خبرآنلاین نوشت: دکتر تقی آزاد ارمکی ، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، برای ایجاد آرامش در دوره پساانتخاباتی، و ایجاد روال صحیح اداره کشور، به نظریه تقسیم کار اجتماعی دورکیم فرانسوی در رساله دکترایش متوسل می شود. دورکیم نحوه نظم اجتماعی در جوامع را بر اساس دو شکل بسیار متفاوت همبستگی مکانیکی و ارگانیکی و گذار از جوامع ابتدایی به جوامع پیشرفته صنعتی توصیف کرده است. در جوامع ابتدایی که از همبستگی مکانیکی برخوردار هستند، نظم مسلط بر روابط چهره به چهره، و رویکردهای احساسی مبتنی بر جهان افسون زده و بدون تقسیم کار اجتماعی استوار است. در جوامع پیشرفته، همبستگی ارگانیکی حاکم بوده، نظم پیچیده مبتنی بر تقسیم کار اجتماعی، به ویژه توسعه صنعتی در مرکزیت تنظیم مناسبات قرار دارد. در این جامعه همبستگی مبتنی بر توافق، گفت و گو و روابط و مناسبات مبتنی بر عقلانیت تعیین کننده زندگی روزمره است. حال ارمکی از نظریه تقسیم کار اجتماعی دورکیم و عدم انتقال روش های مبتنی بر بازی برد و باخت مبارزات پیشاانتخاباتی، به دوره برقراری نظم جدید پساانتخاباتی کمک می گیرد تا فضای پساانتخاباتی را به فضای برد-برد توام با آرامش تبدیل کند.
تمایز و مناسبات میان نیروهای بازی ساز و بازیکن
این استاد دانشگاه برای ارائه نظریه خود در باره تقسیم کار اجتماعی، ابتدا از تمایز میان «بازی سازها» با «بازیکن ها» کمک گرفت و گفت: «رفتار انتخاباتی کاندیداها و حامیانشان در ستادهای انتخابات و دولت آینده، دارای دوبخش است: 1-رفتاری که متعلق به بازی سازها است. 2-رفتاری که متعلق بازیکن ها است. بازی سازها، ایده آل ها و حرکت های انتخاباتی را می سازند، و می توانند جامعه را از منظر توجه به موضوعات اصلی و جدید وارد مرحله نوینی بکنند که خود هنر بزرگی است، اما در فردای پیروزی، این نیروها، نباید جای نیروهایی را بگیرند که در اجرای این ایده ها می توانند کارآمد باشند.اگر میان بازی سازان، و بازی کنندگان، تمیز و تفاوت قائل نشویم، مشکلات و گرفتاری های عدیده ای دامن نیروی پیروز را می گیرد. زمانی که بازی ساز، بعد از پیروزی تبدیل به بازیکن شود، خطاهای خود را به درستی درک نمی کند. این امر باعث می شود اصل بازی، از دست هم بازی سازان، و هم بازیگران خارج شود.»
ارمکی در ادامه با اشاره به این که «باید به لحاظ تاریخی و اجتماعی و نوع روابط بین کنشگران در دو صحنه مختلف بازی سازان و بازی کنان، در یک تقسیم کار اجتماعی حتما مورد توجه قرار بگیرد» گفت: «به این معنی بازی سازان که قادرند نماینده خود را به پیروزی برسانند، به خوبی بر قواعد پیروزی در این مرحله احاطه و علم دارند. این موضوع متفاوت است با کسانی که قدرت سازماندهی به معنای عملیاتی و اجرای برنامه دارند. تمیز بین موثران در پیروزی و عاملان اجرایی برنامه بسیار اهمیت دارد.»
او سپس به «شاهد تجربی این بحث در انتخابات آمریکا» اشاره کرد و گفت: « اعضا کابینه، عضو حزب هستند، ولی همه آنان، برای داغ کردن صحنه سیاسی نقش آفرینی نکرده اند. زیرا تخصص اعضای هر یک از دو گروه یعنی سامان دهندگان به مبارزات انتخاباتی، با کسانی که ایده ها را اجرا می کنند، متفاوت است.»
نیروهای فضای پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی
ارمکی در ادامه «از منظر نظری به تحلیل ماهیت فضای پیشا و پسا انتخاباتی» پرداخت و گفت: «قبل از انتخابات بحث ایجاد فضای تزاحمی، و حرکت مبتنی بر حذف رقیب، فضای مسلط است. ولی بعد از انتخابات، که مرحله جایگزینی است، باید اجرای برنامه مورد توجه تیم رئیس جمهور پیروز باشد. از این رو در بسیاری موارد، چه بسا همراهی با رقیب باعث شود، پروژه ها پیش برود.»
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «متاسفانه در ایران اغلب دولت های پیروز، حساسیت های قبل از انتخابات را به بعد از انتخابات منتقل کرده، و پس از پیروزی ، مقابله با شکست خوردگان را آغاز کرده اند به نحوی که انواع و اقسام سرمایه های انسانی و اجتماعی در خطر اضمحلال قرار می گیرند. شاهد چنین حرکتی دولت احمدی نژاد است که پس از پیروزی در انتخابات سال 1384، به جای پایان مناقشه و استفاده از سرمایه های کشور برای احیای سرمایه اجتماعی و پیشبرد پروژه ها که بخش عمده اش سرمایه رقبا بود، به ادامه حذف فضای پیشاانتخاباتی پرداخت. او فراموش کرد منطق عمل فردای پیروزی با منطق عمل قبل از پیروزی متفاوت است. از این رو با انتقال نزاع ها به بعد از برگزاری انتخابات ، دچار فروپاشی شد.»
