جوان آنلاین نوشت: شهریور سال گذشته بود که روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «اپوزیسیون: به قهقرا رفتیم»، به بررسی اعترافات هولناک اپوزیسیون در سالگرد آشوبهای سال ۱۴۰۱ پرداخت که در آن نشان میداد پیاده نظام رسانهای دشمن، از این آشوب هم طرفی نبستند و علاوه بر اینکه نزد ملت بیاعتبارتر شدند، با بیتوجهی و بیمحلی کارفرمایان غربی خود هم مواجه شدند و علناً اعتراف کردند که پروژه براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران شکست خورده است.
یکی از این اعترافات، اظهارات مصی علینژاد مهره سوخته ضدانقلاب بود که مزدوری او برای دشمنان این ملک و ملت، شهره خاص و عام شده، با این وصف کسی در غرب چندان او را جدی نگرفته است. علینژاد البته به مزدوری تنها برای دشمن بسنده نکرده و بارها متهم شده که با اسم جمعآوری کمک برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی ایران و کمک به خانوادههای موسوم به دادخواه یا زندانیان سیاسی درآمدزایی میکند و این اتهام نه از جانب ایران که از سوی اپوزیسیون ضدانقلاب به او نسبت داده شده و بارها او را به خیانت، سوءاستفاده مالی و منفعتطلبی متهم کردهاند. با این حال، علینژاد شهریور سال گذشته در اظهار نظری گفته بود: دولت امریکا از او خواسته با هویتی جعلی برای همیشه از انظار پنهان شود! اگرچه آن روزها برخی باور داشتند که اگر چنین چیزی درست باشد، به معنای آن است که امریکا میخواهد او را معدوم کند و سپس مدعی شود که برای همیشه از انظار پنهان شده است!
این دعوت به گم و گور شدن، اما امسال هم تکرار شده و آنگونه که علینژاد ادعا کرده، دولت امریکا از او خواسته است، هویت خود را تغییر بدهد و از دیدهها پنهان شود. او ادعا کرده: «سه سال است جای ثابتی ندارم که اسمش خانه باشد؛ تمام این سه سال بیش از ۲۱ بار نقل مکان کردم. دولت امریکا به من میگوید که باید هویت و مشخصاتم را تغییر دهم و گوشهای پنهان شوم...».
علینژاد در گفتگو با تلویزیون بیبی سی فارسی که به نظر میرسد در برلین آلمان حضور دارد، میگوید از دولت بایدن توقعی ندارد، چراکه در نامهای که او ادعا کرده از بایدن دریافت کرده، از وی خیلی ستایش کردهاند که مراقب او هستند اتفاقی برایش نیفتد. اما این همه ماجرا نیست. علینژاد میگوید این نامهنگاریها ظاهری است و از حرف فراتر نمیرود. او سپس میگوید: از طرف مشاور امنیت ملی امریکا نامهای دریافت کرده که در آن به او پیشنهاد دادهاند، برود نام، چهره، شناسنامه و حتیای دی و اکانت خود را تغییر دهد و گوشهای پنهان شود و تا آخر عمر هم تأمین خواهد شد که البته گفته نخواهد پذیرفت.
او در این گفتوگوی از سر عجز و ناتوانی سپس کوشیده است، اقدامات براندازانه و مزدوری خود و اپوزیسیون سرسپرده و سرگردان را به نام ملت ایران سند بزند: «من فکر نمیکنم دولتهای غربی خیلی خودشان را بدهکار مردم ایران! بدانند. آنها منافع ملی کشور خودشان را در نظر میگیرند. بنابراین اخیراً تغییر لحن در سخنرانی آقای ترامپ میبینیم که میگوید باید با جمهوری اسلامی ایران مذاکره کرد و دنبال براندازی نیست.» عصبانیت علینژاد از آن روست که به گفته او ترامپ گفته تحریمها را برمی دارد، با ایران مذاکره میکند و دنبال براندازی نیست، اما در عین حال همین اپوزیسیون خود را نماینده ملت ایران جا میزنند! و اینجا در پاسخ به این تناقض درمانده است که بالاخره در کنار ملت ایران و مدافع برداشتن تحرمها هستید، یا در کنار دشمنان ملت ایران؟
حکایت علینژاد و اپوزیسیون شبیه او، ماجرای آن دسته از ورشکستگانی است که به ملت و کشورخود پشت کرده و با وعده و وعیدهای گوناگون به دستور کارفرمایان غربی خود مرتکب خیانتهای فراوانی در حق ملت ایران شدهاند، اما فراموش کردهاند که آنها هم تاریخ مصرفی دارند و پس از انقضا یا دعوت به خفه شدن میشوند یا خفهشان میکنند. این سرنوشت محتوم همه کسانی است که به ملت خود پشت میکنند.