زهره گردان خبرنگار اطلاعات نوشت: اولین مشکلِ من در تهیه این گزارش، ارتباط با مصاحبهشونده بود، چون او قدرت شنیدن نداشت و من زبان اشاره بلد نبودم، بنابراین مجبور شدم از مترجم برای هماهنگی اولیه و انجام مصاحبه یاری بگیرم و این شد که هنوز مصاحبهها را انجام نداده، دریافتم که مشکلات این عزیزان در حوزه ارتباطات اجتماعی بسیار پررنگ است.
چالشهای ارتباطی
دنیایِ افرادی که در سکوت زیست میکنند چگونه است و برای حضور و ظهور بیشتر در اجتماع با چه چالشهای ارتباطی دست و پنجه نرم میکنند؟ آیا وظیفه آنان است که خود را با محیط اطراف سازگار کنند یا باید آگاهی عمومیِ افراد شنوا در این حوزه افزایش یابد؟
برای دریافت پاسخ به سراغ علیرضا نجفپور، رئیس انجمن خانواده ناشنوایان ایران میروم. او که خود بهطور مادرزادی نمیشنود و با قشر وسیعی از ناشنوایان در ارتباط است، در این باره میگوید: حل مشکل ارتباطی ناشنوایان، نیازمند یک تلاش مشترک از سوی دو طرفِ داستان است. ناشنوایان میتوانند از طریق یادگیری تکنیکها و ابزارهای کمکی مثل لبخوانی، افزایش مهارت در استفاده از زبان اشاره و استفاده از مترجم، خود را برای ارتباط بهتر با جامعه آماده کنند. افراد شنوا هم باید بخشی از این مسئولیت را به عهده بگیرند.
برای افزایش آگاهی عمومی در این حوزه میتوان برنامههایی برای مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزشی ترتیب داد تا افراد شنوا با زبان اشاره و چالشهای ناشنوایان آشنا شوند. بهرهمندی از رسانههای جمعی مانند تلویزیون و شبکههای اجتماعی برای نمایش زندگی روزمره و نیازهای ناشنوایان و نحوه تعامل صحیح با آنها هم تأثیرگذار خواهد بود. از طرف دیگر در محیطهایی مثل ادارات، بیمارستانها و مراکز خرید، استفاده از تابلوها و امکاناتی که کار خدماتدهی به ناشنوایان را تسهیل کند اهمیت دارد؛ امکاناتی مانند مترجمهای آنلاین یا آفلاین زبان اشاره. آموزش به کارکنان این محیطها در حوزه ارتباط با ناشنوایان هم گام مهمی برای کاهش مشکلات ارتباطی است.
تجربه سکوت
من به عنوان فردی شنوا، تصویر درستی از دنیایی که در سکوت میگذرد ندارم. به رئیس انجمن میگویم در روزی که به نامِ شما رقم خورده است، تجربه خود را از دنیای بدون صدا با ما به اشتراک بگذارید.
نجفپور میگوید: دنیایِ افرادِ ناشنوا پُر از تجربیاتِ حسیِ دیگر است که بر اساسِ دیدن، حس کردن و لمس کردن ساخته میشود. هرچند ممکن است سکوت برای افراد شنوا عجیب یا ناآشنا باشد، اما ناشنوایان خود را با این وضعیت سازگار کردهاند.
در این وادی آنچه زندگی را برای ما مشکل میکند، موانع متعددی است که سر راهمان قرار دارد. علاوه بر چالشهای ارتباطی معمولا ما برای تماشای فیلمها و سریالها هم با مشکل مواجه هستیم. همه محتواها زیرنویس ندارند یا زیرنویسها از کیفیت خوبی برخوردار نیستند.
گاهی دیالوگهای مهمی را از دست میدهیم یا نمیتوانیم صدای موسیقی یا جلوههای صوتی را درک کنیم.
این دانشجوی کارشناس ارشدِ زبانشناسی ناشنوایی همچنین معتقد است افراد ناشنوا برای رانندگی هم نیاز به تمرکز بالاتری نسبت به افراد شنوا دارند و باید توجه ویژهای به علائم بصری مانند چراغهای راهنمایی و رانندگی، تابلوها و حتی رفتار رانندگان دیگر داشته باشند، چرا که صدای بوق خودروها، آژیر آمبولانس یا پلیس و سایر هشدارهای صوتی برای آنان نامفهوم است.
مشکلات حوزه آموزش
نجف پور میگوید: مشکلات ناشنوایان در حوزه آموزش میتواند به چندین جنبه مختلف تقسیم شود که مهمترین آنها عدم دسترسی به منابع آموزشی مناسب است.
بسیاری از ناشنوایان به منابع آموزشی که به زبان اشاره یا با زیرنویس مناسب ارائه میشود دسترسی ندارند. در بسیاری از مناطق، تعداد معلمان متخصص در آموزش ناشنوایان بسیار کم است. به عنوان مثال ممکن است در کلاسی، معلم به زبان اشاره تسلط نداشته باشد و این موضوع باعث ایجاد مشکلات ارتباطی و یادگیری برای دانشآموزان ناشنوا میشود.
