چهارشنبه ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۳۸

ایران‌شناسی و ادبیات پارسی در چک‌واسلواکی

این سلسله یادداشت‌ها که یکسره مربوط به ایرانشناسی در چک و اسلواکی است، تلاش دارد تا گذشته درخشان مطالعات ایرانی را در آن سرزمین، که اینک به دو کشور همسایه و متمایز تقسیم شده و از زیر یوغ کمونیسم روسی خارج شده‌اند، نشان دهد.

سید مسعود رضوی در یادداشتی در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: آنچه در این مقاله و در شماره های آینده می‌آید، مطالبی است درباره ایران‌شناسان چک است  و در ضمن مصاحبه‌ای با پروفسور یرژی بچکا و دکتر محمود عبادیان، که استاد گرانمایه و یگانه اینجانب بود به نظر خوانندگان گرامی می رسد. این استادان رابطه‌ای استوار با پراگ و مکتب ایرانشناسی و فلسفه در آن شهر ادب‌پرور داشتند.

در آبان 1365 که کنگره جهانی بزرگداشت حافظ در شهر شیراز برگزار شد، یرژی بچکا و جمع زیادی از میهمانان خارجی، ایرانشناسان، شعرا و ادبا گردآمده و  میهمان شیراز و وضع بی‌مثالش، جلوه سروها و سبزه‌‌زارش، طبیعت همیشه بهارش شده بودند. میهمانان عالی‌قدر و دانایی که برخی از بزرگترین ایران‌شناسان جهان محسوب می‌شدند.

من در آن شهر، ساکن بودم و در دانشکده ادبیات فارسی زبانهای خارجی علامه طباطبایی در تهران درس می‌خواندم. در شیراز آقای دکتر عبادیان به همراه پروفسور بچکا، میهمانان گرامی ما بودند و پس از آن به تهران آمدیم و در تهران، در دفتر کوچک دکتر عبادیان، گفتگویی با ایشان و پروفسور بچکا انجام دادم. طبعاً سخن به درازا کشید و چون در آن سالها، فاقد امکانات کنونی، نظیر ضبط صوت و موبایل بودم، به سرعت و با تندنویسی، هرآنچه توانستم بازنوشتم.

در واقع برای مجله‌ ماهنامه «دانشگاه و انقلاب»، از نشریات جهاد دانشگاهی تهران، مطلبی فراهم می‌کردم که به دلیل طولانی بودن گزارش کنگره حافظ منتشر نشد و لذا برای انتشار به نشریه معروف «نشر دانش» فرستادم. آن نشریه، ویژه‌نامه جداگانه‌ای داشت و بخشی از مصاحبه با عبادیان و بچکا نیز در صفحات پایانی آن به چاپ رسید.

اما اصل گفتگو با تفصیلی درباره زندگانی بچکا به قلم مرحوم وحید دستگردی، که فتوکپی آن را از استاد چک گرفتم، در نشریه ادواری «زبان فارسی و ترجمه»، شماره سوم در همان دانشکده منتشر شد. پروفسور بچکا به مجله‌ ارمغان علاقه داشت و مقاله‌ها و مطالبی برای مدیر آن می‌فرستاد. آنها هم برای دانشگاه چارلز پراگ و بخش ایرانشناسی، نسخه‌های ارمغان و آثار ضمیمه را ارسال می‌کردند.

باری، در ادامه، در شماره بعد اطلاعاتی جامع از مقاله آقای مجید بهره‌ور درباره سابقه ایران‌شناسی در چک و اسلواکی را آورده‌ام تا سوابق کار روشن شود. سپس اطلاعاتی درباره یان ریپکا و معرفی کتاب تاریخ ادبیات وی، و پس از آن درباره اتاکار کلیما و تحقیقات او در باب ادبیات و ادیان ایران باستان را به اختصار معرفی کرده‌ام.

در پایان، پروفسور یرژی بچکا را با استفاده از منابع موجود و مقاله محمد وحید دستگردی، معرفی کرده‌ام و متن گفتگو با ایشان و دکتر محمود عبادیان را آورده‌ام.

امیدوارم این فصل از تحقیقات که یکسره مربوط به ایرانشناسی در چک و اسلواکی است، بتواند گذشته درخشان مطالعات ایرانی را در آن سرزمین، که اینک به دو کشور همسایه و متمایز تقسیم شده و از زیر یوغ کمونیسم روسی خارج شده‌اند، نشان دهد.
***
پروفسور یرژی بچکا ـ Jirzi Becka، خاورشناس و به طور خاص ایرانشناس برجسته چک، در سال 1915 به دنیا آمد و پس از 87 سال زیستن در جهان پژوهش و ادبیات و ایران‌شناسی، در سال 2002 م درگذشت.

در زمان حیات او، هنوز کشور چک به همراه اسلواکی، یک واحد میهنی شناخته می‌شد و به همین جهت اگر در این مطلب و ادامه مقاله از چکسلواکی به جای چک و اسلواکی استفاده شده، به همین دلیل است.

