علی البرزی: صدای پای فصل تابستان به گوش می رسد. فصل تابستان دغدغه هایی خاص و داغ را به همراه دارد. سوای از دغدغه افزایش اجاره بها برای مستاجران، دغدغه هدر رفت اوقات فراغت نوجوانان و جوانان فارغ از تحصیل را به والدین تحمیل می کند.
چگونگی گذر سالم و کم حاشیه نوجوانان و جوانان از این اوقات فراغت یکی از دغدغههای اصلی والدین است.
بی شک اوقات فراغت یکی از سرمایههای ارزشمند است به شرط آنکه توانایی بهره گیری و استفاده موثر و مطلوب از این سرمایه را با در نظر گرفتن تمامی ابعاد و جوانب آن در نظر داشته باشیم.
تجربه ثابت کرده است به لحاظ جوانی جمعیت کشورمان و از آنجایی که اتلاف وقت دانشآموزان باعث بروز ناهنجاریهایی در تابستان میشود، برنامه ریزی دقیق و کارآمد درباره استفاده بهینه از اوقات فراغت ضروری است.
*شعارهای رنگارنگ
واقعیت این است که در سالهای گذشته با وجود تاکیدهای فراوان، برخی مدیران و سازمانهای مرتبط با این موضوع به جای عمل گرایی، شعارهای گوناگون و رنگارنگ را سرلوحه کار خود قرار دادند که تعداد بی شماری از آن ها تحقق نیافته و آنطور که باید زمینه استفاده بهینه و شایسته از فرصت اوقات فراغت نوجوانان و جوانان فراهم نشده است، اما با نگاهی به ظرفیتها و فرصتهای مناسب در کشور میتوان گزینههای خوبی برای تنوع و تکثر و ایجاد جذابیتهای ورزشی را در سبد اوقات فراغت جوانان قرار داد، گزینههایی که در سالهای گذشته در کنار دیگر موضوعات مرتبط با اوقات فراغت مغفول مانده است!
*والدین و سبد خالی اوقات فراغت
این روزها والدینی که قرار است برای ۳ ماه از بهترین زمان فراغت فرزندان خود برنامه ریزی کنند و حتی خود نوجوانان و جوانان، تنها چند گزینه در سبد اوقات فراغت خود دارند، از یک طرف هزینه آموزشگاههای فرهنگی و هنری سر به فلک کشیده است و همه اقشار جامعه امکان استفاده از این ظرفیت را ندارند و از سوی دیگر گزینههای جدید و متنوع برای گذراندن این اوقات در سالهای گذشته به خانوادهها معرفی نشده است.
با این اوصاف نوجوان و جوان به سراغ سادهترین و ارزانترین گزینه موجود برای اوقات فراغت میرود، ساعتی را در دورهمی با دوستان و گشت و گذار در مراکز خرید مانند مالها، فروشگاهها و یا با حضور در کافهها اوقت فراغت خود را میگذراند، مراکزی که حاشیههای آنها بیشتر از متن اصلی آن است!
در زمان حضور در منزل هم ساعتها با تلفن همراه در دنیای پر هیاهوی فضای مجازی است و یا پای رایانه شخصی مشغول بازیهای رایانهای میشود!
*غفلت از بازیهای سنتی و محلی
این روزها با جست و خیز ناخواسته همستر در فضای مجازی، بحث بازیهای آنلاین و تلگرامی حسابی داغ است. اما باید گفت که روزگاری بازیهای سنتی این مرز و بوم برای خود ارزش و جایگاه ویژهای در بین کودکان، نوجوانان و خانوادهها داشت، روزگاری وسایل بازی مورد علاقه جوانان با چند تکه چوب و سنگ خلاصه میشد، اما بر سر تصاحب و بازی همین چند تکه هم ماجراهایی بود و لذت و جذابیتی داشت که دهه شصتی ها و پیش از آن به خوبی آن بازیها را به یاد دارند!
اما این روزها علاقه و استقبال از بازیهای رایانهای بین نوجوانان، جوانان و حتی بخشی از کودکان در جامعه به حدی رسیده است که به باور کارشناسان نیمی از رایانههای شخصی بیشتر برای بازی خریداری میشود!
*اعتیاد به بازیهای رایانهای
این در حالی است که گرایش به این بازیها که بنابر آمار منتشر شده به سطوح سنی پایینتر هم نفوذ کرده است، اولویت اصلی و انتخاب اول فرزندان ما برای اوقات فراغت است و دنیای پرهیاهوی بازی رایانهای بیش از پیش بین خانوادههای ایرانی گسترش یافته است و جالب اینجاست که برای بازیهای رایانهای از راههای گوناگون در جامعه هم تبلیغ میشود.
البته در آن سوی ماجرا هم آسیبهای ناشی از اینگونه بازیها خود داستان مفصل دارد، اینکه چه جریانی شکل گرفته که باید شاهد این وضعیت در سطح جامعه باید باشیم، واکاوی دلایل اجتماعی آن مقولهای مهم است که در یک یا چند پاراگراف نمیگنجند و باید در مجال دیگر به آن پرداخت.
اما نکته مهم در این بحث درباره تبلیغ و ترویج بازیهای قدیمی و محلی در کشوراست، به راستی در سالهای گذشته سازمانهای اجرایی، فرهنگی و هنری چقدر وقت و هزینه برای تبلیغ و ترویج بازیهای بومی و قدیمی اصیل ایرانی و یادآوری خاطرههای خوب قدیمیها با این بازیها را در دستور کار خود داشته اند و چرا در رسانه ملی با شبکههای گوناگون برنامه مشخص برای تبلیغ و ترویج این نوع بازیها برای آشنایی نسل نوجوان و جوان وجود ندارد؟
کارنامه سازمان عریض و طویلی که برای ورزش های روستایی، عشایری و بازی های بومی محلی راه اندازی شده است، چگونه بوده است؟
نکته عجیب تر این که برخی از مدیران این سازمان برای افتتاح بازی های بومی دیگر کشورها به خارج کشور نیز سفر کرده اند!
براساس مطالعات و پژوهشهای انجام شده توسط کارشناسان اجتماعی، در روزگاری نه چندان دور بیش از ۱۵۰ نوع بازی بومی محلی میان کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی مرسوم بوده است که این روزها کمترین اثری از آنها در جامعه باقی نمانده است.
نکته تاسف بار این که بیشتر نوجوانان و جوانان این مرز و بوم با نام و شیوه بازی های محلی آشنا نیستند. اگر نام هر کدام از بازیهای محلی و قدیمی را برای نوجوانان و جوانان بیان کنیم، برای آنها بیگانه است و موضوع صحبتهای آنها تنها روی نامهای عجیب بازیهای رایانهای متمرکز شده است!
عجیب تر این که در سایه غفلت از تبلیغ و ترویج بازی های محلی، این روزها لیگ بازیهای گوناگون رایانهای با هیاهوی فراوان تبلیغاتی برگزار میشود.
به راستی چرا مسابقات ملی و لیگ ویژهای برای بازیهای محلی در کشور برگزار نمیشود؟
چه ایرادی دارد اگر متولیان آموزش و فرهنگ در کشور به صورتی برنامه ریزی کنند که فرزندان ایران زمین در هر رده سنی در کنار فراگیری دروس خود در مدارس، با یک بازی محلی هم آشنا شوند؟
فضای خالی و باز مدارس در تابستانها هم فرصت مغتنم است که بازیهای سنتی را به دانش آموزان در مقاطع گوناگون تحصیلی در قالب طرحهای مرتبط با اوقات فراغت آموزش داد و محلی برای برگزاری مسابقات و بازیهای محلی باشد.
بی شک اگر برنامه ریزی درست وجود داشته باشد و فرزندانمان شیرینی اصالت و ایرانی بودن بازیها را درک کنند بی شک به این بازیها نیز در کنار دنیای تکنولوژی رغبت پیدا میکنند.
فراموش نکنیم کشور ما دارای فرهنگ اصیل و غنی سنتی است یک سرمایه عظیم است و باید در این روزگار بیش از گذشته به آن توجه داشت.