خانوادههایی که کودک یا کودکان ناشنوا دارند باید چه آگاهیهایی داشته باشند تا بتوانند از فرزند یا فرزندان خود حمایت کنند؟
نجف پور، رئیس انجمن خانواده ناشنوایان ایران میگوید: اول آن که باید به نوع و شدت کمشنوایی کودک خود آگاه باشند تا بتوانند راهکارهای درمانی و آموزشی درست را انتخاب کنند و این موضوع، شامل اطلاعات درباره سمعک، گفتاردرمانی، تربیت شنوایی و روشهای آموزش زبان اشاره میشود. دیگر آن که با روشهای ارتباطی مختلف مانند زبان اشاره، لبخوانی و تکنیکهای ارتباط غیرکلامی آشنا شوند تا بتوانند با کودک ناشنوا بهتر ارتباط برقرار کنند.
همچنین خانوادهها باید از حقوق قانونی ناشنوایان و خدمات حمایتی موجود، مانند خدمات آموزشی و درمانی آگاه باشند تا بتوانند از حقوق فرزند ناشنوای خود دفاع کنند. نکته دیگر آن که لازم است به دنبال مشاوره و انجمن خانواده و آموزشهای مناسب درباره نحوه حمایت از کودک ناشنوا باشند.
این شامل مشاورههای روانشناختی و گروههای حمایتی است. از طرفی باید به کودک کمک کنند تا مهارتهای اجتماعی و ارتباطی خود را توسعه دهد، این مهارتها به کودک کمک میکند تا تعامل بیشتری در جامعه داشته باشد و احساس انزوا نکند. متأسفانه در این مسیر خانوادهها خود ممکن است با احساس «استیگما» یا انگ اجتماعی مواجه شوند و این مسأله میتواند بر روابط اجتماعی آنها تأثیر منفی بگذارد.
همچنین خانوادهها ممکن است چالشهایی در زمینه دسترسی به آموزشهای مناسب برای کودک ناشنوا داشته باشند که شامل کمبود معلمان متخصص، عدم وجود برنامههای آموزشی مناسب و عدم دسترسی به منابع آموزشی است.
هزینههای مربوط به سمعک، کاشت حلزون و خدمات درمانی هم میتواند بار مالی سنگینی بر دوش آنان بیندازد و باعث نگرانی و فشار روانی مضاعف شود، بنابراین از یاد نبریم که خانوادهها هم نیازمند حمایت هستند.
وی درباره این که انجمنهای مربوط به ناشنوایان با چه اهدافی شکل میگیرند و چقدر تأثیرگذار هستند، میگوید: حمایت از حقوق افراد ناشنوا، آگاهیبخشی عمومی، تسهیل ارتباطات و خدمات و تدارک برنامههای اجتماعی و آموزشی برای اعضا از مهمترین اهداف انجمنهای مربوط به ناشنوایان و از جمله انجمن خود ماست، اما اثربخشی این انجمنها به میزان همکاری جامعه، آگاهی عمومی و حمایت دولتها بستگی دارد. اگر این انجمنها از حمایت کافی برخوردار باشند و بتوانند پیوند میان جامعه ناشنوا و شنوا را تقویت کنند، قطعا اثر بسیار مثبتی بر بهبود کیفیت زندگی ناشنوایان خواهند داشت.
من یک سودا هستم
افسانه صادقی، مترجم انجمن خانواده ناشنوایان ایران هم در سخنانی میگوید: من یک سودا هستم، یعنی خواهر و برادر ناشنوا دارم. به افرادی هم که پدر و مادر ناشنوا دارند، کودا گفته میشود. چون با دو فرد ناشنوا زیستهام، زبان اشاره خانگی را از خانواده آموختهام، اما از سال 1396 به صورت جدی وارد عرصه مترجمی در این حوزه شدم. بر اساس تجربیات و آموختههایم معتقدم که هر یک از ما باید بر حسب وظیفه و به عنوان مسئولیت اجتماعی، زبان اشاره را بیاموزیم.
اگر این اقدام برایمان دشوار است، حداقل کار این است که هنگام صحبت با یک ناشنوا سعی نکنیم بلند سخن بگوییم، چون به هر صورت او نمیشنود. آهسته و شمرده سخن گفتن باعث میشود فرد ناشنوا موضوع را درک کند. در این ارتباط، کاغذ و قلم کنارمان باشد تا در صورت لزوم از آن استفاده کنیم. نه خیلی نزدیک به فرد بایستیم و نه خیلی دور از او. در محیطی که نور کافی دارد، این ارتباط را برقرار کنیم و دقیقا روبهروی فرد قرار بگیریم تا او تسلط کافی بر اشارات ما داشته باشد و لبخوانی را سادهتر انجام دهد.
انجمن خانوادههای ناشنوایان در سالهای اخیر تلاش کرده از طریق آموزش زبان اشاره، ارتباط درست بین شنوایان و ناشنوایان را تسهیل کند و فرهنگ ناشنوایی که یک فرهنگ خاص است و زبان ناشنوایی که یک زبان ویژه محسوب میشود را گسترش دهد.