یرژی بچکا در دانشگاه شارل پراگ حقوق خواند و در سال 1945 فارغ‌التحصیل شد. اما چنان که خود او برای من به تفصیل گفت؛ حقوق هیچ جایگاه و پایگاهی در یک کشور کمونیستی یا به قول وی سوویتی و سوسیالیستی نداشت. در آنجا دولت همه کاره و حزب صاحب دولت است. شورای مرکزی بلداست چکار کند و دستگاه قضایی به اشاره، فرمان می‌برد.

بچکا را به یک کتابفروشی بزرگ و زیبا دعوت کرده بودم. او با صاحب کتابفروشی که از بستگان من بود ملاقات کرد و هنگامی که دانست صاحب آن مجموعه یک فرد و در مالکیت و تعلق اوست، حیرت زده پرسید؛ یعنی دولت اجازه می‌دهد، بخش خصوصی یک محیط فرهنگی و تجاری را مستقلاً اداره کند؟ به شوخی خطاب به وی گفتم: آقای بچکا؛ در ایران دولت هم خصوصی است، چه رسد به یک کتابفروشی و رستوران و غیره که البته بسیار بزرگتر از این هم در کشور ما فراوان است.

باری، پروفسور بچکا فارسی را بسیار خوب و روان تکلم می‌کرد. گویا محمود عبادیان و چند تن دیگر، از جمله بزرگ علوی با او مصاحبت فراوان داشتند.

اما لهجه تاجیکی و افغانی هم بر گویش بچکا اثر نهاده و گاه همانند آنها سخن می‌گفت. او پس از آنکه از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد، روی به مطالعات مشرق‌شناسی آورد و در همان دانشگاه با آموختن زبانهای پارسی، عربی و ترکی، در رشته خاورشناسی درجه دکتری گرفت. در همان زمان که مشغول نگارش رساله دکتری درباره تاریخ ادبیات تاجیک از سده 16 تا قرن 20 میلادی بود که در سال 1960 در پراگ منتشر شد.

او ریاست کتابخانه و پژوهشگر ارشد در پژوهشگاه خاورشناسی فرهنگستان علوم چکسلواکی هم بود. نویسنده و سردبیر ماهنامه‌ای به نام «خاورنو» به زبان چکی هم بود. او مترجمی پرکار بود که آثار زیادی از ادبیات کلاسیک و جدید و گزیده‌هایی از فرهنگ عامه تاجیکی و افغانستانی و ایرانی را از پارسی به چکی برگرداند.

اثر مهم وی تاریخ ادبیات تاجیک بود که بعدها با عنوان «ادبیات فارسی در تاجیکستان»، توسط دکتر محمود عبادیان و سعید عبانژاد هجراندوست در سال 1372 خورشیدی به فارسی ترجمه شد و عنوان اصلی آن چنین بود: «ادبیات فارسی در تاجیکستان، از رودکی تا بیدل و از بیدل تا عصر حاضر». این کتاب از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین‌المللی در تهران به چاپ رسید.

از دیگر آثار مهم او «فرهنگ ادبیات شرقی» در سال 1974م، «صدرالدین عینی، پدر فرهنگ نوین تاجیکی» در سال 1980، «مطالعه تکیه در زبان پشتو» در سال 1969م و رودکی و ادبیات تاجیکی در سال 1981م به چاپ رسید. اما اثر بسیار مهم وی که در سال 1383 خورشیدی در ایران منتشر شد، «فرهنگ فارسی ـ چکی» نام داشت که بچکا به همراه پتر پلیکان تألیف کرد و محمد حسنی و مهدی مشکوه‌الدینی آن را ترجمه نموده و انتشارات بین‌المللی الهدی آن را چاپ کرد.
پروفسور بچکا در ایران، از گذشته‌ها شناخته شده بوده است.

مرحوم دکتر محمد وحید دستگردی در مجلۀ ارمغان، دورۀ چهلم، شماره‌های 11 و 12، صفحات 793 تا 798، مقاله‌ای در معرفی «پروفسور یرژی بچکا ایران‌شناس چکسلواکی» با همین عنوان نوشته که از معدود مطالب جامع و خواندنی دربارۀ یرژی بچکا به زبان پارسی است. وی می‌نویسد: «پروفسور یرژی بچکا، دانشمند عالی‌مقدار و ایران‌شناس بزرگ چکسلواکی، در شانزدهم اکتبر سال 1915 م در پراگ چشم به جهان گشود.

بعد از تحصیلات متوسطه، وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه شارل (Charles) در پراگ شد. در این رشته فارغ‌التحصیل آمد. سپس به دانشکدۀ ادبیات دانشگاه شارل رفت و به تحصیل السنۀ فارسی،‌ عربی، ترکی و تحقیق در تاریخ فرهنگ آسیای غربی پرداخت و در مکتب استادانی نامدار چون ژان‌ (یان) ریپکا (Jan Rypka) و فلیکس تائور (Felix Tauer) دانش‌آموزی کرد. در سال‌های 1939 ـ 1940 به علت اشغال کشور چکسلواکی به‌وسیلۀ آلمان نازی و بسته شدن دانشگاه‌های چکسلواکی تحصیلات خود را قطع کرد...

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب