به گزارش اطلاعاتآنلاین، تینا پاکروان، کارگردان نامآشنا، با حضور در تازهترین قسمت «اکنون» از سریال «تاسیان» که این روزها در حال ساخت است و خاطراتی از روزهای دور و نزدیکش در سینما گفت.
او در پاسخ به سروش صحت درباره معنای کلمه تاسیان، بیان کرد: تاسیان مثل یک حس است، یعنی به صورت یک واژه نمیتوان با آن برخورد کرد. حس یک اندوه و غم بزرگی که شاید آدم در غروب از دست دادن عزیزترین فرد زندگیاش آن را تجربه کند. حالی است که آدم وقتی عزیزش دیگر در خانهاش نیست، تجربه میکند. حالی که در غروب جمعه داریم، جمعهها تاسیاناند، ظهر عاشورا تاسیان است، حال غریبی که آدمها در سوگ تجربه میکنند و احساس میکنند قلبشان دیگر نمیزند، همان حس تاسیان است.
ماجرای نقد فیلم در سن ۱۵ سالگی و دعوت شدن تینا پاکروان به فعالیت در سینما، موضوع دیگری بود که در گفتگوی این کارگردان با صحت مطرح شد و او با اشاره به این ماجرا عنوان کرد: من معتقدم کارگردانی موفق است که همه مسیرها را تجربه کرده باشد، برای همین در کنار کارگردانی و نویسندگی فعالیتهای دیگری هم در سینما انجام میدهم.
پاکروان با اشاره به خاطرهای از فیلم «سگکشی» و همکاری با بهرام بیضایی از درخواستش برای ساخت این فیلم و حضورش به عنوان دستیار دو کارگردان گفت و افزود: در ۱۹ سالگی از زمانی که میخواستم از بازیگران تست بگیرم، سختم بود چرا که چهرههایی مثل داریوش ارجمند، رضا کیانیان و... برای تست آمده بودند و وقتی به آقای بیضایی گفتم که معلوم است این افراد از چهرههای بازیگری هستند و باید چه کار کنم؟ آقای بیضایی گفتند که آدمها تغییر میکنند و ممکن است که در طول این سالها گویش، صدا و صورتشان تغییر کرده باشد، به همین دلیل من باید بدانم که آنها برای کاراکتری که میخواهیم چطور هستند.
- این مطلب را هم ببینید: محسن چاوشی چطور برای فیلم «سنتوری» انتخاب شد؟ +ویدیو
این کارگردان همچنین با خاطرهای از انتخاب محسن چاوشی برای خوانندگی در فیلم «سنتوری» گفت و از زمانی تعریف کرد که چاوشی هنوز معروف نبود و محمدرضا شریفی نیا قطعههایش را ضبط میکرد و بعد هم او را به مهرجویی معرفی کرد. او همچنین از شکلگیری قصه «خاتون» بر اساس واقعیت گفت و با یادآوری خاطراتی از مادربزرگ و خانوادهاش در روزهای اشغال ایران، افزود: وقتی مشهد بمباران شد خانوادهام تمام دارایی و طلا جواهراتشان را رها کردند و فقط مقداری نان برداشتند که از گشنگی نمیرند؛ با تمام اینها چند روز مجبور شدند تا برگ بخورند که زنده بمانند و ماجراهای بسیاری را پشت سرگذاشتند.
پاکروان با بیان اینکه داستان «خاتون» هم از دل همان روایتها متولد شد، تصریح کرد: تمام این اتفاقات برای من فضایی را خلق کرد که با خودم گفتم چقدر جذاب است که ساخته شود. عمه مادرم هم زندگی حیرتآوری داشت، او در زمان خودش زن پیشرویی بود که به بخاطر مملکتش از خود و خانوادش گذشت و به بخشی از کسانی که مقابل اشغالگران ایستاده بودند، در حد توانش کمک کرد. از نظر من او و مادربزرگم همان خاتون بودند.