سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۹
نظرات: ۰
۰
-
اتحاد صلیبی علیه اسلام ناکام ماند

شوخی روزگار را بنگریم از آن همه اتحاد صلیبی و مغول در برانداختن اسلام و کشتار مسلمانان و ویرانی ایران، تنها خاطره‌‏ای تلخ و البته پندآموز در تاریخ ماند.

حمید یزدان‌‏پرست - روزنامه اطلاعات| مبلغانی که از دیرباز برای تبلیغ مسیحیت و   تهییج مغولان علیه اسلام به نواحی شرقی رفته بودند، توانستند با مسیحی کردن جمعی از ایشان، سالها بعد نتیجه اش را ببینند که چگونه مغولان به جان ایران و جهان اسلام افتادند و با کشتار میلیونی و ویرانی گسترده، کمر تمدن اسلامی را شکستند. در این میان هلاکو پس از تصرف کل ایران، راهی شامات شد و  به یاری مسیحیان همجوار، دمشق و بیشتر سوریه را تسخیر کرد. در این هنگام جنگهای صلیبی در  آن نواحی جریان داشت و هلاکو و همسر مسیحی اش در نظر آنان چونان قدیسان جلوه می کرد. اینک ادامه سخن:

۴ ـ اباقا، داماد امپراتور

گستردگی قلمرو مغولان چنان بود که فرمانروایان سه پهنة ایران، چین، و سیبری تا روسیه و اوکراین، ناگزیر از نوعی استقلال عمل بودند. به این ترتیب «سلسله ایلخانی» با فتوحات خیره‌‏کنندة هلاکو در ایران شکل گرفت؛ ضمن آنکه پیوندشان با خان بزرگ ـ قوبیلای قاآن‌ ـ همچنان استوار و تعیین کننده بود. از این روی، پس از مرگ هلاکو، پسرش اباقا بر مسند نشست و راه پدر را در نزدیکی با مسیحیت و ادامه فتوحات در پیش گرفت و به ‌‏همین منظور با دسپینه مریم ـ دختر امپراتور بیزانس که قرار بود به همسری پدرش دربیاید ـ  ازدواج کرد و شهرت یافت که پیش از ازدواج، به خواهش عروس آداب تعمید به جا آورد و رسماً مسیحی شد؛۶۹ همچون مادرش دوقوز خاتون. از متون جانبی برمی‌‏آید که این قبیل ازدواج در آن دوره رواج یافته بود؛ چنان‌‏که مولوی بلخی می‌‏گوید: «کافران رومی گفتند که: «دختر را تا به تاتار دهیم که دین یک گردد و این دین نو ـ که مسلمانی است  ـ برخیزد!» گفتم: «آخر این دین کی یک بوده است؟ همواره دو و سه بوده است و جنگ و قتال قایم میان ایشان. شما دین را یک چون خواهید کردن؟ یک آنجا شود در قیامت؛ اما اینجا که دنیاست، ممکن نیست؛ زیرا اینجا هر یکی را مرادی است و هوایی مختلف.»۷۰ 

به هر حال این شادی ماه عسل گونه چندان نپایید؛ چرا که سپاه مصر به فرماندهی رکن‌‏الدین بیبرس سر رسید و به رغم اتحاد صلیبی‌‏ها و مغول، شکست سختی بر آنها در عین‌‏الجالوت وارد کرد و بعداً که او خود به سلطنت رسید، نبرد با مغولان را از یک سو و با صلیبیون را از سوی دیگر ادامه داد و توانست دمشق را از دست مغول و شهرهایی چون یافا، انطاکیه و قیساریه را از فرنگیان بگیرد. به این ترتیب جنگ هشتم صلیبی که با آتش‌‏افروزی سن‌‏لویی آغاز شده بود، با پیروزی های چشمگیر مسلمانان در جبهه شام و فتح تونس به‌‏ دست صلیبیون (۶۶۷ق/ ۱۲۷۰م) خاتمه یافت.۷۱

