زهرا علی اکبری خبرنگار اطلاعات نوشت: کمبود معلم کارآمد و توانمند از جمله مسائل مشترکی است که کشورهای مختلف با آن مواجه هستند بهطوری که با توجه به اهمیت نقش معلم و حضور وی در کلاسهای درس، شعار امسال روز جهانی معلم بر این محور میچرخد که چگونه میتوان این کمبود را جبران و چارهجویی کرد؟
این تصاویر علت سکوت سیدحسن نصرالله در مورد حوادث اخیر غزه را افشا میکند +ویدئو
پاسخ نماینده حماس به ثبت نام جوانان ایرانی برای اعزام به غزه
افغانها این روستاهای جنوب تهران را تسخیر کردند و بعضا ماهی ۲۰۰ میلیون درآمد دارند!
عکسهای حسن یزدانی و همسرش در مراسم عروسیشان در شب گذشته
آغاز فعالیتهای آموزشی و پرورشی در مدارس معمولاً با مسائلی همچون عدم دریافت کتابهای درسی، کمبود معلم، کلاس با تراکم بالای دانشآموزی، فضای آموزشی نامطلوب و... همراه است. این موضوع محدود به کشور ما نیست؛ کمبود معلم کارآمد و توانمند از جمله مسائل مشترکی است که کشورهای مختلف با آن مواجه هستند بهطوری که با توجه به اهمیت نقش معلم و حضور وی در کلاسهای درس، شعار امسال روز جهانی معلم بر این محور میچرخد که چگونه میتوان این کمبود را جبران و چارهجویی کرد.
با پذیرش این نکته که کمبود معلم یک نگرانی جهانی است، باید در ابتدا به تعریف درستی از این وضعیت دست یافت. کمبود معلم به وضعیتی اطلاق میشود که در آن معلم واجد شرایط کافی برای تکمیل موقعیتهای تدریس در یک منطقه یا حوزه درسی خاص وجود نداشته باشد، در نتیجه این کمبود میتواند به بیشتر شدن تراکم کلاسی، کاهش کیفیت آموزشی و عدم دسترسی دانشآموزان به معلمان با کیفیت بالا بهویژه در مناطق محروم منجر شود.
گزارشهای آماری نشان میدهد که به طور متوسط، بیش از یکچهارم دانشآموزان در سراسر کشورهای عضو OECD در مدارسی ثبتنام میکنند که وزیران آموزش و پرورش آنها گزارش دادهاند یادگیری به دلیل کمبود معلم با مشکل مواجه شده است.
نظام آموزشی انگلیس در سال تحصیلی
21- 2020 در گزارشی با موضوع کمبود معلم بیان کرد که به تحقق کامل اهداف خود در استخدام و جذب معلم دست پیدا نکرده است؛ یعنی برای جبران کمبود معلم در دروس مختلف همچون فیزیک، زبانهای خارجی، طراحی و فناوری، شیمی و ریاضیات صرفاً توانست به ترتیب؛ 45%، 72%، 75%، 80% و84% از ظرفیتهای لازم برای حضور معلمان را پر کند.
نظام آموزشی در این کشور همچنین از نرخ بالای عدم تمایل معلمان به ادامه خدمت، رنج میبرد: 22 درصد از معلمان 50 ساله جوانتر میخواهند تدریس و شغل معلمی را طی پنج سال آینده ترک کنند. عدم تمایل به کار و تقاضای جابجایی معلمان، بهویژه در مدارس مناطق محروم، مشکلسازتر است، چراکه این مناطق هم برای جذب و هم در حفظ معلمان با مشکل مواجه هستند.
در انگلستان، 22 درصد از مدارس در مناطق برخوردار با کمبود معلم مواجه هستند در صورتی که این عدد در مناطق محروم به 46 درصد افزایش پیدا میکند. به همین ترتیب، سهم حضور معلمان مجرب در مدارسی که از نظر اقتصادی-اجتماعی محروم هستند، 7درصد کمتر از مدارس دارای مزیت است و این مواجهه نابرابر به نابرابریهای آموزشی مداوم کمک میکند.
از آنجا که علاقه و تمایل به شغل معلمی به دلیل سختی حرفه و کمی پرداختهای مالی کاهش پیدا کرده و بسیاری از معلمان آموزشدیده این حرفه را ترک می کنند یا بازنشسته میشوند؛ در اکثر کشورهای توسعهیافته، در برخورد با چنین مسألهای ترکیبی از راه حلهای استخدام با مشوقهای ویژه، تحصیل در دانشگاههای تربیت معلمی و حفظ و نگهداشت نیروی انسانی کنونی اتخاذ میشود. به منظور حل بنیادی مسأله، آنچه مسلم است اتخاذ سیاستهای تشویقی توسط دولتها برای جذب و استخدام معلمان است. تجارب کشورهای مختلف نشان میدهد تضمین حقوق مناسب معلمان، حقوق مبتنی بر عملکرد یا شایستگی، ایجاد انگیزه، مشوقهای غیرمالی مانند حمل و نقل، مسکن، مستمری و اولویت مرخصی تحصیلی از سیاستهای بالقوه و مطلوب در حل این مشکل هستند.
میانگین سطح حقوق معلمان هم از نظر سیاسی حساس است و هم برای نتایج آموزشی بسیار مهم تلقی میشود. معمولاً در نظامهای آموزشی، حقوق معلمان مهمترین بخش بودجه آموزشی است (حدود سهچهارم).
حقوق بر جذب، حفظ و انگیزه معلمان تأثیر میگذارد. متوسط حقوق و ساختار مادامالعمر مشوقها (مقیاس حقوق) باید برای جذب افرادی که استانداردهای مورد نظر را دارند، کافی باشد. این بدان معناست که آنها باید با مشوقهای حقوقی در سایر بخشهای اقتصاد که نیاز به افراد تحصیلکرده و با استعداد دارند، رقابت کنند. درسطح بینالمللی، با استفاده از معیارهای میانگین دستمزد معلمان بر حسب تولید ناخالص داخلی سرانه و در سطح ملی، مقایسه سطح دستمزد معلم با افراد دارای مدارک مشابه شاغل در حرفه دیگری در بخش دولتی و خصوصی مقایسه میشود.
یکی از راهبردهای ایجاد انگیزه، حفظ و نگهداشت معلمان، داشتن سیاستهای تکامل شغلی است، مانند امکان ارتقاء با حقوق بالاتر به عنوان یک معلم متخصص و مجرب یا داشتن مسئولیتهای بیشتر با گرفتن پستهای مدیریتی در داخل مدرسه. در مورد مزایای پیشرفت حرفهای میتوان به آموزش ضمن خدمت و مرخصی تحصیلی برای معلمان و از طرف دیگر بورسیه تحصیلی در دانشگاههای تربیت معلم برای دانشآموزان مستعد اشاره کرد.
در برخی از کشورها برای افزایش جذابیت حرفه معلمی، حقوقهای مبتنی بر شایستگی را ایجاد کردهاند و به معلمان بر اساس کیفیت تدریس یا صلاحیتهای علمیشان حقوق بالاتر پرداخت میکنند و معلمان را نیز تشویق میکنند تا ضمن افزایش دانش و مهارت، شیوه تدریس خود را بهبود بخشند.
با این حال، این همبستگی بین حقوق و کیفیت آموزش زمانی به مانع میرسد که عملکرد دانشآموزان بر اساس حقوقی که به معلمان داده میشود، بهبود پیدا نکند. در نتیجه، دستمزد مبتنی بر عملکرد ممکن است برای بهبود ساختاری یادگیری دانشآموزان کارآمد نباشد اما میتواند در مواردی به منظور ایجاد انگیزه و حفظ معلمان مفید باشد.
پاداشهای مبتنی بر نتایج دانشآموزان معیاری بسیار بحثبرانگیز است زیرا میتواند بر کیفیت آموزش تأثیر منفی بگذارد، چرا که معلمان را برای تدریس با هدف ارتقاء در امتحانات ملی تشویق میکند و تمرکز آنها را از موضوعات خاصی که مستقیماً با آزمونها مرتبط است، میگیرد.
درک بازار کار معلمان از جمله؛ عوامل شکلدهنده تقاضا و عرضه معلم، پاسخگویی معلمان به مشوقها، مبادلاتی که دولتها در تعیین تعداد معلمان مورد نیاز با آن مواجه هستند و مکانیسمهایی که معلمان را به مدارس اختصاص میدهند، ضروری است.
در مدرسه، تقاضا برای معلمان به طیفی از عوامل مانند جمعیت مدرسه، نرخ ثبت نام، سن شروع و پایان آموزش اجباری، میانگین اندازه کلاس و بار آموزشی معلمان بستگی دارد.
عرضه، تحت تأثیر عواملی مانند آموزش معلمان، شرایط شغلی و کاری و فرصتهای شغلی خارج از آموزش است. با نزدیک شدن نیروی کار فعلی به سن بازنشستگی، آموزش و پرورش حرفهای نیازمند یافتن راههایی برای جبران کمبود معلمان است.
با این حال، خطمشی جبران کمبود معلم نه تنها نیاز به اطمینان از عرضه کافی معلمان متناسب با تقاضا دارد، بلکه باید بهترین کاندیداهای موجود برای استخدام انتخاب شوند.
اطمینان از ماندن معلمان مؤثر و کارآمد در این حرفه و حذف معلمان ناکارآمدان از طریق رویههای شفاف و پذیرفتهشده، نگرانیهای دیگری برای تضمین نیروی کار باکیفیت است. شرایط استخدام و شرایط کار، از جمله امکان پیشرفت شغلی، در اینجا نقش کلیدی را ایفا میکنند.
در موضوع کمبود معلم در کشور ما نیز مجموعهای از راهحلها در حال پیگیری است اما باید توجه به این نکته داشت که کاهش الزامات دوره آموزشی معلمان تازه جذبشده از آزمونهای استخدامی لزوماً بهترین راهحل برای کمبود معلم نیست، زیرا ممکن است در حالی که تکمیل کردن موقعیتهای آموزشی را آسانتر میکند، کیفیت آموزشی که دانشآموزان دریافت میکنند را به خطر بیندازد.
بنابراین ضرورت دارد دوره مهارتآموزی برای تمامی معلمان تازهوارد از آزمونهای استخدامی بهطور کامل و جامع برگزار شود.
بدون تردید کمبود معلم بزرگترین تهدیدی است که نهتنها سیستم آموزشی، بلکه شکوفایی آینده کشور را تهدید میکند چراکه اگر مدارس موتور فرصتهای آموزشی و اقتصادی هستند، معلمان هدایتکنندههایی هستند که حرکت در این مسیر را به جلو نگه میدارند.
خوشبختانه امروزه والدین و سیاستگذاران از تغییراتی که باید برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش و به طور کلی حرفه معلمی ایجاد شود، آگاه هستند و جوامع به این نتیجه رسیدهاند که باید روی مشوقهایی سرمایهگذاری کنند تا بهترین و باهوشترینها را به حرفه معلمی جذب کنند تا جایی که معلمان آیندهنگر بیشتری را به برنامههای آمادهسازی در مناطقی که در آن کمبود معلم وجود دارد، جذب کنند.
شعار سال تحصیل جاری، «مدرسه قوی، ایران قوی» است. شعار بسیار نغز و نیکویی که باید باور همگان شود و برای اجرا و عملیاتی شدن آن بیوقفه کوشید.
برای چنین مدرسهای، دانشآموزان به معلمان کارآمد، شایسته و دلسوز نیاز دارند. این کار چیزی بیش از کمک به دانشآموزان در یادگیری خواندن، نوشتن و انجام ریاضی است. معلمان به آنان نشان میدهند که چگونه رفتار کنند، رؤیاپردازی و آرزوی رسیدن به اهدافشان را داشته باشند و برای آن برنامهریزی هدفمند کنند. آنها دانشآموزان را به چالش میکشند، تشویق میکنند و به آنها یاد میدهند که چگونه دقیق و خوب استدلال کنند.
معلمان الگوهایی هستند که از دانشآموزان خود حمایت و در زندگی آنها تغییر ایجاد میکنند. به همین دلیل، افرادی که وارد این حرفه میشوند، باید بتوانند علیرغم کاستیها، نسبت به آینده خوشبین و مصمم باشند تا آنچه که امروز در آموزش و پرورش مسأله است را تغییر دهند، فرصتسازی کنند و نقش تحولی دراندازند.