خبرآنلاین نوشت: «جلیلی رأی اصولگرایان را نداشت.»، «اگر جلیلی کنارهگیری میکرد قالیباف پیروز نمیشد.» این ها عباراتی است که ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا مطرح میکند و میگوید البته آرای خاموش هم به نفع جلیلی به صندوق ریخته نشدند.
ایمانی بر این باور است که برای دستیابی به تحلیل صحیح از آرای پزشکیان و جلیلی باید تحلیلهای آماری را مشاهده کرد.
این چهره سیاسی اصولگرا با یادآوری نکاتی که پزشکیان درباره اهمیت دادن به نظرات کارشناسان در ایام تبلیغات انتخاباتی مطرح می کرد، تاکید دارد که عملکرد پزشکیان در تعیین مدیرانی غیراصلاح طلب آزمون این گفته های رئیس جمهوری منتخب است.
در ادامه گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا را میخوانید:
****
*آقای ایمانی! ارزیابی شما از ۱۶ میلیون رأی پزشکیان چیست؟ این ادعایی که برخی تندروها این روزها درخصوص قومیتی بودن این رأی مطرح می کنند از نگاه شما چه تحلیلی دارد؟
من فکر میکنم رأی قومیتی به معنای خاص اصطلاح جامعهشناختی آن نبوده است. قومیتها هموطنان عزیز ما هستند که به دلیل اینکه با آقای پزشکیان همزبان هستند، به او رأی دادند و این به خاطر قومیت و قومگرایی نبوده است کما اینکه وقتی یک نفر از استانی داوطلب انتخابات ریاست جمهوری میشد و مردم همان منطقه به او رأی میدادند به دلیل مسائل مربوط به قومیت نبوده، بلکه به دلیل این بوده که بهر حال آشنا بودند، رأی میدادند.
بنده علائمی دال بر قومیتگرایی در آراء مشاهده نمیکنم، قطعاً پزشکیان این توجه را دارد که آرای استانهای آذری زبان را به پای قومیتگرایی نگذارد و به نوعی حرکت کند که باعث تشدید قومیتگرایی نباشد که حتماً او این کار را خواهد کرد و من یقین دارم.
بخش عمده آرای قالیباف سراغ پزشکیان رفتند
*آرای خاموش چه نقشی در پیروزی پزشکیان داشتند؟ آیا وارد صحنه شدند؟
در این خصوص خیلی باید بحث کرد، به این معنی که تفصیل مفصلی درباره میزان مشارکت و ترکیب آراء ارائه بدهیم، بنده بر این باور هستم که این آراء ، میزان مشارکت و افرادی که رأی دادند و یا رأی ندادند، خودشان صحبت میکنند.
برای نمونه تصور بر این بود که اگر آرای خاموش برای دور دوم وارد صحنه شوند، به نفع پزشکیان تمام خواهد شد و جلیلی نمیتواند از آرای خاموش کسی را جذب کند، لذا همه تلاش ستاد پزشکیان در طول یک هفته به این سمت بود که سعی کنند رأیهای خاموش را جذب کنند که قاعدتاً این رأیها به سبد پزشکیان ریخته شود. به عبارت دیگر همه تصور میکردند و میکنند که نهایت رأی جلیلی در جامعه ما همان ۹ و نیم میلیون بود که گرفت و آن کسانی که میخواستند به او رأی بدهند، قشر خاصی هستند که همیشه پای صندوقهای رأی میآیند، لذا آنها هم به جلیلی رأی میدهند بنابراین همان ۹ و نیم میلیون سقف رأی جلیلی است، نهایتاً برخی تصور میکردند که بخشی از آرای قالیباف نیز به سمت جلیلی برود اما بخش عمده آن سراغ پزشکیان رفتند. اما آنچه اتفاق افتاد این بود که در این دوره رأی جلیلی حدود ۴ میلیون اضافه شد، یعنی از ۹ و نیم میلیون در دور اول به ۱۳ و نیم میلیون به دور دوم رسید.
شاید یک میلیون رأی قالیباف به سبد جلیلی رفته باشد اما...
*یعنی افزایش رأی جلیلی را چندان مرتبط با آرای سوق یافته قالیباف به سبد او نمی دانید؟
یک بخش کوچک، برای مثال از ۳ میلیون رأی قالیباف ۱ میلیون به سبد رأی جلیلی رفته و ۲ میلیون دیگر باقی میماند، بنابراین آنها رأی خاموش بودند، پس این اتفاق که تصور میکردیم آرای خاموش به سمت پزشکیان میروند، اتفاق نیفتاد.
نکته دیگر اینکه میزان آرای پزشکیان در دور اول ۱۰ و نیم میلیون بود که این دفعه ۱۶ و نیم شد و ۶ میلیون به رأی پزشکیان اضافه شد اما ۴ میلیون به رأی جلیلی اضافه شد یعنی ۶ میلیون به رأی پزشکیان اضافه شد و ۴ میلیون به رأی جلیلی. سوال این است که آیا ۴۰ درصد آرای خاموش به جلیلی رأی دادند و ۶۰ درصد به پزشکیان؟ اگر بخواهیم به این صورت نتیجهگیری کنیم، بنابراین بقیه کسانی که رأی خاموش محسوب میشوند و نیامدند، ۴۰ درصد به جلیلی رأی میدادند.
اما این تحلیل تا چه اندازه درست است؟ حرف بنده این است که تحلیل آماری بسیار راهگشا است، کما اینکه تصور میکردیم ۹ و نیم میلیون سقف رأی جلیلی است چراکه نهایت تلاش حامیان او همین اندازه بوده و در نهایت امکان دارد در دوم به ۱۰ میلیون برسد اما رأی جلیلی در دور دوم ۱۳ و نیم میلیون شد. این ۴ میلیون رأی از کجا آمده؟ از آرای خاموش آمده؟ بنابراین باید تحلیل خود از آرای خاموش را تغییر بدهیم چراکه برداشت ما این بود که وقتی ۴۰ درصد در انتخابات شرکت کردند، گفتیم ۶۰ درصد رأی خاموش هستند، الان هم شما میگویید ۵۰ درصد رأی خاموش هستند، یعنی رأی کسانی که به نوعی معترض هستند. در حالی که این تحلیل غلط است کما اینکه تحلیل آرای قالیباف و پزشکیان این نکته را نشان میدهد.
اصلاحطلبان باعث نشدند که پزشکیان رأی بیاورد
*بهرحال برخی نیز در رقابت با اصلاحطلبان در دور دوم به جلیلی رأی دادند.
ما باید تعریف خود را از آرای خاموش تغییر بدهیم و تعریف این شود که رأی خاموش کسانی هستند که ۴۰ درصد آنها با اصلاحطلبان مخالف هستند و اینها اگر مشاهده کنند که خطر حضور اصلاحطلبان در قدرت وجود دارد، به اصولگرایان رأی میدهند. اما این تحلیل هم غلط است یعنی من این تحلیل را که رأی پزشکیان مربوط به اصلاحطلبان است و رأی جلیلی برای اصولگرایان است، را غلط ارزیابی میکنم.
به این معنی که نه اصلاحطلبان باعث شدند که پزشکیان رأی بیاورد و نه اصولگرایان باعث شدند که جلیلی این اندازه رأی بیاورد، البته به این معنی نیست که بخشی از رأی آنها مربوط به اصلاحطلبان یا اصولگرایان نیست اما عمده آرای که به پزشکیان مربوط به اصلاحطلبان نیست و عمده کسانی که به جلیلی رأی دادند، متعلق به اصولگرایان نیست.
*اما میتوان گفت آرای خاموش به سمت پزشکیان آمدند.
ترکیب آرای پزشکیان قابل تامل است. اگر علاوه بر پزشکیان یکی از چهرههای اصلاحطلب از قبیل جهانگیری داوطلب بودند، پزشکیان موفق میشد و یا جهانگیری رأی میآورد؟
همه تصور می کردند مراکز قدرت از قالیباف حمایت می کند اما رأی او ۳ میلیون شد
*احتمالا همین اتفاقی که در جریان اصولگرا افتاد، رخ میداد.
بنابراین جهانگیری بیشتر رأی میآورد، اما تا چه اندازه آرای پزشکیان سلبی بود، یعنی رأی کسانی بود که نمیخواستند جلیلی بیاید؟ و تا چه اندازه آرای پزشکیان مربوط به شخصیت او، برنامهها و افکار او بوده است؟ و یا برعکس تا چه اندازه رأی جلیلی مربوط به افرادی بودند که نمیخواستند پزشکیان رئیس جمهور شود؟ و تا چه اندازه آرای او مربوط به شخص خودش است و یا اردوگاه اصولگرایان بوده است؟ دور اول اکثریت جریانهای معروف اصولگرا از قالیباف حمایت کردند و همه تصور میکردند نظر مراکز قدرت در جمهوری اسلامی این است که قالیباف رییس جمهور شود، اما قالیباف ۳ میلیون رأی آورد و جلیلی ۳ برابر او رأی آورد.
رأی جلیلی متعلق به اصولگرایان نیست
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که رأی جلیلی خیلی متعلق به اصولگرایان نیست. علاوه بر این رأی او مربوط به اردوگاه و نظام نبود. همچنین بخش عمده آرای پزشکیان مربوط به اصلاحطلبان نبود بلکه متعلق به موارد دیگر بود. نکته دیگر این است که میزان آرای این انتخابات به میزان آرای انتخابات سال ۱۴۰۰ رسید که رئیسی پیروز شد. در این انتخابات رقابت وجود داشت در آن انتخابات رقابت وجود نداشت اما چرا میزان آراء یکی شد.
جلیلی برخلاف قالیباف هم تنگنظر است و هم سابقه اجرایی ندارد اما ۳ برابر او رأی آورد
*از جمعه درگیری میان اصولگرایان بیشتر شد و گفته میشودکه اگر جلیلی کنارهگیری میکرد، قالیباف رأی بیشتری از جلیلی میآورد؟
این پاسخها را دادن خیلی سخت است. بنده فکر میکنم این اتفاق نمیافتاد به دلیل اینکه جلیلی به هر دلیلی رأی ۹ و نیم میلیونی که در دور اول را آورد، بخش عمده آن مربوط به خودش است اینکه تعریف او چیست، به کنار اما اصولگرایان از جلیلی حمایت نکردند و معلوم هم نبود که اگر جلیلی کنار میکشید و قالیباف در صحنه میماند، آیا باز هم همین میزان رأی که جلیلی در دور دوم گرفت را بتواند بگیرد.
قالیباف در دور اول نتوانست این را اثبات کند یعنی جامعه نگاهی نسبت به او داشت، که ۳ و نیم میلیون رأی به دادند، جلیلی که سابقه کار اجرایی نداشت و به نظر میرسید نسبت به قالیباف، فرد تنگنظری است و برخلاف قالیباف هیچ وعدهای نداد، اما در نهایت ۳ برابر او رأی آورد. شاید بتوان این گونه برداشت کرد که اگر جلیلی هم کنار میرفت قالیباف در دور بعد پیروز انتخابات شود و پزشکیان را کنار بزند.
*همانطور که گفتید از این ۱۳ و نیم میلیون رأی جلیلی، ۹ و نیم میلیون مربوط به خود جلیلی است، آیا او ظرفیت مدیریت و نمایندگی این میزان رأی را داد؟
نتایج دورههای قبل که جلیلی در انتخابات شرکت کرد، نشان دهنده این است که او رشد خوبی در جلب آراء داشته و نشان داد که استعداد مدیریت رأی خود را دارد و رأی خود را به صورت خاموشی در جامعه افزایش دهد، شاید این توانایی را برای سالهای بعد داشته باشد و هیچ بعید نیست.
عملکرد پزشکیان در تعیین مدیران بسیار راهگشاست
*تاکید پزشکیان بر روی استفاده از کارشناس تا چه اندازه فضا را برای حضور کارشناسان اصولگرا در کابینه و ردههای میانی را افزایش میدهد؟
این نکته دقیقا به شخص پزشکیان بستگی دارد، در حال حاضر او رئیس جمهور همه مردم کشور اعم از اصلاحطلب، اصولگرا، مستقل، آرای خاموش، مردمی که معتقد و یا معترض به جمهوری اسلامی هستند و یا اصلا آن را قبول ندارند، است. لذا باید مشاهده کرد که عملکرد او به چه صورت خواهد بود، عملکردش درتعیین مدیران بسیار میتواند راهگشا باشد و چند نفر از این مدیران که منتصب میکند و یا به مجلس معرفی میکند، منتصب به جناح غیراصلاحطلب هستند.
این اقدام نشان میدهد که تا چه اندازه میتواند افراد از اصلاحطلب و اصولگرا را جذب کند که با دولت همکاری کنند چراکه همانطور که خود پزشکیان میگفت هر جریان و هر فردی که سرکار بیاید غیر از همکاری سیاسیون محال است موفق شود و فضای کارشناسانه ایجاد کند که کسی از بیرون نگاه میکند، نگوید او برنامههای جناحی داشته بلکه فردی بوده که صرف نظر از دیدگاههای سیاسی از همه ظرفیتهای کارشناسی کشور استفاده کند.