البته مسیحیان آرام ننشستند و از ایلخان ایران ـ یعنی همان اباقا ـ یاری خواستند و او فرمانده مغولِ لشکر روم را به اتفاق معین‌‏الدین پروانه با لشکری ‌‏گران به شام فرستاد که در ابلستان به سختی شکست خوردند و کشتة بسیاری دادند. البته اباقا انتقام این شکست را از مسلمانان آسیای صغیر گرفت که به کشتار ۵۰۰هزار تن انجامید. پس از مرگ بیبرس ـ ‌‏‌‏‌‏فرمانروای مهم مصر ـ کلاوون (قلاوون) بود که بر ارمنستان چیره شد و صلیبیون را از لاذقیه و طرابلس بیرون راند.۷۲ 

اباقا به منظور اتحاد دائمی و استوار با مسیحیان علیه قدرت های به جاماندة مسلمان، در سال ۱۲۷۳م نامه‌‏ای به پاپ و در سال ۱۲۷۴م نامه‌‏ای به ادوارد اول ـ پادشاه انگلستان ـ نوشت و دو سفیر نزد پاپ گرگوار دهم و کشیشانی که در شورای عالی مذهبی در شهر لیون فرانسه حضور داشتند، فرستاد؛۷۳ اما اروپاییان چندی بود که دیگر مغولان را به‌‏‌‏‌‏ چشم منجی نمی‌‏نگریستند و آنها را به جای تاتار، «تارتاروس» می‌‏نامیدند که در اساطیر یونان به معنی «دوزخ» است؛ زیرا عقیده داشتند که مغولان خونخوار و وحشت‌‏انگیز نیز از جهنم آمده‌‏اند!۷۴ و گویی سخن پترس روش (Peter des Roches) ـ اسقف وینچستر ـ  را به‌‏‌‏یاد می‌‏آوردند که پیشتر گفته بود: «بگذارید این سگان [= مسلمانان و مغولان] یکدیگر را بدرّند تا نابود شوند و آنگاه ما بر بازماندة دشمنان مسیح بزنیم و همه را تباه سازیم و روی زمین را از لوث وجودشان پاک کنیم تا همه پیرو کلیسای کاتولیک گردند، با یک شبان و یک امت!»۷۵

اباقا در سال ۶۸۱ق/ ۱۲۸۲م مرد و از آن پس ستاره بخت مسیحیان فروغ گذشته را نیافت؛ هرچند پس از اباقا، نخست برادرش تکودار بر تخت نشست که مادرش مسیحی بود و خودش در جوانی مراسم تعمید به‌‏جای آورده بود؛ اما بعد از حکومت یافتن، مسلمان شد و به سلطان احمد (حکومت:۶۸۱ ـ ۶۸۳ق) معروف گردید. واکنش شدید خان بزرگ ـ   قوبیلای قاآن ـ و دیگر مغولان، به شکست سخت و کشته شدنش انجامید و در نتیجه ارغون  ـ پسر اباقا ـ که خشن و اسلام‌‏ستیز بود، جایش را گرفت (۶۸۳ ـ۶۹۰ق). وی مناصب مهم را به مسیحیان و یهودیان سپرد و خواهان از سرگیری حمله به بازمانده قلمرو اسلامی بود و در نامه‌‏ای به پاپ هونوریوس چهارم، پیشنهاد حمله گازانبری به مسلمانان را کرد. یکی از زنان مسیحی او، یعنی اوروک خاتون ـ  خواهرزاده دوقوزخاتون، همسر هلاکو ـ  در سال ۱۲۸۹م به افتخار پاپ نیکلای چهارم، یکی از پسران خود را نیکلا نامید و آداب تعمید را درباره‌‏اش اجرا کرد؛ اما همین پسر چون به قدرت رسید، اسلام آورد و به نام اولجایتو (حکومت: ۷۰۳ـ۷۱۶ق) شناخته شد!۷۶

