روفیا تیرگری خبرنگار اطلاعات نوشت: شستنیها شسته و غبارگرفتنیها غبارروبی میشوند. گوشهگوشه خانه جارو و نظافت میشود. سقف و دیوارها از تار عنکبوت پاک میشود. وسایل کهنه و غیرقابل استفاده دور ریخته میشود. باغچه از برگ و خاشاک تمیز و بیلزده میشود.
تا شب چهارشنبهسوری باید تمام کارهای مربوط به خانهتکانی تمام شود، زیرا عقیده بر این است که در این شب فروهرهای درگذشتگان به زمین میآیند و از بازماندگان خود دیدن میکنند. اگر آنها را در صلح و صفا، صمیمیت، پاکیزگی و یگانگی ببینند برایشان دعای خیر میکنند و اگر بازماندگان خود را درگیر قهر، کدورت، دشمنی و پلشتیهای زندگی ببینند با ناراحتی آنجا را ترک میکنند.
از آنچه از خانهتکانی به دست آمده چون شاخههای نازک خشکیده درختان، بوتههای خشک باغچه و هرگونه پلشتی دیگر، برای افروختن آتش چهارشنبهسوری استفاده میکنند.
در هنگامه غروب آفتاب، جشن با بتهافروزی شروع میشود. بتهها به کپههای سهتایی، پنجتایی یا هفتتایی تقسیم میشوند که کاملترین آنها کپه هفتتایی است. ابتدا بتهای را آتش میزنند و بعد با همان بته، کپهها را روشن میکنند. سپس با خنده و خوشحالی و شادمانی هرچه بیشتر از روی کپهها میپرند و میخوانند: «زردی من از تو/ سرخی تو از من/ غم برو شادی بیا/ زردی برو سرخی بیا!»
چهارشنبهسوری، جشن استقبال از نوروز است و آیینهای مربوط به این شب هرکدام جلوه و ویژگی خاص خود را دارد که نشانه اهمیت این شب در نزد ایرانیان است.
فالگوش ایستادن و قاشقزنی
فالگوش ایستادن و قاشقزنی از دیگر رسمهای شب چهارشنبهسوری است.
سهیلا کاوه، معلم و فعال فرهنگی میگوید: هرکس آرزو یا نیتی داشت، عصر چهارشنبهسوری به کوچه و خیابان میرفت و به حرف رهگذران گوش میکرد. اولین رهگذرانی که از کنارش رد میشدند اگر از سلامتی، عروسی، وفاداری و عشق میگفتند و حرفهای شیرین به زبان میآوردند یا با خنده و خوشحالی از کنارش رد میشدند، به نیکویی تعبیر میشد و فالگوش با خرسندی به استقبال سال نو میرفت.
یکی دیگر از رسمهای این شب، قاشقزنی بود. پسرهای جوان یا هر کس که عزیزی در بستر بیماری داشت، چادر به سر میکردند و رویشان را محکم میگرفتند تا شناخته نشوند، سپس با پیاله مسی و قاشق به پشت در خانهها میرفتند و قاشق می زدند و منتظر میماندند تا ساکنان خانه چیزی در پیالهشان بگذارند که معمولاً آجیل، نبات، نقل، شیرینی و حتی دانههای بنشن مثل عدس، لوبیا و نخود بود. از بنشنهای به دستآمده برای مریض آشی درست میکردند و عقیده بر این بود که حال او با خوردن این آش خوب خواهد شد.
در مناطق آذرینشین، دختران دمبخت هنگام پریدن از روی آتش میگویند: «آتیل ماتیل چرشنبه/ بختیم آجیل چرشنبه»، یعنی ای آتش چهارشنبهسوری بخت مرا باز کن!
در بعضی از مناطق مازندران و استان گلستان، مادران، دختران دمبخت یا دوشیزگانی را که از زمان ازدواجشان گذشته است با جارو از خانه بیرون میکنند ـ یعنی او را جارو کردهاند ـ و در را پشت سر او میبندند. دختر در میزند و اهل خانه میپرسند که هستی؟
ـ منم!
ـ از کجا میآیی؟
ـ از عروسی.
ـ چه آوردهای؟
ـ تندرستی.
رسم شال سالاماخ در اردبیل
منوچهر فرجزاده، نویسنده و پژوهشگر اهل اردبیل میگوید: در اردبیل و روستاهای آن، مراسمی به نام «شال سالاماخ» یا آویختن شال از روزنه بام خانهها (باجا) برگزار میشد. نوجوانان و جوانان به پشت بام خانه فامیل، آشنایان، دوستان و همسایهها میرفتند و شال خود را که معمولا پارچهای دراز بود از روزنه بامها (باجا) به درون منازل آویزان میکردند. آنگاه با چند سرفه، صاحبخانه را متوجه ورودشان میساختند.
اهالی خانه که منتظر بودند، به محض مشاهده شال، آنچه قبلا آماده کرده بودند از قبیل تخممرغ رنگی، سکه یا اسکناس، تنقلات مانند انجیر، سنجد، نخودچی، کشمش، گندم بوداده (قورقا)، گردو و جوراب ساده یا پشمی را به گوشه شال میبستند و با اشارهای که شال را پایین میکشید، فرد متوجه بسته شدن هدیه میشد و آن را بالا میکشید.
این مراسم تا پاسی از شب ادامه داشت. داماد جوان در دوران نامزدی در پشت بام خانه عروس حاضر میشد. همراهانش او را معرفی میکردند و اهالی خانه، هدایایی از جمله دست بافتهای عروس خانم (شال گردن، جوراب و...) را به شال داماد میبستند.
خوانچه نوعروسان و عمه خانم
فرستادن خوانچه چهارشنبهسوری برای نوعروسان، یکی دیگر از رسمهای این شب است. خانواده داماد، هدایای عروس خانم را در یک طبق (سینی) قرار داده و روی آن را با گلهای طبیعی تزئین میکنند. هدایا میتواند شامل لباس، کیف و کفش، یک قطعه طلا، کارت هدیه، یک قواره پارچه و... باشد اما آجیل شیرین، جزء اصلی خوانچههای چهارشنبهسوری است که در کنار آن، شیرینی، میوه، شکلات و آش رشته هم میگذارند.
فرجزاده میگوید: در خوانچه، یک قواره پارچه، یک قطعه طلا و... (که البته بستگی به وسع مالی خانواده دارد) میگذاریم و در کنار آن، آجیل شامل انجیر خشک، گردو، نخودچی و کشمش و شیرینیهای خانگی و هر آنچه در خانواده پدری برای چهارشنبهسوری تدارک دیده شده که شامل غذای شام هم میشود قرار میدهیم. خوانچهها را شبهنگام به خانه نوعروسان، دختران به خانه بخترفته و عمهای که ازدواج کرده است میبریم تا غذای شام سرد نشود. چون عمه اجاق (خاندان) ماست، خوانچه باید برای او هم برده شود.
پدربزرگ فوت کرده، پدر هم به رحمت خدا رفته است. من که بزرگ خاندان هستم وظیفه دارم خوانچه چهارشنبهسوری یا نوروز را برای عمه خانم بفرستم. برای نوعروسان و دختر خانواده، هم در چهارشنبهسوری و هم برای نوروز، خوانچه فرستاده میشود اما برای عمه خانم فقط یکبار در چهارشنبهسوری یا نوروز، خوانچه برده میشود.
فرهنگ، هستی یک ملت است
دکتر بهرام امیر احمدیان، استاد دانشگاه میگوید: آیینها بخشی از هویت ملی هستند، با آن مخالفت نکنیم. شما بگویید «چهارشنبهسوزی»، مردم میگویند «چهارشنبهسوری». شما بگویید «جشن بهار»، مردم میگویند «نوروز». شما بگویید «روز طبیعت»، مردم میگویند «سیزدهبهدر».
فرهنگ، همه چیز یک ملت است. ما باید این فرهنگ را پاس بداریم. چهارشنبهسوری، نوروز، سیزده به در و... بخشی از هویت این ملت است. با مردم مخالفت نکنیم، با آنها همراه شویم. آیینها پیونددهنده اقوام هستند و باید آنها را گرامی داشت.
شما گفتید «پل نصر»، این پل برداشته شد اما مردم باز هم میگویند «پل گیشا». شما با هرچه مخالفت کنید مردم به آن اشتیاق بیشتری نشان میدهند. بگذارید مردم راه خودشان را بروند.«نوروز»، پیونددهنده حداقل هشت کشور با سرزمین مادری است، بگذارید «نوروز» نوروز بماند.
شبنشینی و گرفتن فال حافظ
آخرین برنامه شب چهارشنبهسوری، جمع شدن در خانه بزرگ فامیل است که در کنار هم به صرف شام میپردازند و از خوردن آجیل لذت میبرند. رشتهپلو، سبزیپلو و کوکوسبزی از غذاهای این شب است. یکی از لذتبخشترین برنامههای پایانی این شب، گرفتن فال حافظ است که مردم اعتقاد زیادی به آن دارند و با مشورت با حافظ شیرینسخن، میخواهند از آینده خود در سال جدید آگاه شوند و رهنمودهای او را چراغ راه خود قرار دهند.