منطقی است،درعین حال کم توجهی به امنیت فرهنگی و مولفه های آن نه فقط آسیب زا بلکه بحران ساز و تهدید کننده می تواند باشد.

با این نگاه،"تشکیل اورژانس فرهنگی" یکی ازحلقه های مفقوده مدیریت بحران و فوریت های خدمات رسانی است که می توان درباره ضرورت و چرایی فلسفه وجودی آن،فراوان سخن گفت.

با آنکه نظریه پردازان فرهنگی،فرهنگ را ریشه و بنیان هر فعل و قولی در مناسبات اجتماعی و سیاسی و حتی  اقتصادی می دانند و نسخه فرهنگی را کارآمدترین و تاثیرگذارترین راهبردی درحل مسائل مطرح می کنند، اما در عین حال حصول این نتایج را دراز مدت و گام به گام می دانند.

با چنین فرضی، ایجاد اورژانس فرهنگی و اقدامات فرهنگی فوری نمی تواند وجاهت چندانی داشته باشد. مع الوصف می توان فرضیه تشکیل اورژانس فرهنگی را براساس مستنداتی ازدیگر حوزه های یادشده مهمتر دانست.

اگر در حوزه بهداشت و سلامت فردی و اجتماعی،بسته های آموزشی فرهنگی و فرهنگساز وجود داشته باشد به خودی خود،بسیاری از مراجعات یا درخواستهای این حوزه سبکترخواهد شد.

اگر در حوزه آسیب های اجتماعی، اصل پیشگیری مقدم بر درمان را باور داریم، بنابراین فرهنگ و اورژانس فرهنگی همان اقدام‌پیشگیرانه فرهنگسازی است که  می تواند نیازهای درمان اجتماعی را کاهش    دهد یا ضریب آستانه تحمل در بحرانها را  فزونی بخشد. 

اگر درحوزه حقوق و آگاهی های حقوقی،جامعه ازفرهنگ و سوادحقوقی کافی برخوردار باشد، بی تردید شاهد ریزش مراجعات یا کاهش پرونده ها خواهیم بود.

حتی دربخش اقتصاد و کسب وکار نیز اگرفرهنگ سازمانی حکمفرما باشد،نظم حاصله از انضباط اقتصادی دردیگر حوزه هم تاثیرمثبت خواهد گذاشت.حتی فضای مجازی که امروز به چالشی بزرگ و در آینده با توسعه فناوری هوش مصنوعی به معضل و بحرانی جدی تر تبدیل خواهد شد اگر با چرخه فرهنگ، دمساز و همساز باشد، می توان به جایگاهی رفیع در حوزه رسانه و فرهنگ دیجیتال دست یافت.

فضای حاکم بردنیای معاصر، ستیز آشکار با فرهنگ و مولفه های مهم فرهنگی است ودرچنین حالتی مداخله کنشگرانی چون کارشناسان و کارآزمودگان فرهنگی ازطریق ایجاد اورژانس فرهنگی می تواند درهدایت و ارشاد درست مخاطبان خود تاثیرگذار باشد. حقیقت آن است که برای فرآیند طولانی مدت پاسخ های فرهنگی و اقدامات فرهنگ سازانه ،جامعه توقع نسخه ها و راهبردهای کوتاه مدت دیگری را دارد که توامان با سرعت و دقت و حکمت باید پیگیری شود. در این میانه نباید ازنقش آفرینی نهادهای فرهنگی و مدیران فرهنگی غافل شد .

قدرت نرم فرهنگی، زمانی کارآمدی خود را به رخ خواهد کشید که توان مدیریتی در ایجاد کاربست های قوی و محکم موفق عمل کند ،اما واقعیت تلخ آن است که از آهنگ فرهنگ، آوای واحدی برنمی خیزد و نگاه ها و فعالیتهای جزیره ای فرهنگی،مانع تحقق اقتدار فرهنگی شده است.

باید باورکرد هجمه های گسترده به بدنه فرهنگی ، زمینه های تغییر ذهنیت،شخصیت و هویت جامعه انسانی است و ای بسا با این تغییر ، فرهنگ، آبستن تغییرات و تحولات بنیادین خواهد شد وانگهی جامعه تهی از فرهنگ خودی و غلبه فرهنگ مهاجم،نتیجه ای جز خودباختگی فرهنگی نخواهد داشت.

اگر فرهنگسازان در اندیشه تامین ذائقه فرهنگی جامعه متناسب با بوم و رنگ فرهنگ نباشند، دیری نخواهد پاییدکه نه از تاک، نشان خواهد ماند و نه از تاک نشان .

جای خوشبختی است که امروز زنجیره هایی -البته نه به هم پیوسته- ازجنس فرهنگ باعناوینی چون قرارگاه های فرهنگی یا کانون های فرهنگی در شکل گیری هسته های مقاومت و باهدف باروری استعدادهای فرهنگی، همراه با گروههایی از جامعه مخاطب به فعالیتهای میدانی و مستقیم مشغولند و درحقیقت از خلاء دیربازدهی فعالیت های فرهنگی به فکرچاره جویی برای درمان های فوری و کوتاه مدت بوده اند؛مع الوصف چنین حلقه هایی اگر درمدار"منشوری واحد"برای انسجام و یکپارچگی بیشتر و فهم مشترک نباشد ،بازهمان دور و تسلسل باطل تکرارخواهد شد .

به نظر می رسد اورژانس فرهنگی برای احیای بیماری مزمن و خطرناک فرهنگ گریزی و تنفس دادن به ریه های درگیر شده با فضاهای آلوده ای که پاکی و طراوت درون را تهدید می کند و نیزتحرک بخشی  و تلاش برای حفظ  هوشیاری عمومی جامعه دربستر فرهنگ و باورهای فرهنگی ملی و همگانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

اینکه استانداردهای مدیریتی و اجرایی  چه باید یا چگونه می تواند باشد،خود موضوع دیگری است، اما آنچه نمی توان از آن چشم پوشید، فوریتهایی است که بتواند درکوتاه مدت، با دم و بازدم های متعدد،روح و جان جامعه را  با هوای فرهنگ زنده نگاه دارد و از مرگ تدریجی انسان های فرهنگی مزاج جلوگیری کند.  

فوریت های فرهنگی هیچ منافاتی با اقدامات درازمدت فرهنگی درقلمرو فرهنگی ندارد و بلکه امکان بازآرایی ها،بازخوانی ها،بازپروری ها،بازسازی ها ونوسازی ها،بازپیرایی ها و بازآفرینی های حوزه فرهنگ را میسورتر و راه آن را هموارتر خواهد ساخت.

اینک زمان آن است عناصر موثر فرهنگی در این باره هم اندیشی و چاره اندیشی کنند و بستر ایجاد آن را با اتکای به تجربیات مکتسبه فراهم سازند.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی