عاصفه اله وردی در یادداشتی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: حتماً برای شما هم پیش آمده است که با خودتان فکر کنید چرا افراد در یک رابطه بیمار باقی میمانند؟ فرض کنید در مورد افراد ضد اجتماعی که همسر آنها پس از مدتی در رابطه مجبور است همزمان نقش کارگاه، افسرپلیس، قاضی، والد، رئیس یا کودک را بازی کند.
اگر تصمیم قاطع به ترک چنین فردی گرفته شود او با زبان چرب و نرم قول میدهد که به این رویه پایان دهد. متاسفانه عاشق یک فرد ضد اجتماعی شدن، سرانجام خوشی ندارد، چرا که او قدرت درک چیزی به نام احساس درد را ندارد.
پشیمان نمیشوند
این افراد در قبال کارهای ناشایست خود احساس پشیمانی نمیکنند. وقتی که با تبعات این کارها روبرو میشوند در واقع عذاب وجدان نمیگیرند و فقط با خود فکر میکنند چطور از روشی رفتهاند که شما متوجه شدهاید.
تبحر در اقناع
افراد ضد اجتماعی مهارت دارند تا به همه بقبولانند، اشتباه میکنند. به طور کلی اگر شما در رابطه با یک فرد دیگر به عقل خود شک میکنید به احتمال زیاد طرف مقابل شما یک فرد ضد اجتماعی است. او حتی قادر به درک احساس آزردگی شما نیست و اعتنایی به این موضوع ندارد او مجبور است که همیشه خود را محق بداند چرا که این احساس باعث حفظ بقای او میشود.
عشق و محبت
اغلب انسانها دوست دارند که در یک رابطه مورد عشق و محبت قرار بگیرند. اما افراد ضد اجتماعی در برابر درد و رنج دیگران بیتفاوت اند. آنها گاهی بیرحمانه برخورد میکنند. البته که در ابتدای رابطه یا در روابط متعدد خود جذاب و عاطفی به نظر میآیند، اما در کمال تعجب خواهید دید که به زودی به یک فرد بیعاطفه و خودخواه تبدیل خواهند شد.
اعتماد به نفس بالا
چنین افرادی اعتماد به نفس بالایی دارند. اما توانایی گوش دادن به افکار و عقاید طرف مقابل برایشان دشوار است. یکی از مشکلات این رابطه، تعدد روابط جنسی اوست. آنها کنترل کمی روی تکانههای جنسی و پرخاشگری خود دارند و نمیتوانند عواقب چنین مواردی را پیش بینی کنند. همینطور اگر برای انجام رابطه جنسی مجبور به تمکین شدهاید، ممکن است فرد مقابل شما یک فرد ضد اجتماعی باشد.
مسئولیتپذیری
عدم مسئولیتپذیری هم یکی از ویژگیهایی است که رابطه را به سردی میکشاند. همه مسئولیتهای مالی، شغلی، تربیت فرزندان به دوش فرد مقابل میافتد و اگر از او بخواهید که بخشی از مسئولیتهای زندگی مشترک را بر عهده بگیرد، شما را به عنوان یک فرد پرتوقع مورد سرزنش قرار میدهد یا بیتوجهی خواهد کرد.
چرا شیفته او شدم؟
او به طور مرتب قوانین و ارزشهای شما را نقض کرده است بارها به شما دروغ گفته و فریبتان داده است. فردی هوسباز بوده که دائماً احساسات شما را در این مورد به چالش میکشد. به شما یا دیگران اهانت میکند و اهل زد و خورد است. نسبت به رفاه و سلامتی شما و فرزندان بیتوجه است. اگر با چنین فردی وارد رابطه عاطفی شدهاید خود را سرزنش نکنید. چرا که در نگاه اول او بسیار جالب و جذاب به نظر میآید.
زندگیِ هیجانانگیز
شما در آغاز شیفته چنین شخصیتی با چنین جذابیتهایی شدهاید، چرا که زندگی با او بسیار هیجان انگیز و قدرتمدار به نظر میرسد. این افراد نقش بازی میکنند و نشان میدهند که بسیار با وجدان و عاطفه هستند. اما شما کم کم متوجه میشوید که فاقد حس همدلی و درک درد و رنج دیگران هستند.
چرا من؟
اینکه چرا ممکن است شما وارد این رابطه شده باشید یک دلیل مشخص دارد. شما میخواهید ثابت کنید با دیگران فرق دارید و میتوانید چنین فردی را تغییر دهید یا شاید به ایجاد رابطه عاطفی با افراد ضداجتماعی عادت داشته باشید. مثلاً در جایی از دوران زندگی عزت نفس شما آسیب دیده و به همین دلیل در یک رابطه عاطفی ارزش چندانی برای خود و نیازهایتان قائل نمیشوید. او بارها شما را آزرده کرده است اما هر بار خودتان را با گفتن این جمله گول زدهاید:«شاید این بار واقعاً تغییر کند» و به خاطر ترس از تنهایی همچنان به این رابطه ناخوشایند ادامه دهید.
من لیاقت ندارم؟
از خودتان بپرسید چرا من همیشه در روابط عاطفی مورد آزار و سوء استفاده قرار میگیرم؟ آیا در کودکی به شما القا شده است که لیاقت یک رابطه صادقانه و صمیمانه را ندارید؟ آیا خیالبافانه تصور میکنید که اگر تلاش کنید روزی موفق به اصلاح محبوب سرکش و فریبکار خود میشوید یا شاید از زمانی که با او در رابطه هستید به تدریج احساس اینکه من چه کسی هستم و چه چیزی برای من اهمیت دارد، از بین رفته است؟
راه حلی هم دارد؟
میتوانید به طور دوستانه اما قاطعانه از او بخواهید که مسئولیت خرابکاریهای خود را بپذیرد و در چنین مواردی هرگز کوتاه نیایید. اگر از روی مهربانی و دلسوزی خرابکاریهای او را جبران کنید، او هیچ دلیلی برای تغییر خود پیدا نخواهد کرد و هرچه بیشتر حریم، اصول و ارزشهای شما را زیر پا خواهد گذاشت. بگذارید او بداند که شما نیز برای خودتان کسی هستید. در چنین حالتهایی بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.