يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۲

حماس با دفاع تهاجمی معادلات صهیونیست‌ها را برهم زد

نشست «فلسطین، مقاومت و رسانه» با حضور استاد «منیر شفیق» متفکر و نویسنده برجسته فلسطینی و همچنین کارشناسانی چون جابری انصاری، خامه‌یار، مهتدی و منتظمی در ساختمان موسسه اطلاعات برگزار شد.

حماس با دفاع تهاجمی معادلات صهیونیست‌ها را برهم زد

اطلاعات نوشت: در این نشست ابعاد جنگ غزه از زوایای مختلف و دستاوردهایی که مقاومت فلسطین از یک سو و محور مقاومت در منطقه از سوی دیگر کسب کرده مورد بحث قرار گرفت.

آنچه همه میهمانان این نشست بر آن متفق‌‌القول بودند این بود که عملیات طوفان الاقصی طی هفت ماه گذشته، هیمنه ارتش رژیم صهیونیستی به عنوان ارتش شکست ناپذیر در خاورمیانه را شکست و در عین حال به مظلوم نمایی صهیونیست‌ها در محافل جهانی پایان داد.

سخنان جابری انصاری 

حسین جابری انصاری سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه و کارشناس مطالعات خاورمیانه و دبیر نشست، به فرازهایی از شخصیت این اندیشمند فلسطینی پرداخت.

وی گفت: استاد منیر شفیق یک شخصیت منحصربه‌فردی و یک تاریخ فکری و مبارزاتی منحصر به فردی دارد. آقای منیر شفیق از یک خانواده فلسطینی مسیحی در قدس متولد شد و سپس مارکسیست و ملحد شد (به تعبیر خودشان).

سپس از مسئولان حزب کمونیست فلسطین بود و در همان دوره 10 سال زندانی شد و سپس از این مرحله بیرون می‌آید و پس از زندان به ناسیونالیسم عربی گرایش پیدا می‌کند و از آنجا وارد جنبش فتح می‌شود و یک دوره طولانی را هم در این جنبش و مجموعه‌های سازمان آزادیبخش فلسطین طی می‌کند تا جایی که سال‌ها رئیس و نایب رئیس اندیشکده سازمان آزادیبخش فلسطین، که موسسه فکری این سازمان بود، را برعهده داشت. در نهایت هم به دلیل اختلافات سیاسی و خط مشی که عرفات در روند سازش دنبال می‌کرد، از سازمان آزادیبخش فلسطین کناره‌گیری کرد.

جابری انصاری افزود: منیر شفیق قبل از انقلاب اسلامی ایران به همراه جمعی از متفکران و روشنفکران عرب در بیروت یک گعده‌ای دارند که از آن گعده، گرایش به اسلام در می‌آید. این اتفاق در آستانه انقلاب اسلامی ایران رخ می‌دهد و ایشان از الحاد به اسلام گرایش می‌کنند. 

منیر شفیق روند ناسیونالیسم عربی را هم طی می‌کند و از آن پس به عنوان یک شخصیت متفکر اسلامی در جهان اسلام با آثار و تألیفات متعددی بروز پیدا می‌کند. برای منیر شفیق مسأله فلسطین همیشه در اولویت بوده و با وجود تغییراتی که در سیر زندگی‌اش به وجود آمد اما هرگز در مسأله فلسطین هیچ تغییری نیافت. ایشان بیش از فعالیت‌های سیاسی، فعالیت‌های فکری داشتند و ده‌ها کتاب تألیف و صدها مصاحبه در دوران زندگی‌اش داشته است. علاوه بر همه این ویژگی‌ها ایشان دارای فکر استراتژیک و بلند مدت بوده و ویژگی فکری و تأملی ایشان همیشه زبانزد بوده است و یک شخصیت خاص و ویژه از ایشان درست کرده است. 

منیر شفیق دارای ابعاد استراتژیک در اندیشه‌اش بوده و در این خصوص بر استراتژی مقاومت متمرکز بوده است. نکته دوم اینکه ما در مقطع جدیدی از تحولات فلسطین هستیم و آنچه پس از طوفان الاقصی اتفاق افتاد در حقیقت یک جنگ برابر نیست چون فقط یک طرف دست به حمله می‌زند و این یک دوره منحصر به فرد در تاریخ مبارزات فلسطین است. 

از هفت ماه قبل مردم غزه در 364 کیلومتر مربع زمین بدون جنگل و کوهستان و جاهایی که بشود در آن پنهان شد دارند مقاومت می‌کنند. اسرائیلی‌ها در این هفت ماه خاک غزه را به توبره کشیده‌اند و هزاران فلسطینی را کشته‌اند اما نتوانسته‌اند جنگ را پایان دهند. اسرائیل در حقیقت به لحاظ معادلات استراتژیک در شرایط قفل شدگی به سر می‌برد این به تمام معنای کلمه یک مبارزه اسطوره‌ای و منحصر به فرد در تاریخ مبارزات فلسطین است و بعد از این اثراتش را بیشتر خواهد گذاشت. 

نکته سوم بحث رسانه و روایت است. طوفان الاقصی یک بار دیگر به خوبی نقش ساختن و برساختن روایت را آشکار کرد. در دنیای رسانه همیشه گفته می‌شود تصویر واقعیت از خود واقعیت مهمتر است، یعنی ما یک واقعیت‌هایی داریم و تصاویری از همان واقعیت‌ها که توسط رسانه‌ها ساخته و برساخته می‌شود. جنگ غزه از آن اتفاقات تاریخی ا‌ست که روایت و رسانه به درستی خودش را در طی آن نشان داد. 

جنگ‌های جدید علاوه بر جنگ تسلیحاتی، جنگ روایت‌ها و تصویرسازی است و امروز پس از چند دهه اسرائیل در حضیض تصویرسازی خودش است با وجود تمامی امکانات رسانه‌ای که در اختیار دارد. استادانی مانند منیر شفیق در همین چند ماه جنگ غزه نقش بسیار مهمی در تصویرسازی درست اتفاقات غزه داشته‌اند و این موفقیتی برای ملت فلسطین است چون سبب شده تصویر واقعی از مردم فلسطین نشان داده شود و تصویر جعلی که اسرائیل سالها ساخته بود از بین برود.

عباس خامه یار

وقوع جنگ‏‏، فضایی ایده آل در راستای افزایش تقاضا برای اطلاعات ایجاد می کند که نیاز شهروندان را برای درک آنچه در میدان نبرد می گذرد و میزان خسارات و تلفات و اوضاع طرف های درگیر و چگونگی زندگی کردن مردم زیر آتش جنگ و پیامدهای آن، پاسخ می گوید. از این رو در رویکردهای جدید در جنگ ها، همان طور که به فراهم آوردن تسلیحات و برنامه ریزی برای جنگ توجه می شود، به اطلاع رسانی درباره جنگ نیز توجه می شود. پیروز شدن در جنگ رسانه‌ای در حکم پیروزی زودهنگام بر دشمن است. به همین علت کشورهای بزرگ برای حمایت از رسانه ها هزینه کلانی پرداخت می کنند.

به عنوان مثال بودجه روزنامه آمریکایی واشنگتن پست به 2 میلیارد دلار در سال می رسد.گفته می شود «رسانه ها هدر دهنده اموال هستند» و متاسفانه کشورهایی که ادعای دموکراسی دارند، برای سوق دادن افکار عمومی به سمت پذیرش افکار جنگ طلبانه و قتل و ترور، به رسانه ها متکی هستند.

به عنوان مثال آمریکا افکار عمومی را به این سمت سوق داد که عراق دارای سلاح هسته‌ای است و سپس به همین بهانه به عراق حمله و آن را اشغال کرد، و در واقع بغداد قبل از اینکه توسط پنتاگون سقوط کند، توسط سی ان ان سقوط کرد. افغانستان نیز به همین شیوه اشغال شد. جنبش صهیونیسم نیز به رسانه ها توجه دارد به طوری که هنری فورد میلیاردر و صاحب کارخانه خودروسازی فورد و مؤلف کتاب «یهودیت جهانی» تاکید می کند «یهودیان هنگام ورود به آمریکای جدید، به سرعت کنترل موسسات فرهنگی به خصوص روزنامه ها را در اختیار گرفتند تا افکار عمومی را طبق برنامه ها و دروغ های خودشان شکل دهند».

رسانه های اسرائیلی

از آنجا که اسرائیل «کشوری است جعلی»، ادبیات صهیونیست ها تلاش دارد روایت تاریخی «فرضی» خود را که به تخیل شبیه‌تر از واقعیت است، بسازد. از این رو شهروندان اسرائیلی در دنیای دیگری سیر می کنند که کشورشان را «مسلط، پیروز، و صاحب پیشرفته ترین سلاح ها» و دشمنان اسرائیل اعم از عرب ها و مسلمانان و گروه های مقاومت را عقب مانده معرفی می کند که جرأت حمله به اسرائیل را ندارند. بنابراین وقتی عملیات شوک آور «طوفان الاقصی» روی داد و مقاومت، دستاوردهای نظامی کسب کرد، دروغ رسانه های صهیونیستی برملا و معلوم شد که به اسرائیل نفوذ شده است و ارتش و رهبران آن در غفلت به سر می برند.

در این شرایط اسرائیل دو رویکرد را در پیش گرفت. نخست آن که تلاش کرد جنگ را در سریع ترین زمان به پایان برساند تا بر ناکامی خود سرپوش بگذارد  و دوم این که راه را به روی رسانه های خارجی بست و تلاش کرد شهروندان صهیونیست را در این باور نگه دارد که «اسرائیل، شکست ناپذیر است». از این رو برای همه خبرنگاران بین المللی که اخبار جنگ در غزه را پوشش می دهند شرط گذاشت که نظامیان اسرائیلی آنان را هنگام پوشش اخبار جنگ همراهی کنند و ارتش، تصاویری را که خبرنگاران ضبط کرده‌اند پیش از ارسال به رسانه مدنظر، بازبینی کند.

در همان حال ارتش رژیم صهیونیستی تلاش کرد پوششی برای جنایات خود در زمینه هدف قرار دادن مناطق مسکونی و قتل کودکان و زنان و بمباران بیمارستان ها فراهم کند و به این منظور به بیانیه خاخام های یهودی متوسل شد که تاکید کردند این اقدامات، جنایت نیست بلکه بخشی از باور یهودیان و آموزه های تلمودی و برداشت های انحرافی و غیر اخلاقی و غیر انسانی از تورات است. همچنین به بیانیه پزشکان اسرائیلی استناد شد که انهدام بیمارستان ها را به این بهانه که آنجا میدان جنگ است، مجاز دانستند.

رسانه های غربی و طوفان الاقصی

شوک و وحشت از آنچه که در هفتم اکتبر روی داد و موجب شد حدود 1400 اسرائیلی در یک روز کشته شوند و بالاترین تلفات اسرائیل از زمان جنگ ششم اکتبر 1973 به ثبت برسد، به خوراک رسانه های غربی تبدیل شد و حتی روزنامه های آمریکایی و اسرائیلی، آنچه در جنوب سرزمین های اشغالی  روی داد را به حوادث 11 سپتامبر یا انفجار بندر پرل هاربر تشبیه کردند که موجب شد آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شود.و تا جایی پیش رفتند که آنرا هولاکاست دوم نامیدند.

این رسانه ها به خصوص رسانه های آمریکایی در ابتدای نبرد طوفان الاقصی برای ترویج روایت مقامات رژیم اشغالگر و مسکوت گذاشتن روایت طرف فلسطینی تلاش و اعلام کردند اسرائیل از خودش دفاع می کند و آنچه روی داده، صرفا تجاوزی از سوی یک سازمان تروریستی که سعی فراوان کردند آنرا نوعی «داعش فلسطینی» معرفی و القا نمایند .روایت دروغین سناریوی ماجرای سر بریدن 40 نوزاد یهودی توسط حماس و انهدام بیمارستان المعمدانی توسط جهاد اسلامی در این راستا است.

این رسانه ها چشم خود را به روی حقوق ملت فلسطین بستند و به جانبداری از اسرائیل برخاستند و فلسطینی ها را فاقد حقوق انسانی دانستند .آنان برای کشته شدگان اسرائیلی در عملیات طوفان الاقصی گریه و زاری کردند و آنچه را تروریسم و کشتار و قتل عام در روز هفتم اکتبر توصیف شد، محکوم کردند و عکس ها و ویدئوهایی از شوک و اندوه و وحشت در اسرائیل، منتشر کردند. اما همین رسانه ها در زمان حملات رژیم به غزه، به سخن گفتن درباره «بحران انسانی» و افزایش شمار «کشته شدگان» اکتفا کردند بدون آن که این بار به «کشتار» یا «قتل عام» یا دیگر اصطلاحاتی که رسانه های غربی ترجیح می دهند فقط درباره قربانیان غربی و قربانیان اسرائیلی به کار ببرند، اشاره ای کنند.

پوشش اخبار جنگ رژیم صهیونیستی بر علیه مردم غزه در واقع، چیزی جز حلقه جدیدی از زنجیره جانبداری کامل از اسرائیل و ترویج دروغ های آن و همدردی کور کورانه با هر آنچه تل آویو به خورد جهانیان می دهد، نیست. این رفتار رسانه های غربی عجیب نیست ولی آنچه شوک آور است، میزان بالای فاصله گرفتن از رفتار حرفه ای و احترام به حقوق بشر و دیگر شعارهایی است که همواره رسانه های مشهور در برابر هر کسی به کار گرفته اند که رویکردی متفاوت از آنچه مطلوب غرب است، در پیش بگیرد.

روزنامه ها و خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای مثل «ای بی سی نیوز» و «ام اس ان بی سی» و «گاردین» و «بی بی سی» و «اسکای نیوز» بسیاری از کارکنان خود را صرفا به علت دفاع از آرمان فلسطین و حق ملت فلسطین برای دفاع از خود، اخراج کردند. بی بی سی رسوایی را تا جایی پیش برد که علت شهادت خبرنگار خود در جنوب لبنان توسط نظامیان صهیونیست  را نادیده گرفت و از آن نام نبرد.

رسانه های عربی و نبرد طوفان الاقصی

رسانه های عربی معمولا در هر نبردی بین عرب ها و صهیونیست ها، از آرمان فلسطین حمایت کرده اند و از این نظر بین کشورهای عربی تفاوتی نبوده است. اما متاسفانه در نبرد طوفان الاقصی مشاهده می کنیم که رسانه های عربی بسته به کشوری که در آن قرار دارند، موضع گیری های متفاوتی داشتند.
- کشورهای نزدیک به مقاومت مثل عراق، الجزایر و سوریه به حمایت از آرمان فلسطین پرداختند و همه رسانه های خود را برای پوشش واقعیت طوفان الاقصی بسیج کردند .
- لبنان، که مهد رسانه ای است، رسانه هایش انعکاس دهنده جریان های حزبی و تحت تاثیر مسایل داخلی بودند و هستند ولی به طور کلی اسراییل ستیز بودند.
- اما کشورهای متمایل به عادی سازی روابط با اسرائیل، تلاش کردند این گونه القاء کنند که مقاومت فلسطین با شروع نبرد با صهیونیست ها دست به ماجراجویی زده است.این ها به شدت تحت تاثیر دشمنی حکومت‌های شان با جنبش اخوان المسلمین هستند و به حماس به عنوان یک دشمن نگاه می کردند.

شبکه هایی مثل العربیه و الحدث و الاخباریه وابسته به عربستان و اسکای نیوز وابسته به امارات،( علاوه بر شبکه های صرف محلی، چرا که این ها تا حدودی جهانی به شمار می روند) فقط به آلام ساکنان غزه به علت جنگ و اختلاف بین تشکیلات خودگردان و گروه های مقاومت پرداختند و به شدت اشک تمساح برای ویرانی غزه و کشتار مردم ریختند و تا توانستند فجایع انسانی را به شکلی که حماسی ها مقصر جلوه داده شوند، برجسته کردند و افکار عمومی ملتهای عرب را نسبت به پذیرش روایت فلسطینی ها دچار تردید جدی کنند، و این وضعیت تا کنون به همین شکل ادامه دارد. به همین علت وزارت کشور وابسته به حماس فعالیت شبکه های العربیه و الحدث در نوار غزه را به علت نقش آنها در «انتشار اخبار جعلی برضد مقاومت فلسطین»، ممنوع کرد.

رسانه های مقاومت اسلامی

تریبون های مقاومت با هر نام و نشانی، تاثیر زیادی در میدان جنگ رسانه‌ای مرتبط با طوفان الاقصی داشتند. جنبش‌های مقاومت اسلامی در نبردهای قبلی خود با اسرائیل به پیروزی های قابل توجهی دست یافتند و رهبران مقاومت مثل سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه و عبدالملک الحوثی به علت صداقت داشتن و بیان سخنانی که بر همه محافل تاثیر گذار است، از احترام زیادی در جهان برخوردار هستند.

از این رو رسانه های مرتبط با مقاومت، بسیاری از واقعیت ها را منعکس کردند ولی موضع آنها «انفعالی» بود و با توجه به محدودیت امکانات، جذابیت لازم را نداشتند، به همین علت افکار عمومی به سراغ تریبون های رسانه ای رفتند که اخبار رویدادها را واقعی‌تر رساتر، سریعتر و هنرمندانه تر و حرفه ای ترانتقال می دهند. به عنوان مثال شهروندان کشورهای عربی و اسلامی بیش از آن که بیننده شبکه المنار و یا العالم باشند ( به دلایل مذکور و محدودیت ها و حتی تحریم های ماهواره ای) ترجیح می دهند شبکه الجزیره را دنبال کنند. البته شبکه المیادین موفق تر و حرفه ای تر از دیگران ظاهر شد.

شبکه الجزیره

شبکه الجزیره قطر توانست اعتماد جامعه بین المللی به خصوص جوامع عربی و اسلامی را جلب کند و در شکل دادن به این دیدگاه در محافل جهانی سهیم بود که اسرائیل مرتکب «کشتار جمعی» می شود. از خبرها و تصاویر این شبکه به عنوان سند در دادگاه های بین المللی استفاده شد به طوری که اسرائیل ممنوعیت فعالیت آن را خواستار شد. همچنین گروه های مقاومت فلسطینی به شبکه الجزیره اعتماد داشتند و خبرها و مستندات درباره دستاوردهای نظامی خود را برای این شبکه می فرستند. این مساله موجب می شود که در عملکرد شبکه های «مقاومت» بازنگری شود.

رسانه های ایرانی

رسانه های ایرانی عموما به نبرد طوفان الاقصی پرداختند ولی پرداختن آنها در ابتدا عمدتا در سطح داخلی و همراه با زاویه هایشان با دولت بود. و به عبارتی دیگر متاثر از گرایشات سیاسی داخل کشور و رقابتهای حزبی بود که بعدها با افزایش جنایتهای رژیم صهیونیستی، تا حدود زیادی تغییر و تعدیل یافت.

شبکه های اجتماعی

انقلاب رسانه ای در فضای مجازی بی سابقه است.شبکه های اجتماعی توانستند تغییری آشکار در افکار عمومی جهانیان به نفع مسئله فلسطین و ملت فلسطین ایجاد کنند. این نوع رسانه ها، مهم ترین نقش را در انتقال واقعیت ها به مردم دارند و تاثیرگذاری آنها در بین جوانان، بسیار بالا است. همین شبکه ها به دانشجویان آمریکایی کمک کردند در حمایت از آرمان فلسطین دست به تظاهرات و اعتراض بزنند.

محمد علی مهتدی

در ادامه این نشست محمدعلی مهتدی کارشناس مسائل خاورمیانه و مقاومت نیز به ایراد سخن پرداخت. وی گفت بنده این توفیق را داشته‌ام که از اواسط دهه هفتاد قرن گذشته میلادی که آقای منیر شفیق در بیروت رئیس دفتر برنامه‌ریزی در سازمان آزادی بخش فلسطین بود از اندیشه‌های ایشان استفاده می‌کردیم.

بعد از پیروزی انقلاب هم ایشان پا به پای انقلاب همراهی کرد و بارها به تهران سفر کرد ما همیشه از دیدگاه‌های ایشان استفاده کرده‌ایم و الان هم حضور ایشان در اینجا را مغتنم می‌شماریم و از آقایان دکتر سیدعباس صالحی مدیرمسئول و دکتر علی‌رضا خانی سردبیر روزنامه اطلاعات تشکر می‌کنم که این فرصت را ایجاد کردند در خدمت این استاد بزرگوار باشیم. نکته‌ای که بنده می‌خواهم عرض کنم این است که آنچه از 15 مهر سال گذشته یعنی 7 اکتبر تا الان در فلسطین و غزه رخ داده است مسأله‌ ساده‌ای نیست بلکه مسأله‌ای است که نه فقط منطقه بلکه معادلات جهانی را بهم می‌ریزد.

این 35 هزار شهیدی که در غزه به شهادت رسیده‌اند خون اینها به هدر نرفته است. آثار این شهادت‌ها و این مقاومتی که در غزه صورت می‌گیرد بدون مبالغه از دیدگاه علمی تغییراتی در منطقه ایجاد کرده و حتی معادلات جهانی را هم تغییر خواهد داد. 

مهتدی افزود: تیتروار و خلاصه به برخی نتایج مهم مقاومت در غزه اشاره می‌کنم. از هفت اکتبر که اسرائیل غافلگیر شد یک شکست بزرگ به رژیم صهیونیستی وارد شد و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل هم دچار شکست مفتضحی شد تا الان که هفت ماه از کشتار و آدم‌کشی در غزه می‌گذرد هنوز رژیم صهیونیستی نتوانسته این شکست را جبران کند و بازدارندگی خودش را بازیابد. عملاً رژیم صهیونیستی قدرت بازدارندگی خودش را که از هفتاد سال گذشته براساس آن در همه جا جولان داده اکنون این قدرت بازدارندگی را به طور کامل از دست داده و به نظر نمی‌رسد که با توجه به معادلات کنونی بتواند این بازدارندگی را احیاء کند. 

اما نکته رسانه‌ای مهم این است که با وجود اینکه رسانه‌های غربی به شدت حقایق جنگ غزه را کتمان و سانسور می‌کردند باز هم در عصر انفجار اطلاعات و در عصر موبایل‌های هوشمند و شبکه‌های مجازی و اینترنت هیچ چیز پنهان نمی‌ماند و همه چیز در داخل اتاق‌های شیشه‌ای اتفاق می‌افتد. اسرائیل از آغاز اشغال فلسطین تاکنون همیشه گفتمان تبلیغاتی‌اش این بود که ما بازماندگان 6 میلیون یهودی هستیم که در کوره‌های آدم‌سوزی در آلمان نازی سوزانده شدند و ما در اینجا تنها دمکراسی در منطقه هستیم که توسط یک عده عرب وحشی محاصره شده‌ایم که می‌خواهند ما را بین ببرند. اینها در حقیقت می‌خواستند با مظلوم نمایی افکار خودشان در جهان پیش ببرند اما اکنون ورق برگشته است و ما شاهد تظاهرات میلیونی در اروپا و حتی سراسر آمریکا علیه اسرائیل هستیم.

این در حالی است که شبکه‌های خبری در آنجا از جمله CNN به شدت حقایق جنگ غزه را کتمان می‌کنند. با این حال می‌بینیم چهره رژیم صهیونیستی در جهان از آن چهره مظلوم تبدیل به یک چهره کریه و یک چهره کودک‌کش شده که پیش از این پنهان می‌کردند چون اینها خودشان را انسان‌های برتر و قوم برتر می‌دانستند و بقیه انسان‌ها را حیواناتی می‌دانند که به شکل انسان آفریده شده‌اند تا در خدمت آنها باشند. 

این مسأله را که سالها پنهان می‌کردند اکنون آشکار شده است و همه دنیا دیدند کشتارهایی را که در غزه انجام دادند. بنابراین مهمترین سرمایه رژیم صهیونیستی در جهان غرب همین چهره مظلومش بود که اکنون این چهره برعکس شده و به نظر می‌رسد که امکان ندارد رژیم صهیونیستی بتواند در آینده آن چهره قبلی را به دست بیاورد و به نوعی آرایش کند یا تغییر دهد. 

ما برای اولین بار در غرب شاهد تضاد بین ملت‌ها و رژیم‌هایی هستیم که براساس اصول دمکراتیک به روی کار آمده‌اند اما اکنون شاهد اینگونه شکاف‌ها در اروپا و آمریکا هستیم. این تحول بسیار مهمی است که در آینده رشد خواهد کرد و جا دارد که از نظر علمی مورد بررسی قرار گیرد. 

مسأله دیگر اینکه ما در داخل کشور فقط کشتار در غزه را می‌بینیم و به دلسوزی بسنده می‌کنیم و این تحولات بین‌المللی را کمتر مورد بررسی قرار می‌دهیم. ما لازم است در دانشگاه‌ها و محافل علمی تحولات کنونی و کودک‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه را بررسی کنیم و خود ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت برای تأمل با چنین وضعیتی آماده باشیم.

این نکته را اشاره کنم و آن اینکه در غرب اساتید دانشگاه‌ها که حقایق را به خوبی می‌دانند از ترس لابی صهیونیستی جرأت انتقاد از اسرائیل را نداشتند، اما اکنون آنچه برای پژوهشگران صهیونیستی هم جالب توجه است این است که در تحصن‌های دانشگاه‌های آمریکا و اروپا اساتید دانشگاه‌ها نیز در کنار دانشجویان شعارهای ضد صهیونیستی می‌دهند.

یک زمان شعار آنها آتش‌بس در فلسطین بود اما اکنون شعار فلسطین را آزاد کنید سر می‌دهند. این مسأله بسیار گسترده است و نشان می‌دهد با وجودی که رسانه‌های غربی و شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای بسیار تحت فشار لابی‌های صهیونیستی و دولت‌ها تلاش کردند لاپوشانی کنند اما در افکار عمومی غرب جنایات اسرائیل آشکار شده و این موجب تعجب خود اندیشمندان صهیونیستی هم شده است.

غلامرضا منتظمی 

در ادامه نشست، غلامرضا منتظمی  دیپلمات و کارشناس رسانه به ایراد سخن پرداخت. وی گفت می‌خواهم در این شرایط راه‌حل پیشنهاد دهم، واقعیت این است که ما وارد یک جنگ بی‌پایان شده‌ایم که به‌هرحال باید یک طرف پیروز مطلق شود و طرف دیگر بازنده مطلق. 

به علت اینکه ما تصویر درست از اسرائیل نداشتیم آسیب دیده‌ایم و آسیب خواهیم دید. آن تصویر این است که ما فکر می‌کنیم اسرائیل فقط در منطقه است در حالی اینگونه نیست. ارزیابی که ما داریم این است که یک‌دهم اسرائیل در منطقه است و 9 دهم آن در غرب است. در حقیقت یک‌دهم، بحث نظامی‌گری اسرائیل است و آن 9 دهم بحث رسانه و جنگ نرم. ما اگر این قضیه را به درستی بررسی نکنیم ضربه خواهیم خورد.

اسکات ریتر از مقامات اطلاعاتی آمریکا در جایی گفته بود اسرائیل مالک آمریکا، مردم آمریکا و رئیس‌جمهوری آمریکا است. نظام صهیونیسم بین‌المللی در این سالها چنان مقتدرانه کار کرده که وقتی موضوع مهسا امینی در ایران پیش آمد کل نظام جهانی پیش این قضیه علیه ایران صف‌آرایی کرد و ایران را محکوم کردند، اما در غزه حتی در حالی که بیمارستان‌ها را هدف قرار دادند هیچ صدایی از نظام جهانی در نیامد. 

منیر شفیق 

در ابتدا از جناب دکتر صالحی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات و دیگر مهمانان تقدیر و تشکر و قدردانی می‌کنم که در این نشست حضور دارم و امیدوارم نتایج این نشست ثمر بخش باشد. فقط نکته‌ای که قبل از سخنانم می‌خواهم خدمتتان عرض کنم این است که خواهشمندم تصویری که آقای جابری انصاری و دیگر دوستان از بنده ارائه کردند کمی پایین‌تر بگیرند چون بنده را خیلی بالا برده‌اند که من فکر می‌کنم بخشی از این تصویری هستم که دوستان در این جلسه از بنده ترسیم کرده‌اند. چون در آن صورت یک حالت غرور به بنده دست می‌دهد و این غرور می‌تواند انسان را بکشد. 

مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که ما در قلب اتفاقات کنونی بخصوص جنگ غزه هستیم و اکنون سخت است بخواهیم درباره این جنگ سخن بگوییم و قطعاً سخن گفتن درباره جنگ غزه و اهمیت و نتایج آن راحت نخواهد بود چون ما در حال حاضر با شرایطی روبرو هستیم که متغیر است. من ترجیح می‌دادم این جلسه بیشتر به سوالاتی که در اذهان شماست پاسخ داده شود و امیدوارم این مسأله در این نشست رخ دهد، اما اکنون می‌خواهم دو نکته را توضیح دهم. 

نکته اول این است که عملیات طوفان الاقصی که طی آن نیروهای مقاومت توانستند ارتش رژیم صهیونیستی را غافلگیر کنند و این عملیات گسترده را طی دو روز اول به خوبی انجام دهند ابعاد مختلفی دارد. اما یک بعد مهم در این عملیات این است که با بررسی این عملیات من به این نتیجه رسیده‌ام که ما با یک رهبری نظامی گسترده در نوار غزه روبرو هستیم که در بالاترین سطح خودش قرار دارد چه از لحاظ قدرت و توانایی و چه از لحاظ شایستگی و توانمندی‌هایی که این رهبری نظامی دارد که توانسته است این جنگ را در بالاترین سطح خودش پیش ببرد. 

بعد از طوفان الاقصی مشخص بود که اسرائیل با متحدانش بخصوص آمریکا می‌خواهند عملیات گسترده‌ای در غزه آغاز کنند و خود من این اطمینان را داشتم که با توجه به همین رهبری که در غزه وجود دارد مقاومت فلسطین توانایی رویارویی با این حمله گسترده را دارد و این در حالی بود که رژیم صهیونیستی، مشهور به دارا بودن تسلیحات نظامی پیشرفته و جنگنده و تانک بود و همه این مسائل ما را به این سمت سوق می‌داد که اسرائیل ظرف یک هفته غزه را به کنترل خودش درآورد.

اما آنچه رخ داد این بود که رهبری نظامی در غزه نشان داد که در آمادگی کامل به سر می‌برد. ما امروز شاهدیم که مقاومت توانسته است در مقابل ارتش رژیم صهیونیستی پایداری کند و حال باید این هفت ماه مقاومت را تفسیر کنیم که آیا معجزه‌ای رخ داده است؟ 

اگر بخواهیم تحلیل دقیق از شرایط داشته باشم این است که تونل‌های مقاومت که طی ده‌ها سال با تلاش‌های زیادی ساخته شده و البته برادران ما در جمهوری اسلامی ایران و بخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی در این قضیه نقش بسزایی داشته‌اند، چه ارزشی برای مقاومت داشت.

ما شاهد هستیم در این تونل‌ها که صدها کیلومتر در زیر غزه حفر شده رزمندگان مقاومت حضور دارند و هر لحظه آماده‌اند از آن خارج شوند و در حقیقت برتری نظامی رژیم صهیونیستی را با مشکل مواجه کرده است که از آن جمله برتری هوایی و برتری تانک‌های ارتش صهیونیستی در مقابل مقاومت فلسطین شکست بخورد. حتی شاهد هستیم که قبل از عملیات زمینی برتری مقاومت مشخص بود چون هواپیماها نمی‌دانند که رزمندگان مقاومت در کجا پنهان شده‌اند و حتی تانک‌های صهیونیستی هم نمی‌دانند کدام اهداف را هدف قرار دهند چون هیچ سنگری روبروی خود نمی‌بینند. هواپیماها هم نمی‌دانند که باید کجاها را بزنند. از آن طرف، نیروهای مقاومت در گروه‌های سه یا چهار نفری از داخل تونل‌ها خارج می‌شوند و تانک‌های ارتش صهیونیستی را با موشک‌های یاسین می‌زنند.

در اینگونه نبردها که از نقطه صفر شروع می‌شود ابتکار عمل با مقاومت بوده است و در حقیقت مهاجم تبدیل به مدافع شد و مدافع تبدیل به مهاجم. من طی این هفت ماه چیزی را که ملاحظه کرده‌ام این بوده که رزمندگان مقاومت که در داخل تونل‌ها حضور دارند کاملاً خودشان را برای نبرد آماده کرده‌اند چون هم سلاح و هم غذا و هم داروی لازم را توانسته‌اند آماده‌سازی کنند و طی این هفت ماه از آن استفاده کرده‌اند.

این مشخص می‌کند که رهبری غزه تمامی این شرایط را فراهم کرده که بتوانند در این هفت ماه بجگند و نیازی به کمک‌های خارجی هم نداشته باشند. ما در حال حاضر شاهد هستیم که اسرائیل می‌خواهد جبهه رفح را باز کند اما من می‌خواهم این نکته را عرض کنم که به اذن خداوند متعال رژیم صهیونیستی در این جنگ به لحاظ نظامی در برابر مقاومت شکست خواهد خورد، البته ممکن است جنایت‌هایی علیه غیرنظامی‌ها در غزه رخ دهد اما با توجه به رهبری غزه و فرماندهی آن و آمادگی که در حال حاضر رزمندگان دارند مقاومت در این نبرد هم پیروز خواهد شد. 

سه یا چهار روز قبل بود که مقاومت فلسطین موافقت خودش را با آتش‌بس در غزه پس از گفتگوهای مفصلی که در این خصوص مطرح شد اعلام کرد و این تصمیم که رهبران مقاومت اتخاذ کرده‌اند توانمندی مقاومت  را در تاکتیک‌های خودشان ثابت کرد و نشان دادند که تاکتیک‌های درست و مقتدرانه‌ای را در پیش گرفته‌اند، اینکه اگر شما موضعی را اتخاذ کنید و دشمن با آن موضع شما موافقت کند شکست خواهد خورد و اگر مخالفت هم کند باز هم شکست خواهد خورد. این در حقیقت بالاترین شکل نحوه اداره جنگ است که رهبران و فرماندهان مقاومت انجام دادند و نشان داد که از لحاظ سیاسی هم می‌توان به فرماندهی و رهبران مقاومت تکیه کرد.

در پایان می‌خواهم این مسأله را مطرح کنم که این پیروزی‌هایی که مقاومت به دست آورد و همپیمانانی که شاهد بودیم حمایت کردند از مقاومت فلسطین از جمله حزب‌الله لبنان، سوریه، عراق، یمن و پس از آن اقدام مهمی که ایران انجام داد و به تجاوز رژیم صهیونیستی پاسخ داد و علاوه بر همه اینها افکار عمومی جهان که علیه رژیم صهیونیستی بسیج شده است همه این عوامل باید دست به دست می‌داد تا این جنگ متوقف شود و آتش‌بس اعلام شود.

اما شاهدیم که تصمیمی از سوی رژیم صهیونیستی وجود دارد که محال است آتش‌بس را قبول کند چون اگر آن را بپذیرد در حقیقت مقاومت پیروز قلمداد می‌شود و اسرائیل و آمریکا شکست می‌خورد، لذا آنها تا این لحظه نتوانسته‌اند این مسأله را بپذیرد و هضم کنند. الان معادله و سوالی که وجود دارد این است که چرا آمریکایی که شکست خودش را در ویتنام و افغانستان و سایر مکان‌های دیگر پذیرفته است و همچنین رژیم صهیونیستی که شکست خودش را در سال 2006 و در سایر جنگ‌هایی که داشته است پذیرفت اما اکنون رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی نمی‌توانند شکست حال حاضر خودشان در غزه را بپذیرند با وجودی که هزینه‌های زیادی در این جنگ پرداخت کرده‌اند و صدها تانک و ماشین‌آلات نظامی ارتش صهیونیستی در این جنگ نابود شده است؟

من فکر می‌کنم در حال حاضر ما شرایط جدیدی را تجربه می‌کنیم. ما وقتی آمریکا را بررسی می‌کنیم نباید آن را مثل گذشته دید، چون آمریکا در حال حاضر ضعیف‌تر از گذشته شده است. آمریکا قبلاً قوی‌تر بود و به راحتی شکست‌هایش را می‌پذیرفت، رژیم صهیونیستی هم همین‌طور. ما اکنون با آیزنهاور یا ترومن یا بن‌گوریون مواجه نیستیم بلکه با نتانیاهو و بایدن روبرو هستیم و با انقلاب دانشجویی که علیه رژیم صهیونیستی و سیاست‌های آن در آمریکا به راه افتاده است.

لذا من فکر می‌کنم که ما نیازمند یک تفکر سیاسی همپای با اتفاقات جدیدی که در جهان رخ می‌دهد هستیم و الان این سوال مطرح است که چطور می‌توانیم این عناد و لجبازی اسرائیل و آمریکا را در ادامه دادن این جنگ شکست خورده را تفسیر کنیم؟ آیا آنها این

احساس را دارند که اگر آتش‌بس را قبول کنند با فروپاشی کامل مواجه خواهند شد یا این لجاجت و عنادشان برای تثبیت خودشان است؟
به نظرم ما نیاز به این داریم که یک قدرت تحلیلی راهبردی جدیدی داشته باشیم چون اوضاع امروز کاملاً بروز و جدید است چه در داخل فلسطین و چه در مقاومت و چه در میان همپیمانان آن.

لذا ما باید تفکرات تحلیلی جدیدی را داشته باشیم تا بتوانیم آینده را هم درست ارزیابی کنیم. اگر بخواهم خیلی خلاصه خدمت شما عرض کنم این است که در حال حاضر در داخل فلسطین برخی اختلافات وجود دارد و جریان‌ها و احزاب سیاسی وجود دارند که می‌گویند اکنون زمان وحدت ما فرا رسیده و به یک رهبری واحد نیاز داریم. اما به نظر من اولویت برای فلسطین در حال حاضر این است که در این جنگ پیروز شویم و پس از پایان این جنگ می‌توان در رابطه با هر مسأله‌ای صحبت بکنیم و همه تصورات و ایده‌ها را برای بعد از جنگ گذاشت و اکنون باید به دنبال این باشیم که چگونه در این جنگ پیروز شویم.

به نظر من هیچ صدایی نباید بلندتر از صدای جنگ غزه باشد چون اگر ما در این جنگ شکست بخوریم در سیاست هم شکست خواهیم خورد. برخی گروه‌های فلسطینی از الان دارند برنامه‌ریزی می‌کنند برای نشستی که قرار است در آفریقای جنوبی برگزار شود که موضوع انتخاب فلسطین و رهبری آن است. من اینگونه ارزیابی می‌کنم که همه اینها خارج از موضوع اصلی ما یعنی جنگ غزه است و معتقدم هر اقدامی که قرار است انجام شود باید منوط به پیروزی در این جنگ باشد. ما در حال حاضر در یک نبرد سرنوشت ساز قرار داریم که باید در آن پیروز شویم. 

موضوع دیگری که می‌خواهم بگویم اینکه خطرناکترین و بدترین تصمیمی که سازمان آزادی‌بخش فلسطین اتخاذ کرد همین مسأله مطالبه تشکیل کشور فلسطین بود و بخشی از این خرابی‌هایی که ما در حال حاضر شاهد هستیم بخصوص در توافق اسلو، همین مطالبه‌گری بود. ما از سال 1948 شاهد اشغال فلسطین بودیم و پس از آن سال 1967 اشغالگری محکوم شد اما پس از آن رهبری فلسطین در پی فشارهای آمریکا به اسرائیل موضوع تشکیل کشور فلسطین را  در اراضی اشغالی 1967 مطرح کردند و این مسأله را در اولویت قرار دادند تا مسأله آزادسازی کلّ سرزمین فلسطین. این در حالی است که مقاومت ما در برابر این اشغالگری کاملاً مشروع است و به نظر من مشکل ما از اینجا شروع شد که تشکیل کشور فلسطین را  در محدوده یاد شده مطالبه کردیم و ما نتایج این مسأله را در اسلو دیدیم.

این باید خط قرمز باشد که دولت صهیونیستی نباید مشروعیت داشته باشد و به رسمیت شناخته شود و نباید بحث تقسیم فلسطین و تشکیل دو دولت به رسمیت شناخته شود. متأسفانه در حال حاضر برخی از رهبران فلسطین به اشغالگران خدمات می‌دهند تا بتوانند قدرت و سلطه خودشان را حفظ کنند اما عملیات طوفان الاقصی مرحله جدیدی را ایجاد کرد. همه ما می‌دانیم که طرح اسرائیلی‌ها این است که کل فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایشان اخراج شوند و آنها دو دولت برابر را به هیچ وجه قبول ندارند. آنها عملاً می‌گویند یا خودتان از فلسطین بروید یا ما به زور بیرون می‌کنیم ولی ما به آنها می‌گوییم که ما شما را به زور بیرون خواهیم کرد.

فکر می‌کنم الان زمان آن فرا رسیده است که کشورهای آسیایی و جهان سوم از سیطره کشورهای اروپایی و غربی خارج و وارد مرحله جدیدی شوند. ما اکنون شاهد هستیم که در جنگ اوکراین بسیاری می‌خواهند آن را به سمت جنگ جهانی سوق دهند در غزه هم همین‌گونه است چون می‌خواهند شکست در غزه را نپذیرند.

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب