دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۵:۲۷
نظرات: ۰
۰
-
اوکراین، ناتو و سیاست بین‌المللی ژئوپلتیک دگرگونی

 جنگ روسیه و اوکراین، بین‌المللی‌ترین پدیده در دوران پسا جنگ سرد در سه دهه گذشته است. یکی از موضوعات و کنشگران مطرح در این جنگ، ناتو می‌باشد.

سید محمد کاظم سجادپور : پایان یافتن دو سال جنگ اوکراین و ورود به سال سوم جنگ، در بین‌ تحلیل‌گران و دست‌اندرکاران روابط بین‌المللی، تبدیل به موضوعی اساسی در فهم چگونگی و ماهیت تحولات جهانی در شرایط کنونی شده است. واضح است که منازعه بین کی یف و مسکو، صرفاً موضوعی دوجانبه نیست و انواع و اقسام کنشگران بین‌المللی در جنگ اوکراین، به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیرند.

 جنگ روسیه و اوکراین، بین‌المللی‌ترین پدیده در دوران پسا جنگ سرد در سه دهه گذشته است. یکی از موضوعات و کنشگران مطرح در این جنگ، ناتو می‌باشد.

شاید در دو سالی که در این جنگ خانمانسوز می‌گذرد، در کنار دو نام روسیه و اوکراین، ناتو پربسامدترین واژه در ادبیات سیاسی جهان باشد. ناتو با جنگ اوکراین، رابطه‌ای ساختاری دارد.

ناتو، یکی از اجزا و ارکان این منازعه می‌باشد، در عین حال ناتو، از زمان تأسیس در 1949 تاکنون، هم دگرگون شده و هم با دگرگونی‌های متعدد جهانی دست و نتیجه نرم کرده است.

این مجموعه و منظومه کنش و واکنش‌های مربوط به این سازمان امنیت جمعی، پرسشی جدی را فراروی ما قرار می‌دهد و آن اینکه چگونه می‌توان نسبت بین جنگ اوکراین، ناتو و سیاست بین‌المللی را مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد؟ «محوریت ناتو در جنگ»، «هویت دگرگون شده ناتو» و «مدیریت دگرگونی‌های جهانی»، مفاهیم مهمی برای پاسخ دادن به پرسش مطرح شده هستند.

ناتو، بی‌تردید یکی از محورهای اصلی جنگ اوکراین و شاید عمده‌ترین آن باشد. دبیرکل ناتو در پیام ویژه خود در پایان دو سالگی جنگ، بر اهمیت این منازعه و سرنوشت نهایی آن‌ها برای ناتو تأکید کرد.

در مصاحبه بسیار مهم پوتین با تاکر کارلسون، خبرنگار دست راستی آمریکا در 9 فوریه 2024 که بازتاب بین‌المللی فراوانی را در بر داشت، پوتین روشن می‌کند که چگونه گسترش ناتو و حساسیت روسیه نسبت به آن را در بیش از 20 سال با ارشدترین مقامات آمریکایی مطرح کرده و آنها نه فقط بی‌توجه گذر کرده‌اند، بلکه هم خلاف وعده‌های خود عمل کرده و هم بین ناتو و اوکراین، تعامل بیشتری را در پی گرفته‌اند. 

در دو سالی که از جنگ می‌گذرد، پیوستن اوکراین به ناتو و عضویت کامل آن کشور در این نهاد چند جانبه نظامی سیاسی، درخواست اصلی زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین بوده است و گام به گام این مساله دنبال شده است. توضیح آنکه ناتو، در تعاملات خود، با کشورهای حوزه شوروی سابق، دسته‌بندی‌ها و حیطه‌بندی‌های مخصوص را داشته و مجموعه‌ای از مفاهیم و نهادها را در این خصوص شکل داده است.

در بین کشورهای مجموعه بلوک شرق سابق، بوسنی هرزگوین، گرجستان و اوکراین، جایگاه ویژه‌ای برای ناتو داشته‌اند. در رابطه با اوکراین در سال 1993، کمیسیون ناتو ـ اوکراین، راه‌اندازی شد. این نهاد مشورتی ـ عملیاتی در 2023، ارتقاء جایگاه یافته و به شورای ناتو ـ اوکراین تبدیل شد. مبنای آن عمیق‌تر شدن رابطه ناتو و اوکراین و نزدیک شدن بیشتر اوکراین به مرزهای عضویت کامل است. موضوعی که روسیه با آن چالش بسیاری دارد .

در طول دو سالی که از جنگ می‌گذرد، فنلاند و سوئد، که به «عدم تعهد نظامی»، در اروپا اشتهار داشتند، به عضویت کامل در آیند و با عضویت آنها تعداد اعضای ناتو به 31 کشور رسید که 2 کشور یعنی کانادا و آمریکا در یک طرف اقیانوس اطلس یعنی در قاره آمریکای شمالی و 29 کشور در طرف دیگر آن اقیانوس، یعنی در اروپا قرار دارند.

لذا این استنتاج که ناتو، کنشگری مهم و کلیدی در منازعه اوکراین می‌باشد صحیح بوده و این گزاره از دقت برخوردار است که در جنگ اوکراین، محوریت ناتو در برداشت، ذهنیت استراتژیک و تحرکات سازمانی و عملیاتی غیرقابل انکار است.

اما این محوریت باید در کنار موضوع مهم دیگری یعنی هویت ناتو مورد مداقه قرار گیرد. هویت اصلی و اولیه ناتو در کنفرانس تأسیس 1949 واشنگتن، هویتی عمدتاً نظامی و استراتژیک، در مارپیچ دوران پسا جنگ جهانی دوم بود.

در آن کنفرانس، معاهده واشنگتن با 14 ماده به تصویب رسید که عمده‌ترین آن ماده 5 بوده که بن‌مایه مفهومی ناتو است و آن دفاع جمعی می‌باشد. بدین معنی که حمله به یک عضو از اعضای این پیمان، معادل حمله به همه اعضا قلمداد می‌شود.

این ماده بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به آمریکا مورد استناد قرار گرفت. اما این هویت استراتژیک، عمدتاً در مقابل با اتحاد شوروی بود که پیمان ورشو را تشکیل داد و البته آنچه که جالب است با فروپاشی شوروی، پیمان ورشو به تاریخ پیوست و متصل شد، اما ناتو پابرجا ماند و به حیات خود ادامه داد. تداوم ناتو، بازتاب باور روانشناسی حفظ‌گرای غرب است. 

غرب هر آنچه دارد را حفظ و نگهداری می‌کند، ناتو حفظ شد و گسترش مفهومی، عملیاتی و جغرافیایی پیدا کرد. در هویت‌شناسی ناتو، دشمن مشترک که اتحاد شوروی بود، با تنوع رنگارنگی از دشمنی‌ها من‌جمله تروریست‌ها و تروریسم پر شده در حوزه عملیاتی، ناتو، نقش بسیار کلیدی و مهمی را در بمباران‌های گسترده در بالکان در دهه 90 یافت.

در مراحل بعد، و پس از رخدادهای 11 سپتامبر و اشغال افغانستان توسط آمریکا، در آن کشور در حوزه نظامی وارد شد. بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، وارد پروژه‌های آموزش نظامی ارتش عراق شد. در آفریقا، درگیر عملیات مبارزه با تروریسم شد.

اما مهم‌تر آنکه از یک سازمان پیمان دفاع جمعی، به پیمانی نظامی، سیاسی و هنجاری تبدیل شد و وارد عرصه‌های جهانی و فرا اروپایی و فرا آترانیتیکی گردید.

در دهه پیشین، در این راستا ادبیاتی توسط موسسات غربی با عنوان «ناتوی جهانی» تولید شد.واژه ناتو جهانی، بعداً کمتر استفاده شد ولی ناتو تبدیل به ابزاری برای مدیریت دگرگونی‌های جهانی شد. به مرور چین و مساله چین، وارد اسناد اصلی ناتو شد.

اما در این میان مدیریت دگرگونی‌ها، چندان هم ساده به نظر نمی‌رسد. ناتو از درون، با چالش‌ دگرگونی‌ها مخصوصاً در صورت به پیروزی رسیدن ترامپ روبروست و در بیرون، موضوع اوکراین، تعیین‌کننده است.

آیا اوکراین روسیه را شکست می‌دهد؟ در این دو سال که چنین اتفاقی نیافتاده است و آینده هم چندان روشن نیست. آنچه روشن است ظهور جدی‌تر ناتو به عنوان کنشگری چندلایه در عرصه اروپایی و ماوراء اروپایی است.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی