خبرآنلاین نوشت: علی لاریجانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رهبر انقلاب درباره انتخابات گفتوگویی انجام داده است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تصور من این است که خبرگان در آینده باید از این که فقط فقها در آن حضور داشته باشند، در بیاید چرا که وظیفه مهم مجلس خبرگان تعیین رهبری است. یک مولفه رهبری در جامعه ایران، فقاهت است، یک مولفه دیگر آن مدیر و مدبر بودن، سررشتهدار بودن در سیاست داخلی و خارجی است. باید افراد خبره و با تجربه در مجلس خبرگان باشند، فقیه بودن رهبر را باید فقها تشخیص بدهند، اما در ابعاد دیگر باید افراد دیگری باشند که نظر بدهند. اما قانون اساسی همین است که ترکیب مجلس خبرگان از فقها است.
شاید نیاز باشد که در آینده مجلس خبرگان چند ضلعی شود یعنی برای خبرگان رهبری، تسلط ایشان در مسائل اجرایی و مدیریتی و آشنایی با مسائل بینالمللی باید خبرگان دیگری وجود داشته باشد و از زیر نظر فقها خارج شود. من نمیگویم فقهای امروز با این امر هم آشنایی داشته باشند اما صرف فقیه بودن دلالت بر این ندارد که صحنه بینالمللی را به خوبی میشناسند یا مسائل اجرایی و نیازهای مدیریتی را به خوبی میشناسند. لذا، افراد خبیر باید باشند.
من قبول دارم که فقهای روشنی در حوزه و در استانها هستند که برازنده است برای مجلس خبرگان بیایند. برخی از این فقها به بداخلاقیها در جامعه اعتراض دارند.
مدتی قبل، رهبری درباره این مسئله تذکر دادند و این بداخلاقیها، فضای سیاسی کشور را از آن حالت عمومی درآورده است. انتخابات یک جشن ملی است و نباید در آن افسردگی وجود داشته باشد. انتخابات یک جایی است که ملت سرنوشت خود را در آن رقم میزنند، زمانی که این مسئله با بداخلاقی و بددهنی همراه میشود، دوتا مشکل ایجاد میکند.
اگر تضارب افکار و سلایق مختلف در جامعه وجود نداشته باشد، نهادهای حکومتی نحیف میشوند. باید بپذیریم که اختلاف نظر در جامعه ما وجود دارد و یک حسن است. ارسطو شاگرد افلاطون بود، افلاطون بسیار وحدتگرا بود و معتقد بود که یک فکر باید در حکومت باشد. اما ارسطو میگوید؛ «تلاش شما برای ایجاد وحدت در حکومت دوتا خسارت دارد؛ یک خسارت این است که زمانی که شما روی یک ارزش فشار میآورید، ایجاد واکنش میکنید.» این حرف درستی است و مرحوم آقای مطهری هم بر این باور است که؛ «یکی از اشکالاتی که حکومتها را از بین خواهد برد، این نیست که بر باطل سوارند، بلکه اصرار بر یک ارزش و نسیان از سایر ارزشها باعث سقوط حکمرانیها میشود.
ایراد یا خسارت دومی که ارسطو مطرح میکند، این است که ویژگی اصلی مدینه، تکثر آرا است. زمانی که شما برای یکی کردن آرا در مدینه فشار میآورید، عملا مدینه را به دهکده تبدیل کردید. یعنی حسن نیست و شما در روایات دارید که مستحب است انسانها در شهر زندگی کرده و بزرگ شوند. چرا؟ چه تفاوتی شهر با روستا دارد؟ فرق آن در تکثر آرا است. یعنی افراد با آرای مختلف آشنا میشوند. در جامعه ما، اینکه بخواهیم تکثر آرا را مدام کم کنیم برای حکومت حسن نیست. حکومت باید تکثر آرا را بپذیرد و جا برای آن باز کند.