اطلاعات نوشت: دو کتاب «اعترافات کارتر و مظالم اسرائیل» نوشته محمدجواد حجتی کرمانی و «پاکسازی قومی فلسطینی» نوشته ایلان پاپه و ترجمه محسن کرباسفروشان مورد بررسی قرار گرفت.آنچه در پی میآید ماحصل این جلسه است:
حسین جابری انصاری در این نشست تصریح کرد: قرار ما بر این بود که امروز دو کتاب را بررسی کنیم؛ یک کتاب تألیفی آقای حجتی کرمانی با نام «اعترافات کارتر و مظالم اسرائیل» که پیوستی هم دارد با عنوان روزنگارهای ایشان در ایام زندان، در ارتباط با جنگ ژوئن 1967 عربی ـ اسرائیلی. کتاب دوم را آقای کرباسفروشان ترجمه کرده است که عنوان آن «پاکسازی قومی فلسطینی» است و نوشته «ایلان پاپه» مورخ اسرائیلی و یهودی.
جابری در ادامه افزود:جناب آقای حجتی کرمانی نیاز به تعریف ندارد بهویژه در این مؤسسه و در ایران.
ایشان یکی از چهرههای تابناک روحانیت معاصر ایران و اسلام با زندگی پر فراز و نشیب هستند که سالهای طولانی زندان، فعالیتهای فرهنگی قبل از انقلاب،فعالیتهای فرهنگی، جدی و سیاسی بعد از انقلاب، از مجلس شورای اسلامی و مشاورت ریاست جمهوری تا عضویت مجلس خبرگان رهبری و خبرگان قانون اساسی را در کارنامه خود دارند.
آقای حجتی کرمانی یک چهره برجسته است که سابقه فرهنگی و فکری و اندیشهای ایشان نسبت به چهره سیاسی و فعالیتهای سیاسی ایشان پررنگتر است.قبل از انقلاب، آثار سه نفر از روحانیون ما در کتابخانهها موجود بود؛ یکی مرحوم سیدهادی خسروشاهی که از دوستان شفیق آقای حجتی کرمانی بودند و دو تن هم برادران حجتی جناب کرمانی هستند یعنی مرحوم علیآقای حجتی کرمانی که صاحب آثار مختلف فرهنگی بودند و در تربیت نسلهایی مثل ما تأثیر داشتهاند و دیگری آقای محمدجواد حجتی کرمانی هستند که به رغم اینکه سالهای طولانی در زندان بودند، صاحب آثار و افکاری هستند.وقتی انسان فقط اهل حرکت است ولی پایه فکری اساسی و اصیل ندارد، خیلی زود در فراز و نشیبها در معرض لرزش و تغییر قرار میگیرد،اما کسانی که در واقع زیربنای اساسی فکری دارند، مثل استاد جناب حجتی کرمانی، این مساله خیلی کمک کننده است.
یکی از کتابهایی که ایشان قبل از انقلاب در دوره طولانی 10 سال زندانی نوشتند، شامل مجموعهای از یادداشتهاست که بخشی از آنها روز نوشتهای همزمان با جنگ ژوئن 1967 میلادی است.
این نوشتار در واقع جنگ سوم در سلسله جنگهای معروف چهارگانه عربی ـ اسرائیلی است. همان جنگی که 22 درصد باقیمانده سرزمین فلسطین، یعنی کرانه باختری و نوار غزه، هم به اشغال صهیونیستها درآمد و صددرصد اراضی فلسطین به اضافه جولان سوریه و صحرای سینای مصر اشغال شد.
در این تاریخ، جناب آقای حجتی کرمانی در زندان بودند و یادداشتهایی را نوشتند که در این کتاب در پیوست بخش اصلی کتاب منتشر شده است.
کار دومی که در این کتاب انجام شده، اعترافات کارتر و مظالم اسرائیل است.
جیمی کارتر از کسانی است که در دوران ریاست جمهوری خود ارتباط زیادی با مسائل فلسطین و اسرائیل داشت و در سال 2006 کتابی در رابطه با فلسطین نوشت که ترجمههای مختلفی در ایران دارد، اما دو ترجمهاش معروفتر هست؛ یکی به نام «فلسطین، صلح یا نژادپرستی» با ترجمه محمدحسین وقار که در مؤسسه اطلاعات منتشر شد و ترجمه معروف دیگری هم دارد با عنوان «فلسطین، صلح نه تبعیض» که مهران قاسمی آن را انجام داده و نشر ثالث این کتاب را به چاپ رسانده است.
به هرحال این کتاب روایت جیمی کارتر از مساله فلسطین است و از آن با عنوان بحرانی طولانی که تا امروز هم باقی است یاد میکند.
حدود 100 سال از تاریخ منازعه فلسطینی میگذرد و این یعنی یک سده است که مساله فلسطین شکل گرفته است و بیش از 75 سال از تأسیس اسرائیل میگذرد،ولی پیشتر هم این موضوع وجود داشته است و ریشههای اولیه شکلگیری اسرائیل تقریباً جزو معروفترین یا مهمترین بحرانهای جهانی به حساب میآید و از جمله مسائل جهانی است که از قرن قبلی به قرن جدید به ارث رسیده است و مساله فلسطین جزو معدود بحرانهای بسیار بزرگ و مؤثری محسوب می شود که تأثیرات بسیار گسترده در کل منطقه ما و جهان داشته و همچنان تا به امروز باقی مانده است.
جیمی کارتر در این کتابش تصویری ارائه میدهد؛ تصویری که اجمالاً از زبان یک مسیحی آمریکایی و کسی که سالها رئیس جمهوری آمریکا بوده و از شخصیتهای درجه یک مؤسس ایالات متحده محسوب میشود.
این نگاه انتقادی به اسرائیل به هر حال نگاه متمایزی به حساب میآید یعنی با ملاحظه شخصیت کارتر، محیطی که او در آن زیست و فعالیت کرده، حرفهایی که او میزند، زاویه انتقادیاش با این منطق جدی است، گرچه به هرحال او به عنوان یک آمریکایی و یک سیاستمدار برجسته آمریکایی حرفهایی میزند که با واقعیتها فاصله دارد، اما همان قدری هم که او در انتقاد از اسرائیل حرف میزند،قابل توجه است و به ویژه چشم خوانندگان غربی و آمریکایی را باز میکند.
جناب آقای حجتی در حقیقت ایدههای مرکزی کتاب را ارائه و در کنار آن نظرات خودشان در ارتباط با مساله فلسطین مطرح کردهاند.
به نظرم دو نکته در کتاب ایشان برجسته است. یک نکته این است که ایشان با تأکید و تمرکز بر نگاه انتقادی کارتر به مساله فلسطین و اسرائیل و سیاستهای رژیم صهیونیستی بر این واقعیت که در غرب و در آمریکا هم صداهایی وجود دارند که به حقیقت و واقعیتهای بحران فلسطین نزدیک است، نورافکن میاندازند.
در واقع یکی از مسائل کلیدی این کتاب این است که ما به این موضوع توجه کنیم که واقعیتِ سیاست در غرب و ایالات متحده آمریکا هم رنگارنگی و تنوع دارد،صداهایی هم در سیاست غرب و آمریکا به گوش میرسند که بخشی از حقیقت را بیان میکنند و میتوان به عنوان یک فرصت به این تمایزها و تفاوتها در عرصه سیاست غرب توجه کرد.
نکته دوم کلیدی کتاب این است که جناب آقای حجتی بر طرحی که در جمهوری اسلامی ایران در ابتدا به عنوان یک نظر اولیه عمومی و بعداً به مرور و تکرار و ثبتش در سازمان ملل به طرح و نظر رسمی جمهوری اسلامی ایران به عنوان راه حلی برای بحران فلسطین تبدیل شد،تمرکز میکند.
جناب حجتی بخشی از تمرکزشان در این کتاب را هم روی این ایده مرکزی قرار دادهاند که این نظری که جمهوری اسلامی ایران به عنوان طرح رفراندوم مطرح کرده، در حقیقت طرحی مناسب است و میتواند در افقی میان مدت یا دراز مدت دریچهای به سوی پایان بحران باز کند و البته بخشی از ایدههای این کتاب متمرکز بر همین موضوع است.
جابری افزود:ما در ایران بعد از انقلاب، از فلسطین خیلی حرف زدیم، الان هم چند ماه است که جنگ غزه و کشتار وسیع فلسطینیان در جریان است باز تبلیغات رسمی و غیررسمی ما دائماً از فلسطین حرف میزند، اما با کمال تأسف باید گفت بخش عمده کارهای ما شعاری و احساسی است و ما خیلی کم روی لایههای عمیقتر شناختی این موضوع کار کردهایم ، البته در چند سال گذشته مجموعهای از تلاشها در برخی مؤسساتی که بر فلسطین شناسی در ایران تاکید دارند یا برخی افراد و مؤلفان، کارهای انجام شده است ولی هنوز فاصله با آنچه باید باشد بسیار زیاد است .
بنابراین باید کتابهایی را در این حوزه مثل کتاب آقای حجتی و آقای کرباسفروشان و کتابهای دیگری که منتشر شده به فال نیک گرفت از این جهت که به شناخت نزدیکتر و با معناتر و به دور از شعارزدگی ما از دشمن کمک میکند.
در ادامه آقای حجتی کرمانی گفت: در واقع این کتاب فرع زائد بر اصل است، یعنی اصل کتاب خیلی بیشتر از خود یادداشتهای زندان است، لذا در پشت کتاب نوشته شده یادداشتهای زندان، شماره3.مقدمهای که آقای جابری انصاری بر این کتاب نوشتهاند، در خور مطالعه و اجمالی است از این کتاب درباره انعکاسی که تأسیس دولت اسرائیل در جهان عرب داشت.
همه خواندهاید که بعد از تأسیس اسرائیل پنج کشور عربی به اسرائیل حمله مسلحانه کردند. در آن جنگ کشورهای عربی حدود 4000 شهید دادند و بالاخره با دخالت سازمان ملل جنگ پایان یافت و اسرائیل بعد از این حمله اولیه نه تنها شکست نخورد بلکه به پیروزی دست یافت. ما در ایران از قدیم نسبت به قوم یهود و مساله یهودیت ذهنیت منفی داشتیم.
البته این ذهنیت منفی امروز به عنوان یهودستیزی مطرح می شود و محکوم است و نماد خیلی روشن آن هم آلمان نازی و نسلکشی هیتلر است و آن فاجعهای که به نام هولوکاست معروف شد و باعث شد مساله یهودستیزی به عنوان یک ضد ارزش جهانی مطرح شود.
در ایران این ذهنیت وجود داشت اما نه به صورت هیتلری، چون در خود ایران یهودیها به مسالمت میان مسلمانان زندگی میکردند.به هر حال جامعه اسلامی ما از لحاظ مذهبی با یهودیها اختلاف نظر داشت ولی یهودستیز نبود.
جابری انصاری افزود:یک نکته ای که جناب حجتی کرمانی اشاره فرمودند و تقریبا عنوان روایت رسمی مساله فلسطین و جنگ های عربی اسرائیلی هم محسوب می شود، این است که در واقع بعد از تاسیس اسرائیل در سال 1948، عربها و دولت و ارتش های عربی جنگی را علیه اسرائیل شروع کردند. این در واقع به یک معنا درست است، اما به نوعی ناقص محسوب می شود،یعنی اجزای دیگری دارد که باید در کنار هم صحنه را تکمیل کنند .
باید اضافه کنم که اسرائیلی ها در ماه های منتهی به اعلامیه تاسیس اسرائیل،گروه های تروریستی صهیونیستی و رهبری جنبش صهیونیستی به شکل متمرکزی در واقع کاری را انجام می دهد که عنوان و موضوع کتابی است که امروز قرار بر این بود که کتاب دوم بررسی ما باشد. عنوان این کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» است.
ایشان معتقد است و جزو تاریخ نگاران جدید محسوب میشود.یک موجی در واقع از دهه 1980 میلادی در خود اسرائیل شکل می گیرد و مجموعه ای به نام تاریخ نگاران جدید شکل می یابند.
کسانی مثل «بن موریس» و «ایلان پاپه» و جمع دیگری از همین تارخنگاران هستند. این افراد بر اساس مجموعه اسنادی که منتشر شده، روند تاریخ نگاری و تفسیر جدیدی از تاریخ اسرائیل ارائه کردند که این موج یا مجموعه به نام تاریخ نگاران جدید مشهور است. تا قبل از اینکه این افراد این حرف را بزنند عرب ها و فلسطینی ها به شکل ناقصی این مدعا را داشتند و این بحث را مطرح می کردند اما وقتی اسناد بیرون آمد و برخی از تاریخ نگاران اسرائیل به یهودی نوشتند، هم پشتوانه سندی پیدا کرد و هم کارهای پژوهشی انجام شد که قابل اتکا بود .
در این کتابِ ایلان پاپه آمده است که بر اساس مجموعه اسناد منتشره غربی به ویژه بریتانیایی و اسناد اسرائیلی و بررسی و پژوهش عمیقی که انجام شده است،در چند ماه منتهی به اعلام اسرائیل و در چند ماه بعد از اعلام اسرائیل در حقیقت طرح D به معنای کلمه عبری که به معنای در، درب یا دریچه است،پیاده شده است. رهبران جنبش صهیونیستی تصمیم می گیرند به طور مشخص در ماه مارس 1948 و 2 ماه مانده به خروج رسمی بریتانیا و اعلام رسمی اسرائیل، دست به پاکسازی قومی بزنند. باید اشاره کنیم که این اصطلاح آن زمان نیست.
پاکسازی قومی در اصطلاحات حقوق و روابط بینالملل از زمان پاکسازی قومی که به ویژه صرب ها علیه بوسنیایی ها انجام دادند، جزئی از ادبیات بین المللی شد.
مدعای اصلی این کتاب به شکل مفصل و به تعبیر مترجم در مقدمه کتاب، بدون شعار زدگی و مجموعهای روایاتی بوده که اتفاق افتاده است و صراحتا می گوید که اینها با حضور 11 تن از رهبران جنبش صهیونیستی که آنها را در کتاب معرفی می کند، مصوبه داشتهاند. در تاریخ مارس 1948 و نزدیک به دو ماه قبل از اعلامیه تاسیس و خروج بریتانیایی ها، صراحتا به گروه های تروریستی یهودی تصویب و ابلاغ می کنند که باید پاکسازی قومی انجام شود یعنی فلسطینی ها بیرون ریخته شوند.
پاپه کتاب دیگری به نام «10 دروغ معروف در ارتباط با اسرائیل» دارد که به فارسی هم ترجمه شده و این در واقع چکیده مجموعه پژوهش های پاپه از جمله در کتاب موجود است. 10 عنوان وجود دارد که یکی از آنها روایت رسمی اسرائیل میگوید که اسرائیل بر اساس قطعنامه تقسیم اعلام تاسیس کرد.
عرب ها جنگیدند و به اسرائیل حمله کردند و در این زد و خوردی که با شروع از سوی عرب ها اتفاق افتاد، جمعی از فلسطینی ها به انتخاب خودشان فلسطین را ترک کردند و رفتند. یعنی این روایت رسمی است که اسرائیلی ها و صهیونیست ها در جهان راه انداختند و تا به امروز حتی در ایران هم تکرار می شده ، حتی در برخی محافل علمی و دانشگاهی ما هم این موضوع تکرار شده است، در حالی که واقعیت این است که کسی سرزمین خودش را به دلخواه خود ترک نمی کند.
مطابق روایت همین کتاب پاکسازی قومی فلسطین نشان می دهد که حدود 800 هزار نفر فلسطینی در جنگ 48 و حوادث قبل از آن به اجبار وطن را ترک کردند. آمار هار عربی و فلسطینی این جمعیت را نزدیک به یک میلیون اعلام می کند.اصل این کتاب برملا کردن افسانه و به تعبیر پاپه یکی از چند افسانه معروف در شکل گیری اسرائیل است.
در واقع اسرائیلی ها و صهیونیست ها مدعایشان این است که در این نزاع چون عربها علیه ما زد و خورد را شروع کردند، جنگ شد،آنها میگویند بالاخره جنگ شد و ما از خودمان دفاع کردیم. در میانه این ستیزه که آنها شروع کننده اش بودند، عرب های فلسطینی خودشان وطن را ترک کردند. ما کسی را به اجبار بیرون نکردیم. این کتاب با مستندات دقیق ثابت و اسناد را بررسی می کند و مصوبه رهبران جنبش صهیونیستی و جنبش تروریستی هاگانا و دیگر جنبش های تروریستی اسرائیلی و یهودی را اعلام می کند.
تروریسم در ادبیات بین المللی دو معنا دارد. دو سویه دارد. یک سویه است که مستقیم می کشد و سویه دیگر این است که وحشت آفرینی می کند یعنی تهدید به کشتن می کند. یا کشتن یا تهدید به کشتن، هر دو مشمول تعبیر حقوقی و بینالمللی تروریسم است. جنبش صهیونیستی با دستور همین رهبران 11 نفره و همین طرح در واقع D یا پاکسازی قومی فلسطینی ها، کاری که انجام دادند این بود که روستا به روستا و شهر به شهر را خالی کردند یا با کشتن یا با وحشتآفرینی تهدید به کشتن دریچههایی باز می کردند که فلسطینیها بیرون بروند.
یعنی یک تعدادی را می کشتند و با موج وحشت آفرینی و خبری که روستا به روستا و منطقه به منطقه در شهرها و روستاهای فلسطینی به پیش می رفت، می گفتند صهیونیست ها تعدادی را کشتند و ما توانستیم فرار کنیم. یک گروهی فرار می کردند و می آمدند روستای بعدی و به همین ترتیب روند اخراج ادامه داشت. این یک پروژه بزرگ است و پروفسور ولیدخالدی هم که محقق و پژوهشگر فلسطینی و استاد دانشگاه آمریکا است، کتاب مفصلی به نام «تا فراموش نکنیم» نوشته که از عربی به دو زبان فارسی و انگلیسی ترجمه شده است.
بیش از 500 روستا در منطقه فلسطینی در این عملیات تصفیه قومی جمعیت فلسطینی اش بیرون ریخته می شود.
نکته دوم بحث یهود ستیزی است. آقای حجتی به درستی اشاره کردند که هم در ادبیات اسلامی و قرآنی و هم در فضای مسلمان ها هم یک نوع نگاه همراه با تردید و به طور کل نگاه خاصی نسبت به یهودیان بوده است. این مساله ای است که در صدر اسلام ریشه هایی دارد و بعد در طول قرون هم به دلایلی یک نوع فضاها و ذهنیتهایی که در مجموعه مسلمان ها نسبت به یهودیان وجود داشت، اما آنچه به عنوان یهود آزاری یک اصطلاح ساخته و برساخته بین المللی شده است و یهودیان و صهیونیست ها پشت آن سنگر گرفته و پنهان شدند، در تجربه اسلامی شکل نگرفته است.
این در سنت مسیحی و غربی اتفاق افتاده است. چرا؟ ریشه تاریخی آن مشخص است. چون گفته می شود یهودا از حواریون حضرت مسیح یهودی پنهان و خائن بود به حضرت عیسی مسیح و بر اساس جمع بندی یهودی ها و بزرگان دینی یهود مکان حضرت مسیح را به رومیان لو می دهد و رومیان ایشان را مطابق روایت رسمی مسیحی دستگیر می کنند و بعد به صلیب می کشند.
روایت رسمی مسیحی این است. این روایت می گوید که خود حضرت مسیح را گرفتند و به صلیب کشیدند و تمام روایت و تعریف های مسیحی از اینجا شکل میگیرد. این یک خون و خونریزی به جامعه مسیحی با یهودیان در طی قرون ایجاد می کند که اینها یهودیان را خائنان و کشندگان حضرت عیسی مسیح میدانند.
روایت رسمی دینی و کلیسایی هم بر همین صحه می گذارد تا سالهای اخیر و دهه های اخیر که یک روایت جدیدی را واتیکان بر اساس نیاز های سیاسی و خواسته دولت های غربی از مساله یهود و از این مساله تاریخی ارائه می کند، اما آن مساله تاریخی و این تفسیر رسمی برای قرون متوالی، آنچه ایجاد می کند این است که همه مسیحیان در پرورش دینی خود، نگاهشان به یهودیان، «خائنان مسیح کش» است.
این بستری از کینه و نفرت عمیق و شدید بین مسیحیان و یهودیان ایجاد میکند و نتیجه اش این می شود که به ویژه در اروپای مسیحی یک محلههایی تشکیل می شود و یهودیان منزوی در محله های مخصوص محاصره میشوند و با انواع تضعیف ها و مشکلات و برخورد ها و مصائبی مواجه می شوند.
انتهای این نگاه و این بستر تاریخی هولوکاست است ، کشتاری که توسط آلمان نازی (اینکه ابعادش چقدر است، محل مناقشه است) و اتفاقا یکی از افسانهها هم همین ارقام است. یهودیان و صهیونیست ها ارقام را ضربدر ده و ضربدر صد کردند. این نافی اتفاقی که افتاده نیست. هولوکاست به عنوان یک امر تاریخی و کشتار یهودیان و غیر یهودیان توسط آلمان نازی در آن چارچوب ماشین آدمکشی یهودی و سیاست آدمکشی آلمان نازی بخشی از یهودیان در واقع در اردوگاه ها کشته شدند و این یک واقعیت تاریخی است. این در بستر آن مفهوم تاریخی و روایت و تفسیر رسمی مسیحی است.
چنین امری در تاریخ اسلامی اتفاق نیفتاده است. اگر شده هم استثناهایی بر قاعده بوده است. بین یهودیان و مسیحیان و مسلمانان جدایی هایی بوده است و حساسیت هایی نسبت به یهودیان در بستر های اسرائیلی هم وجود داشته اما اینگونه نبوده است.
تجربه یهود آزاری با هولوکاست منحصر و مرتبط با تجربه اروپای به ویژه مسیحی و تاریخ مسیحی است و سوال این است که اگر در بستر تجربه مسیحیت و غرب اروپایی یهود آزاری و هولوکاست اتفاق افتاد، چرا باید هزینه اش را مسلمانها و مسیحیان فلسطینی در منطقه اسلامی پرداخت کنند؟ چرا اینجا از جیب ما خرج میکنند و از جیب فلسطینی ها برای اینکه به اصطلاح آن مساله یهودی را به تعبیر خودشان حل کنند.
سوال دوم این است که اگر هولوکاستی در جنگ جهانی دوم توسط آلمان نازی اتفاق افتاده است، آیا مجوز این است که یهودیان و صهیونیست ها پشت این عنوان ساخته و برساخته سنگر بگیرند و خودشان به شکل روزمره هولوکاست جدیدی را علیه ملت دیگری، فلسطینی ها و مسلمان ها و مسیحیان فلسطینی اعمال کنند؟!
آن هولوکاست،هولوکاست متعلق به تاریخ چند دهه قبل است و این هولوکاست هولوکاست زنده جاویدی است که به شکل مستمر از پاکسازی قومی جنگ 1948 ،که تعبیر ایلان پاپه در کتاب پاکسازی قومی فلسطین که موضوع بحث ما بود و مفصل عرض کردم که بررسی می کند، این نسلکشی از حذف یک ملت و نابودی یک ملت آغاز میشود و در دهه های متوالی تا به همین امروز و در جنگ غزه ادامه پیدا می کند.
بنابراین آیا یک هولوکاستی در تاریخ چند دهه قبل مستند و مجوز یک هولوکاست جدید روزمره مستمر چند دهه ای علیه یک ملت و یک مجموعه قومی و ملی دیگری هست، مطلقا چنین چیزی نیست.
حجتی کرمانی در ادامه افزود: آنچه که در این کتاب آوردهام این است که این کتاب دو پیام دارد. یکی این است که آمریکا یک آمریکا نیست و رؤسای جمهوری آمریکا هم یک ترامپ نیستند.
نکته دوم این است که کارتر از نظر شخصیتی، یک مسیحی مومن است و مبلغ مسیحیت بوده است و مانند زمامدارهای ما است و در خاطرات خود گفته که 10 سال معلم دینی بوده است. در این کتاب 2 صفت از کارتر چاپ شده یکی اینکه برای زیارت به اسرائیل رفته است یعنی برای سیاحت و زیارت به اسرائیل رفته است!
او میگویدکه میخواسته است برای انجام عمل عبادی مسیحی، در دریاچه اردن غسل کند اما دیده است که اسرائیلیها تغییراتی در آن ایجاد کردهاند. در واقع مشابه کار سعودیهاست که با زیارتگاه های ائمه چهارگانه ما انجام دادهاند. این که یهودیها نیز به زادگاه حضرت مسیح نیز بیاحترامی کردهاند.پیام کتاب این است که کارتر روحیه مذهبی داشته است و مسافرت اولیه آن برای زیارت و سیاحت بوده است و سفر دوم آن در زمان ریاست جمهوریاش به اسرائیل مسافرت سیاسی بوده است.
اما مطلب دیگر این است که: برگردیم به مسأله اسرائیل و اثری که اسرائیل بر ایران داشت البته نکتهای در مورد نواب صفوی فراموش کردم که بیان کنم و آن این است که در سفری که شهید نواب در سفری که به دعوت اخوانالمسلمین به مصر داشت زمانی بوده است که یاسر عرفات دانشجوی دانشکده مهندسی مصر بوده است.
سخنرانی که شهید نواب در دانشگاه الاظهر مصر انجام میدهد که سخنرانی بسیار قرائی بوده است و بسیاری از بزرگان مصر را تحت تأثیر قرار میدهد و یکی از این افراد یاسر عرفات بوده است که تحت تأثیر سخنرانی شهید نواب قرار میگیرد.
نواب به یاسر عرفات میگوید که چرا درس مهندسی میخوانی و باید این کشتی را نجات دهی. تحول روحی یاسر عرفات با نفس گرم نواب صفوی ایرانی بوده است. بنابراین نقش افراد مهم کشورمان در تاریخ باید مطرح شود.
در جنگ جهانی یادم هست که نواب صفوی به ملک حسین میگوید که شما باید بروید و برای نجات کشور خود اقدام کنید زیرا در آن جنگ 3 کشور اردن، مصر و سوریه نیز گرفتار بودند.
جابری انصاری در پایان اشاره کرد،عناصر ثابتی در اسرائیل وجود دارند که به تعریف صهیونیسم و اسرائیل از منظر احزاب و سیاستمداران میپردازند، نوع نگاه آنها به مسأله فلسطین بخش ثابتی است. یعنی وقتی نتانیاهو میگوید که من 30 سال است افتخار میکنم که جلوی روند را گرفتهام اما این کار را اول آقای باراک گرفته است زیرا او اول نخستوزیر اسرائیل بود.
نکته آخر هم اینکه به نظرم این مسأله مهم است که باید بین صهیونیسم و یهود تمایز قائل شد، زیرا این دو با هم همپوشانیهایی دارند، اما در عین حال با یکدیگر متمایز هم هستند و این تمایز در ذیل همان تمایزهایی است که در سیاست وجود دارد و باید به آن پرداخت.پروژه صهیونیسم و اسرائیل فقط یک شق آن مسأله یهودی است اما شق بزرگتر آن سیاست استثمار اسرائیل و امپریالیستی غرب است.
یک پادگان خط مقدمی در این منطقه گذاشتهاند که تا به امروز خدمات استراتژیک به ایالات متحده آمریکا و مجموعه غرب ارائه میدهد که این مسأله جزء عناصر ثابت آمریکا و سیاست غرب است.