پس از پیروزی در انتخابات سال 1384، به جای پایان مناقشه و استفاده از سرمایه های کشور برای احیای سرمایه اجتماعی و پیش برد پروژه ها که بخش عمده اش سرمایه رقبا بود، به ادامه حذف فضای پیشاانتخاباتی پرداخت. او فراموش کرد منطق عمل فردای پیروزی با منطق عمل قبل از پیروزی متفاوت است. از این رو با انتقال نزاع ها به بعد از برگزاری انتخابات ، دچار فروپاشی شد
فقدان تقسیم کار اجتماعی و عدم شکل گیری احزاب
او با انطباق نظریه تقسیم کار اجتماعی، با عملکرد ستاد پزشکیان گفت: «با این نگاه حامیان پیشاانتخابات پزشکیان، که در حال فضاسازی برای پیروزی او هستند، به طور قطع ، بهترین آدم ها برای اجرای سیاست های فردای پیروزی او نیستند. شجاعانه ترین، اخلاقی ترین، انسانی ترین، و سیاسی ترین منش انتخاباتی این است که کادرهای پیشاانتخابات، پس از اتمام انتخابات، به فضای کار حزبی منتقل شوند، تا دنبال ایجاد فضای دمکراتیک و دمکراتیزه کردن فضا بروند. ضمن این که این امکان فراهم شود تا دیگر نیروهای متخصص وابسته به همین گرایش که دارای سرمایه ها و تخصص های متفاوت هستند، امور را به دست بگیرند.»
ارمکی عدم عمل به چنین سازوکاری را عامل شکل نگرفتن احزاب در ایران دانست و گفت: «به دلیل فقدان چنین رویکردی است که در ایران حزب شکل نمی گیرد. زیرا بازی سازان، خود قدرت را به دست می گیرند و رقیب را حذف می کنند. در صورتی که بازی سازان درصورت پیروزی، به جای رفتن به قدرت، اگر به سراغ جامعه مدنی می رفتند، به نوعی می توانستند خود را برای رقابت بعدی آماده کنند، و در نهایت نظام حزبی نیز شکل بگیرد، حتی به نوعی بر عملکرد دولت مورد حمایت خود نیز نظارت می کردند. این راهی است که اگر بخواهیم 1-همه نیروها از بین نروند، و2- دولت به سرعت دچار افسردگی نشود واز بین نرود. و 3- فضای مدنی تقویت بشود، مستلزم این است آدم های موثر در پیروزی، آدم های مجری بعد از پیروزی نباشند.»
او پس از تمایز میان نیروهای بازی ساز و بازیکن، به «ویژگی های نیروهای بازیکن، یا اجرایی» پرداخت و گفت: «این نیروها 1- متخصص حوزه کاری خود هستند. 2- از تضاد و کینه توزی قبل از مرحله انتخاباتی دور هستند. 3- مسایلی را می بینند که نیروهای پیشاانتخابات نمی دیدند مثل مسایل زندگی رومره مردم و توجه به حل آن ها. 4- توجه به ماهیت دو نیرو دارند: یکی توجه به ماهیت نیروی با کار سیاسی، و دیگری نیروی متخصص درحوزه اجرایی است.»
چرا نیروهای سیاسی و اجتماعی متضرر می شوند
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «با عدم قبول تقسیم کار اجتماعی ضرر بزرگی را متقبل می شویم» گفت: « قبول نمی کنیم بازی قبل از پیروزی با بازی بعد از پیروزی، متفاوت است. حتی در این زمینه، کاندیداهای رئیس جمهور باید دقت داشته باشند قبل از پیروزی با بعد از پیروزی باید متفاوت باشند. کاندیدای ریاست جمهوری، از فردای پیروزی، باید نقش حزبی و جناحی اش را کنار بگذارذ، و تبدیل به رئیس جمهور ملی شود، نه رئیس جمهور یک جناح و یا هویت سیاسی خاص. رئیس جمهور ملی مسایل گروه رقیب و حل آن ها را نیز باید در دستور کارش قرار دهد. »
ارمکی گفت:« نیروهای اجرایی ، دارای تکنیک، توانایی، تخصص و علاقه بوده و سرمایه شان، سرمایه متفاوتی است. پس با ملاحظه منافع ملی ، نیروی قبل از پیروزی، بر اساس منفعت حزب و گروه حرکت می کند و دومی یعنی نیروی اجرایی باید بر اساس منافع اجتماع و منافع ملی حرکت کند. در اولی رقیب باید حذف شود، و در دومی، رقیب باید در چرخه مناسبات قرار بگیرد تا تنش ها و تضادها کاهش پیدا کرده، تضادهای قبل از انتخابات، به تضادهای بعد از انتخابات منتقل نشود.»
این استاد دانشگاه با اشاره به دیگر ویژگی های بازیسازان و بازیگران گفت: « کسی که توانایی تهییج دارد، کمتر دارای توانایی ایجاد آرامش است. در سلسله مراتب اولویت ها، هر یک از افراد با توانمندی هایشان، کاری را می توانند انجام بدهند. من استاد دانشگاه وظیفه ام تلاش در حوزه و جهان اندیشه است، از این رو اشتباه بزرگی است که مدیرکل اداره قند و شکر کشور بشوم. بنابراین هر کسی باید بر اساس تخصص اش جایگاه بگیرد تا راه ایجاد فضای تنفسی و آرامش، و افزایش قدرت حل مساله، برای مردم باز شود.»