اما از آن سو بشنویم که پس از قلاوون، پسرش سلطان اشرف بر تخت نشست و با لشکری افزون بر ۲۰۰هزار نفر عازم عکا شد و آن ‌‏را در ۶۹۰ق/۱۲۹۱م آزاد ساخت۷۷ و بدین ترتیب به حکومت صلیبیون در فلسطین و شامات پایان داد. در این زمان ادوارد اول ـ ‌‏‌‏‌‏پسر هانری سوم، پادشاه انگلستان ـ به عکا آمد و با انعقاد قرارداد صلح و پیمان ترک مخاصمه، به انگلستان برگشت و تمام سرزمین های مسلمانان به آغوش اسلام بازگشت و با پایان جنگ نهم صلیبی (۶۸۶ ـ ۶۸۹ق/ ۱۲۸۹ ـ ۱۲۹۱م)، دو قرن جنگهای صلیبی خاتمه یافت.۷۸

نتیجه
شوخی روزگار را بنگریم که جنگهای صلیبی آغاز شد تا جهان مسیحیِ شرق، از چنگ مسلمانان رهایی یابد؛ ولی آنگاه که به پایان رسید، این بخشِ جهان یکسره در فرمان مسلمانان قرار گرفته بود. آنگاه که پاپ اوربان دوم در کلرمونت خطابة خویش را ایراد کرد، مسلمانان در حوالی بُسفر بودند و هنگامی که پاپ پیوس دوم برای آخرین بار صلای جهاد درانداخت، مسلمانان داشتند از دانوب می‌‏گذشتند!۷۹ چند سال بعد نیز بساط حکومت ایلخانی از ایران برچیده شد و مغولانی که ماندند، سوای اسلام آوردن، به‌‏‌‏‌‏تدریج ایرانی شدند و از آن همه اتحاد صلیبی و مغول در برانداختن اسلام و کشتار مسلمانان و ویرانی ایران، تنها خاطره‌‏ای تلخ و البته پندآموز در تاریخ ماند.

و اما آنچه به کار روزگار ما می آید، درک دشمنی عمیق و کینة ریشه دار جهان مسیحی با اسلام و خاصه با ایران است؛ زیرا سایر نقاط جهان اسلام تنها به سبب مسلمانی مورد خشم ایشان هستند، اما از آنجا که مسیحیت به دلایل تاریخی جانشین امپراتوری روم است که خود جانشین یونان شده، انباشتی از کینه و نفرتِ عهد باستان در ایشان و منابع و متون تاریخی شان  نهادینه شده که گاه به صورت  فیلم هایی همچون «سیصد نفر» علیه ایران هخامنشی بروز می کند و در زمان های دیگر با تدوین کتاب ها و راهنمایی رساله ها و  هدایت مجامع علمی، با انکار یا نادیده گرفتن نقش تمدنی ایران ، می کوشند  یونان و سپس روم و آنگاه مسیحیت را نماد علم و تمدن به شمار آورند و چون تنها رقیب تاریخی ایشان ایران است، به هر صورت که شده، در برابرش بایستند، از علم و تاریخ علم گرفته تا هنر، سیاست، عرصه نظامی و هر  موضوع دیگر.
پی‌نوشت‌ها:
۶۹ ـ تاریخ مغول، ص۲۰۳.// ۷۰ـ مولانا، فیه ‌مافیه،  ص۲۸.//     ۷۱ ـ دو قرن وحشت، ص۲۲۱ ـ ۲۳۱.// ۷۲ـ همان، ص۲۳۲ ـ ۲۳۴//      ۷۳ـ امپراتوری صحرانوردان، ص۶۰۶.//    ۷۴ـ تاریخ فتوحات مغول، ص۲۰۹.//  ۷۵ـ سفیران پاپ، ص۶۸.//    ۷۶ـ امپراتوری صحرانوردان، ص۶۰۸ ـ ۶۱۰.//    ۷۷ـ گروسه، تاریخ جنگهای صلیبی،‌ ص۳۸۵.//      ۷۸ـ دو قرن وحشت، ص۲۳۸.//   ۷۹ـ تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۵۵۴.
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی